آینده نیروی کار ایران
نیروی کار هر کشور، یکی از پایه های توسعه کشور است، ایران هم از این قاعده مستثنی نیست. امروز نیروی کار در ایران ارزان است، خیلی ارزان تر از کشورهای منطقه. این یک جذابیت است، جاذبه و مزیتی که چینی ها خیلی خوب، ام نه چندان انسانی، از آن بهره بردند و در کنار مزیتهای دیگرشان، با برنامه ریزی، رشدهای اقتصادی 2 رقمی را تجربه کردند.
اما آینده نیروی کار کشور چیست؟
راستش خیلی به این موضوع فکر میکنم که وقتی حداقل حقوق زیر خط فقر است و وقتی نیروهای کاری ما درآمدهای خوب ندارند، از سوی دیگر سازمانها هم توان پرداخت حقوق خوب ندارند، آینده نیروی کار ما چه خواهد شد؟ این تفکر هم به عنوان بک فعال در این حوزه است، هم به عنوان یک مدیر، هم به عنوان یک پدر. خیلی ذهنم را مشغول میکند.
چند روز قبل با یک مشاور خارجی صحبت میکردم. او نکته جالبی را مطرح کرد، میگفت ایران اکنون در یک وضعیت بسیار خاص قرار دارد. تحریمها در حال رفع شدن هستند و کم کم درهای بسته باز میشوند، ارتباطات جهانی شکل میگیرند، شرکتهای خارجی میآیند، و ایرانی ها بهتر و راحت تر در سطح جهان مطرح خواهند شد.
در بازارمنطقه، نیروهای کاری و کارآمد زیاد نیستند، در همین کشورهای حاشیه خلیج فارس، در کردستان عراق، در کشورهای تازه استقلال یافته، حق الزحمه ها و البته هزینه های زندگی، خیلی بالاتر از ایران است. ایرانی ها به هوشمندی معروف هستند. تحصیلات نسبتاً خوبی دارند، گرچه کمی در برخی حوزه ها کاستی هایی وجود دارد، اما فارغ التحصیلان خوب هستند که سرمایه گذاری زیادی روی آنها شده است. بازار منطقه به این نیروها نیاز دارد.
او مثال ترکیه را مطرح کرد. میگفت که ترکیه هم سالها قبل، بر سر موضوع قبرس دچار تحریمها شد، تقریباً همین وضع به وجود آمد، اما وقتی درها باز شد، تقریباً تمام نیروها رفتند. دوست دیگری، مثال مقطع زمانی خاتمه جنگ دوک جهانی در آلمان را مطرح کرد. میگفت که آلمانها آمدند و هواپیماهایشان را از نیروهای کار ترکیه پر کردند و بردند برای بازسازی کشورشان که در اثر جنگ نابود شده بود. و در هردوی این مقاطع زمانی، ترکیه از بازار کار خالی شد. این بحران بعد از تحریم کشور را تحت فشار قرار داد و مشکلاتی را به وجود آورد.
آیا کشور ما هم به همین راه میرود؟ آیا حقوقهای چندین برابری، علیرغم شرایط دشوار زندگی در ان کشورها، ممکن است نیروهای کاری ما را جذب کند؟ اگر چنین شود، مشکل بزرگی در پیش خواهد بود و باید چاره ای اندیشیده شود.
امیدوارم تا آن زمان بتوانیم فضائی به اندازه کافی جذاب برای نیروهای کارآمدمان فراهم کنیم که همینجا بمانند و برای شوری که هزینه رشد و توسعه آنها را پرداخته کار کنند و ثمر دهند و حس کنند این ثمر به خود آنها هم سهمی خواهد داد.
اکنون نیروهای کاری ما اگر بتوانند به سرعت برخی کاستی های خور را رفع کنند (عمدتاً زبان انگلیسی و مهارتهای رفتاری مثل تعامل و حل مسئله) میتوانند گزینه های خوبی برای شرکتهایی باشند که در پشت درهای ایران منتظر ورود هستند. چقدر خوب است که نیروی کاری این شرکتهای چند ملیتی در ایران عزیز تامین شود. این هم سبب توسعه مهارتها میشود هم درآمدزائی ملی ایجاد میکند هم نیروهای خودمانی تر میدانند که این شرکتها چه میکنند و از آنها میآموزند.
