مسیر موفقیت
انسانهای موفق را دیده اید؟ اگر بخواهید صادق باشید، چند بار تا به حال خودتان را با آنها مقایسه کرده اید؟ چند بار فکر کرده اید که شما شانس ندارید و آنها داشته اند؟ چند بار با خود فکر کرده اید که چرا راه من این قدر ناهموار است؟ من یکی که باید اعتراف کنم بارها این اتفاق برایم افتاده (و هنوز هم می افتد!).
به نظرم تصویر بالا، کاملاً گویاست. نشان میدهد که آنچه من و شما در مورد دیگران می بینیم، لزوماً چیزی نیست که رخ داده تا آنها به نقطه ای که ما دوستش داریم، رسیده اند. نکته دیگر این است که آن نقطه ای که آنها هستند و ما دوستش داریم هم لزوماً نقطه ای نیست که آنها دوستش داشته باشند. داستان پیچیده ای است.
آنها جائی هستند که ما دوست داریم، اما معلوم نیست خودشان راضی باشند، آنها مسیری را رفته اند که ما نمیدانیم، اما معلوم نیست در این مسیر چه بر آنها گذشته است.
ما میتوانیم خودمان باشیم.
اگر نوشته من کیستم را نگاهی کرده باشید، و مطالب پس و پیش آن را هم نگاهی انداخته باشید، میتوانید حدس بزنید که چه میخواهم بگویم. عرضم این است که من و شما با هم فرق داریم، ارزشهایمان، آرزوهایمان، نگاههایمان، و در نتیجه هدفها و برنامه هایمان با هم فرق دارند. ما حق نداریم خودمان را با دیگران مقایسه کنیم، که میکنیم، من هم این کار را میکنم، اما دائم دارم به خودم نهیب میزنم که این کار را نکن. اعتراف میکنم که دشوار است، بگذارید بگویم که به نظرم نشدنی است، اما باید اقلاً به خودمان یادآوری کنیم که این مقایسه خطاست.
در نوشته قبلی نوشتم که امسال میخواهم به جای آخر سال، اول سال فکر کنم. درست مثل یک مصاحبه ارزیابی عملکرد که یک بار در اول دوره و یک بار هم در آخر دوره باید انجام شود. اول دوره انجام شود که بدانیم معیار چیست و خوب کدام است، آخر دوره انجام شود که بدانیم چه کرده ایم و چقدر به سمت آن خوب رفته ایم و چقدر از آن دور شده ایم.
در این راه من همیشه و در همه سالها و مقاطعی که در زندگی میگذرانم، باید به یک سوال پاسخ بدهم: از وضعی که دارم راضی هستم، یا خیر؟
این وضع میتواند وضع کارم باشد، وضع درسی ام باشد، مدرک تحصیلی ام باشد، شرایط مالی ام باشد و هر وضعیتی که شرایط حال من را میسازد. پس چقدر خوب است که یک نقشه ذهنی یا Mind Map درست کنم و وضع فعلی خودم را تصویر کنم. این تصویر چند جنبه دارد، مثلاً :
- وضعیت فیزیکی (وزنم، سلامتی ام، و …)
- وضعیت مالی
- وضعیت کاری
- وضعیت مهارتی
- وضعیت تحصیلی و …
با نوشتن اینها (که اگر ننویسم، مغزمان ما را گول خواهد زد و زود یادمان خواهد رفت، یادمان خواهد رفت که در شروع سال کجا بودیم؟) تصویری روشن، بی تعارف و صادقانه از خودمان خواهیم داشت. حالا میتوانیم ببینیم از کدامیک از اینها راضی هستیم؟ آنها را میتوانیم سبز کنیم، میتوانیم طیفی هم عمل کنیم، آنها را که کاملاً راضی هستیم، سبز کنیم، آنها را که کاملاً ناراضی هستیم، قرمز کنیم و بین اینها را هم با رنگهای میانی رنگ کنیم.
