نوروز امسال
هر سال، وقتی به هنگامه نو شدن سال نزدیک میشویم، شرکتها در فکر هدایای نوروزی هستند. حال و هوائی است که همه کم و بیش میدانیم. چقدر هزینه، چقدر کاغذ، چقدر منابع صرف میشود تا …. راستی قرار است چه شود؟
من شخصاً از این ایده که به مناسبتهای مختلف نشان دهیم که به یاد هم هستیم، استقبال میکنم، اما از اینکه سنتهای خوب تبدیل به عادات نه چندان خوب شوند، بیم دارم. حتماً شما هم نمونه هایی دارید و دیده اید، من هم چند نمونه و دغدغه دارم که فکر کردم با شما در میان بگذارم:این تفکر که چه اقدامی کنیم، خیلی سخت است. به نظر من بهترین کار این است که کارت تبریکی بفرستیم و یادآوری کنیم که به یاد دوستان و کسانی که همکاری داشته ایم، هستیم. تقریباً هر سال در این راستا، کارتی برای شرکت طراحی و خدمت دوستان ارسال کرده ایم.
در این مرحله این نکته مطرح میشود که یک کارت کافیست؟ در مقابل ساکهایی از هدایا که ارسال میشود و دوستان عزیز دریافت میکنند، کارت ما چه پیامی خواهد داشت؟ گروهی معتقد هستند که یک کارت با یک پیام، دون شأن دریافت کننده است. جالب اینکه این گروه فکر میکنند که هر قدر مقام دریافت کننده بالاتر باشد، هدیه همراه کارت هم باید سنگین تر و جذاب تر باشد. این اولین نقطه لغزش است از نظر من.
پیام من که همراه کارت میرود، این است که شما برای من آن قدر ارزش دارید که شخصاً نشسته ام و تک تک کارتها را نوشته و امضا کرده و تقدیم کرده ام. یعنی از عمرم که گرچه ممکن است برای مخاطب ارزشی نداشته باشد، اما مهمترین داشته من است، وقت گذاشته ام و به آن فرد فکر کرده ام. برای دوستی که عزیز از دست داده یک جمله و برای آنکه صاحب فرزندی شده، جمله ای دیگر نوشته ام. اما این روش خوشایند همه نبوده و نیست.
گروهی معتقد هستند که این بهترین فرصت برای بازاریابی است. برای اینکه در یاد مخاطبان بمانیم. این درست که هدیه شما هر قدر زیباتر (نه لزوماً گران تر) باشد، بیشتر خواهد ماند. اما این با هدف اصلی مان (یاد دوستان) سازگار نیست، اما اگر به اصل پیام آسیبی نزند، ایده خوبی است. به نظرم محور باید یاد دوستان باشد، نه تبلیغ و بازاریابی.
اما مهمترین نکته در این است که فهرست اسامی را استخراج کنیم. در سازمانها با طیف وسیعی از مخاطبان مواجه هستیم. همه عزیز هستند چون همه انسان هستند. شما هر گروهی که در نظر بگیرید، لاجرم عده ای از دید شما مغفول خواهند ماند و آنها حق دارند که احساس کنند از دید شما پنهان مانده اند. این خیلی دردآور است. در همین راستا اخیراً سازمانها کار خوبی کرده اند و اجازه نمیدهند که چنین هدایایی توسط ارسال کننده در سازمان توزیع شود، اما اشکال این است که توزیع در درون سازمان هم درست انجام نمیشود و باز همان مشکل رخ میدهد. یعنی شما کارت یا هدیه را ارسال کرده اید اما به دست گیرنده نمیرسد! و این نقض غرض است.
