Integrity-2
در ادامه نوشته قبلی در مورد این ویژگی بسیار جذاب و مهم (Integrity) در این نوشته به معرفی مقیاسهایی که در آزمون Giotto برای سنجش این ویژگی مورد توجه قرار دارند، پرداخته شده است.
Giotto با 7 مقیاس این ویژگی را مورد سنجش و ارزیابی قرار میدهد. این مقایسها به طور خلاصه عبارتند از:
Prudence عبارت است میزان توجه فرد به جزئیات، اینکه چقدر میتواند بر جزئیات تمرکز کند، خطاها را بیابد و اصلاً چقدر جزئیات برایش مهم است. در مقابل اگر فرد در این مقیاس توسعه نیافته باشد، فردی است که به کلیات و تصویر عمومی و بزرگ موضوع اهمیت میدهد، ایده پرداز است بدون آنکه متوجه قابلیت اجرائی شدن آن باشد و از کارهای تکراری آزرده میشود. اگر امتیاز این مقیاس در شما بالا نباشد، احتمالاً کارهای با اعداد و جمع و ضربهای مکرر برای شما دشوار بوده و اگر به این کارها گمارده شوید، باید بارها کارتان را تکرار کنید و هر بار خطائی در آن خواهید یافت. نگاه ما معمولاً اینگونه است که افراد معطوف به جزئیات را چندان نمیپسندیم، لابد شما هم شنیده اید که در مورد این آدمها گفته میشود که “گیر میدهند”. اما این آدمها ارزشهای بزرگ و مهمی را به سازمان و کارشان میدهند. این مقیاس در یک جراح باید امتیاز بالائی داشته باشد، اما برای یک کارآفرین، امتیاز بالا در این حوزه احتمالاً مانع به راه انداختن کسب و کارهای جدید و نوآورانه با ریسک بالا میشود.
Fortitude مقیاس بعدی است که عبارت است از میزان تلاشگری و پافشاری فرد. فردی که در این مقیاس امتیاز بالا دارد، فردی است که علیرغم فشارهای زیاد از بیرون یا محیط، برای رسیدن به هدفش تلاش را رها نمیکند. کاستی امتیاز در این حوزه هم معنای تنبلی نمیدهد. معنایش این است که فرد به جای تلاش زیاد، به اولویت بندی کارها و انجام کارهای مهمتر در اولیت بالاتر میپردازد. چنین افرادی هستند که راههای تازه و احتمالاً کوتاهتر را برای انجام امور پیدا میکنند، نه به خاطر اینکه با هوش ترند، بلکه به خاطر اینکه توان تحمل فشارهای زیاد را ندارد. میبینید که اینجا هم خوب و بد مطرح نیست، تناسب با اهداف است که مهم است. آدمهای با امتیاز بالا در این مقیاس، در پی برنده شدن هستند و از هیچ کاری به این منظور کوتاهی نمیکنند، در حالیکه گروه دیگر در پی جلب همکاری دیگران، تعادل کار و زندگی و مواردی از این دست هستند که فشار وارد بر خود را کاهش دهند.
Temperance دیگر مقیاس این سنجش است که نشاندهنده پذیرا بودن فرد در مقابل اندیشه ها و ایده های احیاناً مخالف و متفرق دیگران است. امیتاز بالا در این مقیاس بیانگر خود-کنترلی بالای فرد، پذیرا بودنش (که برخی از ما گاهی آن را به صعف تعبیر میکنیم!)، و صبر و تعمق وی است. در مقابل هر قدر امتیاز در این حوزه کمتر باشد، فرد احساسی تر عمل میکند، بر دیدگاههایش پافشاری میکند (به سوی برد-باخت میراند)، و رویکردش به مسئله توام با نوعی روحیه تهاجمی است (مانند یک رئیس و نه یک رهبر سازمانی). اگر در زبان دیسک بخواهم توضیح دهم این به نوعی شبیه رفتارهای مورد انتظار از یک S است که اگر یادتان باشد قبلاً در مورد مزایای S ها با همین رفتارها در همین وبلاگ نوشته ام. (فقط زبان دیسک مد نظر است، نه معاد سازی و مشابه سازی)
Justice مقیاس دیگر این سنجش است. این مقیاس به معنی عدالت محوری در موقعیتهاست، حتی اگر منافع شما در رعایت آن نباشد. از روی دیگر، این مقیاس به معنی رویکرد منطقی در مقابل رویکرد احساسی است: هر کاری بد است هر کسی که انجام دهد، یا هر کاری که فرزند من انجام دهد، خوب است، هر کاری که باشد! افرادی که در این مقیاس امتیازهای بالا دارند، در مقابل ناملایمات زمین و زمان را به باد افترا نمیگیرند و نقش خود را در تمام این مشکلات میپذیرند و در پی رفع آن کاستیهای احتمالی بر میآیند. امتیاز پائین در این حوزه منجر به رفتارهای نامناسب در محیط کار، مانند برخوردهای تند و طلبکارانه میشود. مثل نامه های اعتراضی تندی که برخی کارکنان به سازمانها و مدیران خود مینویسند و آنها را کاملاً مسئول عدم توسعه یافتگی خود یا شکستهای سازمانی معرفی میکنند، بدون آنکه یادشان باشد که آنها هم در برخی ساعات کاری که برایش حق الزحمه دریافت کرده اند، مشغول کارهای شخصی خود بوده و از عدم پیگیری مدیر، نهایت استفاده (سوء استفاده را کرده اند!).