حالا آنها را که راضی نیستیم، باید فکر کنیم و ببینیم که حاضریم برای تغییر آنها هزینه کنیم؟ یعنی وقت بگذاریم، تلاش کنیم، زحمت بکشیم، عرق بریزیم و … یا نه، فقط راضی نیستیم؟
فکر کنم که از اینجا میتوانید حدس بزنید که چه اتفاقی خواهد افتاد :-)
در پایان سال، وقتی به این تصویر نگاه میکنید، حق ندارید انتظار تغییری در مواردی که حاضر نبودید برای آنها تلاش کنید، داشته باشید. حق هم ندارید که بگوئید اینها خارج از اختیار من بوده اند. همه چیز در اختیار خودمان است. چطور؟ خیلی ساده است. شما اینجا یک انتخاب دیگر دارید: میخواهید امتحان کنید که میتوانید از این وضعیت خارج شوید؟ یا نمیخواهید وارد این آزمون شوید و ترجیح میدهید که بیشتر غر بزنید و این و آن را محکوم و متهم کنید؟ اگر در گروه دوم هستید، راحت باشید، همان کنج راحتی که دارید را رها نکنید و با وضع نامناسب خود، خوش باشید.
اما اگر وارد بوته آزمون شوید، حتی اگر به آن خواسته نرسید، میتوانید به خودتان افتخار کنید که تلاش کردید، به وضع موجود خودتان راضی نشدید، اما به آنچه که میخواستید و ایده آل بود، دست نیافتید. شاید سال بعد بخواهید این راه را ادامه دهید، حالا شما تلاش کردن را یاد گرفته اید، نترسیدن را آموخته اید، یاد گرفته اید که سرنوشت شما در دست خودتان است، نه رئیستان، نه همکارتان و نه هیچ کس دیگر!
میبینید؟ با کمی فکر کردن، از اینکه دائم به خودتان سرکوفت بزنید، رها میشوید، شما حالا فردی متفاوت هستید که میتوانید بخواهید. این خودش خیلی مهم است که یاد بگیریم که بخواهیم. من شخصاً در خیلی موارد هنوز یاد نگرفته ام که بخواهم، اما تلاش خواهم کرد.
پی به دو موضوع فکر کنید:
- از وضع موجودتان راضی هستید یا خیر؟
- آماده هزینه کردن برای بهتر کردن وضعتان، در حوزه هایی که از وضع موجودتان راضی نیستید، بوده اید یا خیر؟
البته یک راه دیگر هم هست، به هیچ چیز فکر نکنید، همیشه کسی هست که مسئول ناکامی های شما باشد.
جائی نوشته بود که عدم موفقیت، فقط حاصل بد شانسی است. اگر قبول ندارید، از ناموفق ها بپرسید!
اگر دوست داشتید، فکر هایتان را اینجا بنویسید تا دیگران هم در مورد آن صحبت کنند، شاید از میان این صحبتها ببینید که خیلی کسان دیگر هم مثل شما با مشکلاتی مواجه بوده یا هستند.
بیائید امسال، بیشتر فکر کنیم.
سربلند باشید
سلام و تبریک سال نو ( البته با قدری تاخیر )
راستش من در تعاملات اجتماعی و کار ، به هیچ وجه به شانس اعتقاد ندارم ، آنچه هستیم محصول عملکرد گذشته ماست که رابطه مستقیمی با طرز فکر و تحلیل های خودمان دارد .
ای کاش میشد همه تحلیل هایمان را مکتوب کنیم و نگهداری نمائیم تا بعد ها ، نتیجه کار را با آنچه می اندیشیده ایم مقایسه کنیم ( من شخصا هرگاه این کار را کرده ام ، به این باور رسیده ام که همانطور که می اندیشم ، نتیجه میگیرم ) .
@آرمین خوشوقتی
سلام
من هم برای شما و همه آنها که عزیزشان میدارید، بهترینها را آرزو میکنم، در این راه تاخیر هم معنا ندارد، لطف شماست که مهم است.