امسال خیلی فکر کردم که چه باید کرد؟ از سال قبل تجربه های بدی داشتیم، میدانم که میدانید هزینه بحث اصلی نیست، به خصوص که ما مدتهاست به این نتیجه رسیده ایم که پیام خودمان را با یک کارت برسانیم. اما مشکل بر سر این است که امکان ارسال کارت برای همه نیست، گروهی از عزیزان را می آزاریم، گروهی ممکن است قربانی شیوه های ناکارآمد توزیه ما یا سازمان خودشان شوند و …. خلاصه چیزی حاصل میشود که در آن آزردگی ناخواسته هست و اجتناب ناپذیر است.
سال گذشته در چند سازمان صحنه هایی از گلایه و آزردگی خاطر دیدم که بسیار تلخ بود.
امسال میخواهیم کاری نکنیم، از همینجا، شاید با اراسل یک پیام الکترونیکی، یا شاید یک پیامک، ارادت و بهترین آرزوهای قلبی خود را خدمت همه اعلام کنیم.
نمیدانم این تجربه چه بازخوردی خواهد داشت، اما باورم این است که اقلاً دوستان کمتری را خواهیم آزرد.
شما چه برنامه ای دارید؟ اگر تجربه ای هم دارید، مشتاقانه خوشحال میشوم که بفرمائید و بیاموزیم.
سربلند باشید
سلام – ابتدا مایلم بابت مطالب خوبی که به باشتراک می گذارید تشکر کنم و خدا قوت بگویم امیدوارم این راه ادامه داشته باشد .
من چند سال پیش در یک شرکت بزرگ آی تی کار میکردم وتجربه ی خوبی در ارتباط با توزیع هدایای نوروزی که بدست همکاران می رسید پیدا کردم .
واضح است که طبق عرف و همانگونه که شما هم اشاره کرده اید سمت و جایگاه سازمانی افراد باعث سنگین شدن سبد هدایاشان می شد . حال آنکه حتما آن شخص خدماتی را که ارایه داده با کمک همکاران مستقیم یا غیر مستقیم خود بوده و درست از همین جا تعارض شروع می شد و بدلیل توزیع ناعادلانه ، حرف و حدیث ها و شاید رقابت های نا سالم شروع می شد . لذا شرکت تصمیم گرفت و از همه خواست تا هدایای نوروزی دریافتی خود را لیست و تحویل واحد منابع انسانی دهند و البته این کار بدلیل توضیحات خوبی که داده شد خیلی زود مورد استقبال قرار گرفت و همکاری خوبی با طرح شد . منابع انسانی هم در پایان سال طی یک مراسم هدایا را به قید قرعه بین همکاران توزیع می کرد .
شور و هیجانی که این کار درست در پایان سال ایجاد می کرد و حس رضایتی که در سطح سازمان بوجود می آورد بسیار زیاد بود و اکنون بعد از چند سال من با خواندن مطلب شما یاد آن روزها افتادم و خواستم که این تجربه را با سایر دوستان باشتراک بگذارم .
@بابک چنگیزی
سلام
از لطف شما متشکرم، این من هستم که باید از بابت زمانی که صرف مطالعه میکنید از شما تشکر کنم.
ممنون که این تجربه را به اشتراک گذاشتید. راستش من باورم این است که این کار که رفته رفته میرود تا یک فرهنگ شود (مثل سکه به تعداد سال تولد برای مهریه)، از بنیان نیازمند یک بازنگری است.
تجربه شما نوعی برخورد برای کاهش عوارش بعدی بوده که در نوع خود جالب است. چنین ایده هایی حتماً میتواند کمک کننده باشد.
سربلند باشید
باسلام. متن بالا از لحاظ ادبی خوب بود اما نتیجه بحث چی شد؟؟؟ فکر نمیکنیدصورت مسیله پاک شد؟؟؟؟؟
@شروین
سلام
از لطف شما متشکرم. به نظرم من دیدگاهم را در مورد موضوع عرض کرده ام. دوستان هم نظرها و تجربه هایی را مطرح کرده اند. برای نظر شما هم که فکر میکنید صورت مسیله پاک شده احترام قایلم اما نتوانستم درکش کنم. به خصوص آن علامتهای سوال مکرر را.
سربلند باشید