راستش من آینده را خیلی روشن میبینم، امیدوارم فرصتهای پیش رو را از دست ندهیم، باید آماده باشیم برای جذب و استفاده از فرصتها. نکند روزی مجبور شویم کارگر و متخصص از خارج وارد کنیم، نیروهای خوبمان را به کشورهای همسایه بدهیم و برویم از دورترها، با کیفیت کمتر نیروی کاری بیاوریم.
آینده را امروز میسازیم.
سربلند باشید
آقا چقدر امیدوارین شما! حس خوبی میدین ممنون. فکر میکنم اکثریت کسانی که دوست دارن خارجی ها خصوصا غربی ها برای کار بیان تو ایران دنبال همین یادگیری هستن گرچه ممکنه ناعادلانه انگیزه های دیگه ای به اونها نسبت بدن. برای خود من که تصویر شما خیلی هیجان انگیزه. گرچه ادم نباید قدر و ارزش خودشو با دیگران اندازه بگیره ولی من دوست دارم آینه ای باشه تا خودم رو بهتر ببینم. تو کسب و کار و صنعت شرکت های خارجی میتونن حداقل به ما نشان بدن که کدوم تصورات ما نسبت به اونا درسته و کدوم نادرست.
سلام
ممنون از نوشته خوبتان.
من فکر می کنم اگر همزمان با کم شدن تحریم ها، شرایط سرمایه گذاری خارجی و امنیت سرمایه مشهود و غیر مشهود هم بهتر شود شرکتهای خارجی را می توان قانع کرد که به جای جذب نیرو تز ایران، کار را به ایران منتقل کنند. حداقل در حوزه نرم افزار این کار شدنی است. این روش از یکسو برای شرکتهای خارجی کم هزینه تر و کم ریسک تر است و از سوی دیگر بازار کار ایران را خالی از نیروی کارآمد نمی کند و شرکتهای وطنی را تقویت می کند.
البته این نظر روی کاغذ خوب است. در مرحله عمل شرایط متفاوت است.
همین!
@ابراهیم
ابراهیم عزیز
سلام
تصویر واقعاً هیجان انگیزه. به نظر من ما امروز در یک مقطع خیلی خیلی خاص و حساس هستیم. خیلی دور نیست روزی که شرکتهای غربی بخواهند از نیروی کار ما استفاده کنند. اما دیدن این تصویر فقط بخشی از مسئله است، آماده شدن برای جذب این انرژی بخش مهم تری است.
آیا نیروی کار ما آماده است؟ آیا توانمندی لازم را داریم؟ آیا میتوانیم در تیم ها نقش آفرینی کنیم؟
به نظرم امروز نیروهای کاری ما به آموزشهای وسیع احتیاج دارند. آموزشهایی که حتما با مهارت زبان انگلیسی باید شروع شود، و بعد به مهارتهایی مثل حل مسئله، کار تیمی، روابط میان فردی و …. میرسد.
وقت کم است، باید به فکر باشیم. آینده خیلی روشن است.
سربلند باشید
@علی
آقای واحد عزیز
خیلی خوشحالم که دوباره نوشته شما را میخوانم.
این ایده عالیست و برای هم ما و هم آنها خیلی جذاب است، بی تردید.
اما هماهنطور که در پاسخ قبلی عرض کردم، من در مورد نگرانی نیروی کار خودمان کمی نگرانم.
شرکتهای ما امروز ناشی از شرایط محیطی بیشتر عادت کرده اند که عدم موفقیت را به گردن عوامل خارج از خود بیندازند. بیشتر دوست داریم منتقد باشیم تا عمل کننده، مشتریان داخلی ما هم راضی نیستند، چه رسد به شرکتهای خارجی.
باید آماده شویم، باید روالهای بین المللی و تعامل با دیگران و نقش آفرینی تیمی را جایگزین رفتارهای نامناسب کنیم.
باید همه به استقبال پتانسیلهای جدید برویم، اما آماده و مجهز.
در صنعت نرم افزار، من صادقانه و فروتنانه کمتر دیده ام که شرکتها روالهای مناسبی داشته باشند و آماده این رقابت با هندیها و فیلیپینی ها باشند. اما کسب این آمادگی سخت نیست، فقط همت میخواهد و باور و باور کنید که کسانی که روی خودشان در این حوزه ها سرمایه گذاری کنند، بعید است که ضرر کنند.