ما وقتی جایی قرار میگیریم، گاهی حس میکنیم که شانس یا بدشانسی آورده ایم، اما اگر کمی دقت کنیم میبینیم که حضور ما در آن موقعیت، تابع تصمیمات ما بوده است. به نظرم میتوانیم اقلاً چکیده ای از تحلیلها اقداماتمان را بنویسیم و هر از گاهی به آنها نگاهی بکنیم. حتماً ردپاهایی خواهیم یافت.
از تذکر شما در این خصوص متشکرم
سربلند باشید
با سلام و تبریک سال نو خدمت جناب کمالیان عزیز
به دلیل مشغله کاری فرصت نمی کنم که تمام وبلاگهای مورد علاقه ام را مرتب بخوانم ولی امروز به سراغ نوشته های پر بار شما آمدم. چقدر پیشنهاد عالی و مفیدی است و حتما همین الان آن را عملی می کنم.
البته به نظرم اگر در پایان هر فصل یک سیستم ارزیابی برای عملکرد خودم بگذارم بهتر می شود.
ممنون
@محمد جواد محبی
جناب آقای محبی عزیز
چشم ما روشن، امیدوارم سال خوبی را شروع کرده باشید و نوشتن در وبلاگ هم یکی از برنامه های امسالتان باشد.
خود ارزیابی مقطعی قطعاً برای همه ما سودمند است و تذکر شما بجاست.
به امید خواندن نوشته های تازه در وبلاگ خوب یک ریال هستیم.
سربلند باشید
از ابتدای سال سیگار نکشیدم بعد از ۱۰ سال، یک جلسه ورزش هوازی هم به برنامه هفتگی ام فیکس کردم، حدود ۱۵ سال به امید به زندگی خودم اضافه کردم، حساب کردم حالا می تونم تو عروسی نوه ام هم امید به حضور داشته باشم. این اولین موفقیت من در سال ۹۴ بوده، عجب معاومله ای کردم
@ولی
سلام
ترک سیگار کار سختی است، همت بالا میخواهد، بر خلاف آنکه میگویند خیلی هم ساده است، اینطور نیست. برگ برنده شما در انگیزه ای است که برای خودتان یافته اید و انشاالله در عروسی نوه تان هم شرکت خواهید کرد.
برایتان آرزوی موفقیت میکنم و این هدف را به این راحتی ها از دست ندهید.
سربلند باشید
با سلام و تبریک سال جدید خدمت استادبزرگوار و دوستان عزیز .
افراد تقریباهمیشه اول سال یه لیست بلند بالا می نویسن و خودشونو ملزم می دونن اونو انجام بدن. اما اولی که از دستشون میره بیخیال بقیه میشن ….
راستش گاهی منم همینطور بودم … نمی تونستم چند تا کار رو در طی طولی زندگی ام قرار بدم ….اما الان سعی می کنم کارای دانشگاهی ، شغلی، خانوادگی و شخصی را در طول قرار بدم که هر کدومشون یه جزییاتی دارن که در عرض قرار می گیرند به ترتیب مهمتر ها …اینطوری فکمی کنم هم تمرکزم بیشتر میشه هم یاد می گیرم تداخل ایجاد نکنم …… البته تلاشمو انجام میدم برای رسیدن به پله های بالاتر …. حالا اگه تحت هر شرایطی افتادم رو پله های پایین تر ، دلم نمیسوزه … چون تلاشمو کردم هر چند کم ….فک کنم اینطوری راحتتر بتونم با مسائل پیش بیام :)… دوست دارم نظر استاد بزرگوار و دوستان روهم بدونم .
