گاهی سکوت بهترین جواب است
فرهنگ ما پر است از ضرب المثلهای زیبا و کارآمد. این یکی از آنهاست که خوب است ابتدا بدانیم از کجا آمده است. نوشته زیر نقل داستانی است که به این ضرب المثل منجر شده است:
نقل است که شیخ الرئیس ابوعلی سینا وقتی از سفرش به جایی رسید اسب را بر درختی بست و کاه پیش او ریخت و سفره پیش خود نهاد تا چیزی بخورد . مردی سوار بر خرش آنجا رسید. از خر فرود آمد و خرِ خود را کنار اسب ابوعلی سینا بست تا در خوردن کاه شریک او شود و خود رو به شیخ نهاد تا بر سفره نشیند.
شیخ گفت : خر را پهلوی اسب من مبند که همین دم لگد زند و پایش بشکند .
مرد آن سخن نشنید و با شیخ به نان خوردن مشغول گشت. ناگاه اسب لگدی زد.
مرد گفت : اسب تو خر مرا لنگ کرد.
شیخ ساکت شد و خود را لال ظاهر نمود. مرد او را کشان کشان نزد قاضی برد.
قاضی از حال سوال کرد. شیخ هم چنان خاموش بود.
قاضی به مرد شاکی گفت : این مرد لال است ………؟
مرد گفت : این لال نیست بلکه خود را لال ظاهر ساخته تا اینکه تاوان خر مرا ندهد پیش از این با من سخن گفته ……
قاضی پرسید : با تو سخن گفت …….؟
او جواب داد که : گفت خر را پهلوی اسب من نبند که لگد بزند و پایش بشکند……. قاضی خندید و بر دانش شیخ آفرین گفت
شیخ پاسخی گفت که زان پس درزبان پارسی مثل گشت: “جواب ابلهان خاموشی ست”
امثال و حکم-علی اکبر دهخدا
اما در کاربرد این مثل زیبا نکته ای هم دارم:
ابتدا باید سعی کنیم که با طرف مقابل تعامل کنیم و در گفتگو را نبندیم. کاری ک شیخ کرد اما به سرعت گذشت. امروز به گمانم قبل از انتخاب سلاح خاموشی، باید بیشتر تلاش کنیم.
وقتی تلاش ما به جای منجر شدن به گفتگو، به سمت مجادله و تنش و خود محوری صرف رفت، آن وقت شاید بهترن راه این باشد که سکوت کنیم و بگذاریم قاضی (دیگران، شعور جمعی و …) قضاوت کنند یا طرف خود دریابد و رها کند.
و همیشه به نظرم بهتر است که این یکی از آخرین ابزارها باشد. خیلی وقتها گفتگو بهتر جواب میدهد.
سربلند باشید