سربلند باشید
سلام
نظرتون خیلی جالبه و کلی منو خوشحال کرد که اگه همچین اتفاقی بیفته و درهای دنیا بر ایران باز بشه و بشه از این کشور رفت خیلی خوب میشه. چونکه من امید ندارم تا ۱۰۰۰ سال دیگه هم اوضاع این کشور درست بشه. چون در این کشور بجای اینکه سررشته امور دست نخبگان جامعه باشه دست افراد عادی جامعه است. و خب معلومه که افراد عادی نسبت به نخبگان جامعه چه تنگ نظری هایی دارند. و تا وقتی اینگونه افراد سررشته امور را در دست دارند اینجا جای زندگی کردن نیست.
سلام مجدد
من خودم را آماده می کنم. برای من شناخت خود که پیشرفت اندکی در آن کسب کرده ام راهگشاترین چیز بوده است میخواهم بگویم من تازه فهمیده ام که چرا تاکنون نتوانسته ام از دانش و مهارت های خودم( مثلا مهارت صحبت کردن به انگلیسی) استفاده ای که می شد را بکنم. دارم روی این بخش از وجودم کار می کنم و آنقدر کشف هایی که در این زمینه کرده ام حس پیروزی و شگفتی به من داده که مطمئنم دیگر هیچ وقت راهی را که شروع کرده ام متوقف نخواهم کرد. خیلی مشتاقم که راجع به روابط میان فردی و تعامل و کار تیمی هم یاد بگیرم و پیشرفت کنم. وبلاگ شما خیلی آموزنده و انگیزه بخش است. ممنون.
سلام
به نظر من شرایط الان ما با شرایط اون روز جهان و ترکیه کمی متفاوت است.
زمانی که تحریم های ترکیه رفع شد, اغلب کشورهای جهان در حال توسعه بودند و نیاز وافری به نیروی کار متخصص داشتند ولی امروزه اغلب کشورها با نرخ بیکاری روبرو هستند.
یه دلیل دیگه هم اینکه اغلب سرمایه گذاری ها در کشورهای مادر انجام می شد که امروزه این مسئله کمتر رخ میده و سرمایه جایی میره که نیروی کار ارزون باشه
بنابراین بنظر من با باز شدن در ها، سرمایه وارد کشور میشه و همین سبب ارتقای کمی و کیفی در حوزه منابع انسانی چه در بعد کیفیت زندگی کاری و چه در بعد جبران خدمات خواهد شد.
بنظر من رفتن نیروی کار چیزی نیست که بایستی نگران آن باشیم. فقدان مهارت مسئلهی اساسی است. ضعفی که شرکتهای داخلی فعلا از اون رنج می برند و شرکتهای خارجی هم که با هزار آرزو وارد کشور می شوند از آن رنج خواهند برد.
کمیت نیروی کار بیکار، افرادی هستند که فاقد مهارت هستند.
بحث طولانی شد، من حیث المجموع، آینده از آن ماست!
@هاشمی
آقای هاشمی عزیز
اجازه بدهید که من با شما موافق نباشم. اوضاع دنیا را نگاه کنید: اقتصاد خراب است، بدهی دولتها بالاست، وضعیت سیاسی چندان مطلوب نیست، شما فکر میکنید که رهبران دیگر کشورها چه کسانی هستند؟ ما نمیتوانیم چنان سیستمهایی را داشته باشیم؟ ما از نظر علمی مشکل خاصی نداریم، اما مشکلات رفتاری زیاد داریم که باید روی آنها کار کنیم .
امیدوارم که شرایط طوری شود که شما دلتان بخواهد همینجا بمانید و زندگی خوبی را تجربه کنید. و یادتان باشد که بارز ترین شاخصه رهبران و آدمهای موفق، خوش بینی است.
در هر دو صورت توجه به توسعه خود، یک شرط موفقیت است.
سربلند باشید
@مهدی
مهدی عزیز
شما گرچه در مقدمه با من مخالفت کرده ای اما در ادامه کم و بیش یک نظر داریم و آنهم اینکه نیروی کار ما، چه بخواهد برود و چه بخواهد از فرصتها استفاده کند، باید خود را توسعه دهد.
اما بیکاری بالا برای انسانهایی که خود را درست و به موقع توسعه نداده باشند، شما بهتر از من میدانید که نیروی کار شایسته، مهمترین منبع برای سازمانهاست.