سلام. مطلب خیلی خوبی بود. ممنونم
من چندسالی هست که برنامه ریزی هایی مثل این دارم البته نه لزوما اول سال. معمولا تو مناسبت های دیگه ای که برای خودم و جه آغازین داره در مواردی هم نتیجه گرفتم اما همیشه موضوعی که برام ایجاد مشکل می کنه اولویت دادن به تغییرات هست چون معمولا میخوام در چند زمینه تغییرات مثبتی داشته باشم و همین باعث می شه که از هر کدوم بخش کوچکی انجام بشه یا مواقعی که روی یک بعد انرژی بیشتری می ذارم اخرش می بینم عملا توی اون یک بعد پیشرفت کردم ولی به قیمت اینکه به تغییرات دیگه ای که می خواستم نرسم. در واقع فکر میکنم یه بخشی از مشکل به زمان محدودم برمی گرده و یک بخش بزرگترش به اینکه نمی دونم چه معیارهایی رو باید در نظر گرفت برای اولویت دادن به مواردی که می خواهیم توشون تغییر ایجاد کنیم.
از مطالب خوبتون استفاده کردم و ممنونم. به خصوص از سبک خاص نگارشتون که کاملا همدلی ایجاد می کنه.
با سلام و تبریک به مناسبت فرا رسیدن سال نو. مطلب بسیار کاربردی و خوبی بود. تو روزهای آغاز سال به کارهای زیادی فکر می کردم که قصد انجامشو در سال جدید دارم. و خوشبختانه مطلب شما باعث شد تا آنها را مکتوب کرده و براشون برنامه بریزم.
@پرستو
سلام
روش بسیار خوبی است، به خصوص اولویت بندی و به ویژه آنجا که تلاش را موفقیت میدانید نه لزوماً رسیدن به هدف تعیین شده را. من پیشنهاد میکنم از یک نقشه ذهنی هم کمک بگیرید تا بتوانید تمام موارد را هم در یک نگاه ببینید.
سربلند باشید
@م.خ.
سلام
از لطف و توجه شما متشکرم.
شما به خوبی اشاره کردید که یکی مشکل زمان است و یکی اولویت بندی.
زمان را باید با مدیریت زمان بهبود دهید. شاید کمی ایده آل یا کمال طلب باشید که زمان کم میآورید، شاید هم نمیتوانید به کارهای دیگران، نه بگوئید. خوب این هر دو قابل حل هستند.
برای اولویت بندی، میتوانید به این روش ساده عمل کنید که کدام مورد را حاضر هستید که فدا کنید تا به موردهای دیگر برسید. فدا کردن هم به معنی خروجی کمتر است، نه خروجی صفر. بعد برای هر مورد برنامه ای مشتمل بر گامهایی که باید طی زمانهای مشخص بردارید، تهیه کنید و همه را مکتوب کنید. نظر آقای محبی جالب بود، در مقاطعی مثلاً سه ماهه خودتان را نسبت به برنامه ارزیابی کنید.
همین کارها را اگر تکرار کنید و همه را هم مکتوب کنید، شک نداشته باشید که تغییرات قابل توجهی را ملاحظه خواهید کرد و امیدوارم سال بعد این شانس را داشته باشم که شما نتایج ان رویکرد را با همه ما به اشتراک بگذارید.
سربلند باشید
@کلانتری
سلام
ممنون که وقت گذاشتید و این را به اشترک گذاشتید. این مسلما به من و سایر دوستانی مثل شما روحیه و انگیزه میدهد. مکتوب کردن شروع موفقیت است. مکتوب کنید و نوشته ها را به روز کنید، در هر مقطع ببینید چه شده و چه نشده و اگر لازم است مسیر را اصلاح کنید.
سربلند باشید
سلام
خوش شانس ( استفاده بهینه از فرصت : یعنی در هر لحظه آمادگی لازم برای استفاده از فرصت پیش آمده )
بد شانس ( یعنی هیچ وقت آمادگی استفاده از فرصت را نداریم )
@دوستی
سلام
نگاه خوبی را ارائه کردید، خلاصه و مفید.
ممنون از توجه شما
سربلند باشید