پیچاندن در مصاحبه
پیچاندن اصطلاحی است که این روزها، به نظرم برگرفته از دیالوگهای یک سریال (مطمئن نیستم) خیلی جاری است. مفهومی که من از آن میفهمم، این است که با ترفندهایی نگذاریم طرف مقابل به منظورش برسد، یا او را به راهی که میخواهیم (نه آنکه میخواهد) ببریم. خلاصه، منحرف کنیم.
نوشته حاضر را با این درک، و تجربه مصاحبه های استخدامی که در درگیرش هستم، می نویسم، اما به نظرم برای هر کسی که میخواهد استخدام شود، میتواند سودی داشته باشد.در مصاحبه، بر اساس شاخصه های رفتاری فرد، و نیز بر اساس شاخصه های رفتاری که در الگوی رفتاری شغل منعکس شده است، سوالاتی برای تدقیق و رفع ابهامات مطرح میشود. مصاحبه شونده ها، کلاً به دو دسته هستند، یا میخواهند بپیچانند، یا صاف و سرراست، تعامل میکنند. به گروه پیچاننده میخواهم عرض کنم که:
دوستان عزیز، باور کنید که هر مصاحبه کننده هم از حداقل درک و شعور برخوردار است و قصد شما را میفهمد.
راههای پیچاندن اما متنوع است. صادق ترین اعضای این دسته، آنهائی هستند که ناخواسته و فقط برای زمان خریدن، اقدام به پیچاندن میکنند. مثلاً وقتی به آنها میگویم که خود را در زمان محدودی معرفی کنند، شروع میکنند به سوالهای نامربوط که معلوم است در پس ذهنشان تلاش میکنند که سناریویی را در جا آماده کنند. این روش معمولاً حکایت چوب و پیاز میشود: نه مصاحبه کننده را جذب میکنند، نه میتوانند سناریوی خوبی آماده و ارائه کنند. توصیه اولم این است که برای معرفی خود، سناریوئی که بتوانید زمانش را بین 1 تا 7 دقیقه، بسته به خواسته و موضوع تغییر دهید، برای معرفی خودتان داشته باشید. توصیه دومم هم این است که اگر در این مورد غافلگیر شدید، با آرامش، 30 ثانیه زمان بگیرید، آماده شوید بعد هم معرفی کنید. شما را به خدا، نپیچانید!
عده دیگری هستند که وانمود میکنند همه چیز هستند و همه کار میکنند. مثلاً وقتی به بحث تصمیم گیری میرسیم، درمورد شیوه تصمیم گیری شان میپرسم، سوال را باز (open) مطرح میکنم که به آنها ذهنیت ندهم، اما این گروه مدعی میشوند که با در نظر داشتن تمام جوانب تصمیم میگیرند و تا به حال خلافش ثابت نشده، و در عین حال ادعا میکنند که سرعت تصمیم گیری آنها مثال زدنی است! برای یک مصاحبه کننده خیلی ساده است که به شما ذهنیت بدهد، حتی در جهتی که خوب نیست، بعد هم شما را در دام بیندازد، اما شما با صداقت میتوانید از این دام بگریزید.
اما درد بزرگی هم هست که منجر به پیچاندن میشود. آن هم عدم درک ا زمفاهیمی است که فقط شنیده ایم، خوب است. مثل کار تیمی!
میپرسم در مورد کار تیمی برایم صحبت کنید. میگوید : عالیییه. میگویم چه چیزش عالیه؟ میگوید سینرژی ایجاد میکند. میگویم سینرژی یعنی چه؟ مکث میکند. میگویم شما در تیم چه نقشی داشته اید؟ سکوت یا جوابهای نامربوط. همین فرد اگر قرار باشد کار تیمی بکند، اصلاً نمیداند که چه فرقی با کار غیر تیمی دارد، و مشکل از همینجا شروع میشود.
بعد من مجبور میشوم مثال بزنم، او را در موقعیت فرضی قرار دهم و بپرسم در این شرایط چه میکند. حالا سعی میکند باز هم بپیچاند. به نظرم قبلاً هم گفته باشم، هدف از مصاحبه این نیست که من خود را چیز دیگری نشان دهم، چون در این صورت زمانی که مصاحبه کننده متوجه شود، بر تمام محدودیتهای احتمالی من، دروغگوئی هم اضافه میشود!
یادان باشد، هیچکس نمیتواند همه چیز باشد، هیچ آدم نرمالی نمیتواند در لحظه رفتارش را تغییر دهد، رفتارهای ما نمودهای مختلف دارند، ما ممکن است بتوانیم یکی یا دو تا اصلاح کنیم (بخوانید بپیچانیم)، اما بقیه ما را لو میدهند.
نمونه دیگرش با دوست High D بسیار شایسته ای بود که اصلاً نمیدانست با بازخوردهای به قول خودش “صریح و نترس” اش، چه به روز دیگران میآورد:
گفتم از بازخورد دادنت مثال بزن، گفت: وقتی قرار است چیزی که فنی است خریداری شود، من به رئیس گفتم که در این جلسه باید یک آدم فنی شرکت کند. گفتم چرا؟ پس موارد قراردادی و زمانبندی و … چه میشود؟ گفت خوب یک آدم فنی “هم” شرکت کند. گفتم، اما محدودیتهایی داریم، نمیتوانیم نظر آدم فنی را مکتوب بگیریم؟ قبول کرد. گفتم خوب پس میتوانستی بگوئی برای تصمیم گیری نظر آدم فنی را بگیرید. قبول کرد. اما نمیدانست که با آن صراحتش چه خراشی بر دل همکارش یا رئیسش انداخته است.
دیگری میگفت من از هیچ چیز نمیترسم. High D و این را با افتخار میگفت. اما بعد از 2 دقیقه قانع شد که از چیزهایی میترسد، مثل شکست، مثل خطا کردن، و فهرست چیزهایی که من از آنها میترسم، برایش جالب بود.
به گمانم اقدام به پیچاندن، ریشه در عزت نفس ما دارد که در کودکی شکل میگیرد. وقتی ما از فرزندمان میخواهیم (یا با گفتن یا با رفتار) که بهترین باشد،که خطا نکند، که …. عزت نفس در او میمیرد یا ضعیف میشود. این بحث مفصل است، من هم سوادم در این زمینه هم ناقص است.
خلاصه اینکه شما را به خدا، به خودتان و طرف مقابلتان احترام بگذارید و نپیچانید.
سربلند باشید