در بعد توسعه به شدت با شما هم نظرم
سربلند باشید
@پوینده دهکده جهانی
سلام
منم موافقم برای بهتر شدن اوضاع فردی باید توسعه فردی انجام بشه. اما در کشوری که اخلاق حرفه ای وجود نداره، مدیریت بسیار ضعیفه و به افراد توانمند اجازه رشد و فعالیت داده نمیشه و حتی اگر چنین شخصی بتونه کسب و کاری برای خودش راه بیندازه و بدرخشه صدها نفر و ارگان پیدا میشن و ازش باج و رشوه میخواند و اگه نده زمینش میزن چطوری میشه آدم امید خودشو حفظ کنه. در کشوری که دولت خودشو رقیب بخش خصوصی میدونه و تمام تصمیمات و قوانین را به نفع خودش و به ضرر بخش خصوصی تنظیم میکنه به سختی میشه که آدم بتونه شکوفا بشه.
حالا تمام این شرایط را بگذارید در کنار صحبتهایی که با اقوام مقیم کشورهای دیگه داشتم. اونها از همه چیز راضی بودن بجز یک چیز و اونهم مالیات که باید بپردازند و چون براشون جا نیفتاده یعنی برای ما ایرانیها جا نیفتاده به نظرشون سخته. اما وقتی اونها برای توسعه فردی خودشون تلاشی انجام دادند بلافاصله نتیجشو دیدن و شرایط کار و زندگیشون بهتر شده.
وقتی من این دو شرایط را کنار هم میگذارم دیگه امیدی برام نمیمونه.
@هاشمی
باز هم سلام
دلم میخواست استدلال شما را محکم رد میکردم. اما متاسفم که نمیشود. من از این دیدگاه دوست دارم نگاه کنم که پس نقش من و شما چیست؟ آیا باید ما هم در زمین کسانی بازی کنیم که میخواهند کس دیگری رشد نکند؟ یا آنها را به زمین خود بیاوریم که هر کس لایق تر بود باید رشد کند؟
آیا زندگی به من و شما ختم میشود؟ یا من و شما وظیفه ای هم برای آینده داریم؟
من امیدوارم که من و شما بتوانیم و بخواهیم که سختی را تحمل کنیم و خیلی بزرگتر از آنها فکر کنیم. این است فرق ما و آنها که شما اشاره کردید و این است چیزی که امید میدهد که به آینده روشن برای همه ما.
سربلند باشید
سلام آقای کمالیان عزیز
بعد از خوندن توصیه های شما در مورد تعامل و پاسخ شما در یکی از کامنت ها به من که فرموده بودید، این مسئله آموختنی ست. هفته گذشته تو دوره مهارت های ارتباطی دکتر شیری شرکت کردم و واقعا چیزهای زیادی یاد گرفتم و دارم تمرین میکنم تا با همکارانی که تضاد فکری و رفتاری دارم رابطه بهتری داشته باشم.
خواستم به خاطر توصیه هاتون تشکر کنم.
این هم لینک دوره ای که شرکت کردم. خیلی عالی بود.
http://doctorshiri.com/fa/content/8248/%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D9%85%D9%87%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D8%B7%DB%8C-6-%D8%AB%D8%A8%D8%AA-%D9%86%D8%A7%D9%85-%D9%85%DB%8C%DA%A9%D9%86%D8%AF-%D8%A2/
@علی
سلام
خوشحالم.
یادم باشد از آقای دکتر شیری پورسانتم را هم بگیرم:-))
خیلی خوشحالم که رفتید و خوشحال ترم که به ما هم گفتید که همه بدانیم
سربلند باشید
سلام آن چیزی که من در دانشگاه می بینم علاقه ی بی حد و مرز دانشجویان و حتی خدمه ی دانشگاه برای رفتن از ایران است باید دانست خوشبینی غیرواقعی تبعات حاد و ناگزیری پس از عدم تحقق برای فرد خوشبین دارد.بهتر است در تحلیل هایتان کمی واقع بین باشید
@mohad
سلام
ممنون از نظرتان. من هم این میل و علاقه را میبینم، اما اطلاعات دیگر را هم سعی میکنم نگاه کنم. آنچه ذکر شده برداشت من است که ممکن است لزوما درست نباشد و ممکن است با برداشت با دیدگاه شما هم متفاوت باشد. این تفاوتهاست که زیباست.
سربلند باشید