Faith مقیاس بعدی است که به ویژگی اصلی که Integrity است، مرتبط میشود. این مقیاس بیانگر میزان وفاداری و پایبندی است، اما درجه این مقیاس بستگی به این دارد که این وفاداری نسبت به کیست؟ افرادی با امتیاز بالا در این مقیاس به دیگران وفادار هستند، افتاده اند، از دیگران حمایت میکنند، نوعی همراهی که ظاهراً حرف شنوی مممکن است به نظر آید نشان میدهند. در مقابل این گروه افرادی هستند که با امتیاز پائین در این مقیاس، فقط به خودشان و عقایدشان وفادار هستند و آنها را قبول دارند، عاشق این هستند که در راس هرم رهبری سازمان و قدرت باشند و به هنگام بررسی هر مسئله، خودشان و منافع شان را در کانون راه حلها می بینند.
مقیاس بعدی Charity است. این مقیاس بیانگر گشاده دستی و به عبارت بهتر سخاوت یا صفای فرد است. اینکه چقدر اطلاعاتش را در اختیار دیگران میگذارد، چقدر باز برخورد میکند، چقدر اجازه میدهد که دیگران به او نزدیک شوند و از کارهایش سر در بیاورند، همه نشانه های امتیاز های بالا در این مقیاس هستند. روی دیگر سکه هم معلوم است، افرادی که امتیاز پائین در این مقیاس داشته باشند، اطلاعاتشان را برای خود نگه میدارند، یا در کار مثل کودکی رفتار میکنند که نمیگذارند کسی نقشه های آنها را بداند، وقتی قراری با مدیری دارند، نمیخواهند کسی بداند، وقتی از آنها پرسیده میشود که درس را چقدر مطالعه کرده اند، اکراه دارند که پاسخ وقاعی را بیان کنند. این همه ناشی از آن است که به دیگران اعتماد نمیکنند و همه برگهای برنده را برای خودشان به تنهائی میخواهند.
Hope آخرین مقیاس در این سنجش است. این مقیاس نگاه فرد به آینده را تبیین میکند. آنها که در این حوزه امتیازهای بالا دارند، از تغییر استقبال میکنند، برای رسیدن به آینده فعالیت میکنند، به دیگران انرژی میدهند و نگاهشان رو به جلوست. اینها همان آدمهای خلاقی هستند که به وضع موجود رضایت نمیدهند و امیدوارانه در پی راههای جدید هستند (حتماً به بستگی این مقیاس به مقیاس دیگری که به این حوزه مربوط بود، توجه دارید و این بستگی معکوس، جالب است)
این تصویر ترکیب این مقیاسها را به شکلی ساده و قابل درک نشان میدهد:
حالا خوب است بدانیم که تعریف ما از این ویژگی چیست؟ در هر سمتی که مد نظر داریم، شدت و کاستی هر یک از این مقیاسها چه عواقبی میتواند داشته باشد؟ این همان تفسیری است که از نتایج این سنجش بدست میآید و مهم این است که یادمان باشد این آزمون و به گمانم هیچ سنجش دیگری در پی تقسیم انسانها به خوب و بد نیست، در پی یافتن بهترین تناسب برای موفقیت در هر سمت است.
راستی این ویژگی برای شما چه جایگاهی دارد و شما به کدام مقیاسها بیشتر نیاز دارید؟ مثلاً یک فروشنده؟ یا شخصی که قرار است مدیرعامل سازمانی شود که شما مالک آن هستید، کدام یک از این ویژگی را باید داشته باشد؟
اگر بدانیم چه میخواهیم، بهتر میتوانیم آن را بدست آوریم.
سربلند باشید
پی نوشت: بی شک میدانیدکه این نوشته و نوشته قبلی زائیده ذهن یا برگرفته از دانش من نیست. اینها را از مراجعی در مورد این آزمون برگرفته و استخراج کرده ام که برخی را در متنها اشاره کرده ام. اما بقیه را ذکر نکردم تا شما خود در این مورد جستجو کنید و شاید به مراجع جدیدی برسید که دیدگاهی دیگر از این ابزار و موضوع بدست داده باشند و آن دیدگاه تازه به همه ما کمک کند که بحثی سازنده را پی بگیریم.
درود
با خوندن این مطالب یاد Seven Virtues Vs Seven Vices افتادم.
سپاس