سیاست در رهبری سازمانی
قبلاً در خصوص معنی و برداشت از لغت integrity نوشتم (اینجا و اینجا). مورد مشابهی در تعبیر و برداشت از لغت سیاست و سیاستمداری (ترجمه Diplomatic Behavior) در سازمان هست که فکر کردم آن را هم با شما در میان بگذارم و درک خود را بهبود دهم، با استفاده از نظرات شما.
معمولاً اینکه یک مدیر یا رهبر سازمانی سیاسی باشد را نمیپسندیم. دلایلی که ارائه میکنیم هم عمدتاً معطوف به این است که سیاسی بودن با صداقت متضاد است و رهبر سازمانی باید صادق باشد. این برداشت به نظر من هم درست است و در آن تردیدی ندارم. اما در همین فضا وقتی یک رهبر سازمانی برخوردی نسنجیده میکند، آن را هم نمیپسندیم. در دفاع میگوئیم که رهبر سازمانی باید پخته باشد و رفتارهای سنجیده بروز دهد. به نظر بنده، این هم درست است. در کنار همه اینها، در شایستگیهای یک رهبر سازمانی (در برخی متون فارسی شده) سیاستمداری هم آمده است.
من در این باب مقداری جستم تا دریابم که ریشه در کجاست؟ آنچه من یافتم این بود که برداشت و ترجمه ما شاید کمی اشکال داشته است.
در لغت انگلیسی که من کمی میفهمم، دو لغت هست که به نوعی به سیاست در رفتار مربوط است. یکی Political است و یکی Diplomat. اما در مورد تفاوت اینها آنچه من یافته ام از این قرار بوده است.
رفتارهای Political عموماً در حوزه سیاست به معنی ارتباط دولتها و سیاست پیشه گان است. در حالیکه رفتارهای Diplomatic منحصر و محدود به این حوزه نیست، گرچه این حوزه را هم شامل میشود.
کسی که رفتارهای Political بروز میدهد، رفتارهایی را بروز میدهد که در جهت منافع دولت متبوعش باشد، و این در صدر تمام جهتگیری های اوست. این رفتارها بنا به این ماهیت خود، ممکن است در یک شرایط یکسان برای دو مخاطب متفاوت، با هم تفاوت داشته باشند.
در مقابل، رفتارهای Diplomatic چنانکه آمد، محدود به حوزه سیاست نیست، کسی که این رفتارها را نشان میدهد، در هر شرایطی در پی یافتن بهتری رفتار و واکنش به مسائل و موقعیتهاست. چندان برایش فرقی ندارد که چه کسی این کار را کرده است، بلکه برایش اصل عمل است که مهم است و بر آن اساس است که رفتار یا واکنش خود را تنظیم میکند و بروز میدهد. به عبارتی کسی که اینگونه رفتار میکند در پی نوعی کمال طلبی است. میخواهد همیشه رفتارهایش درست باشد. چه خودش خطا کند و چه دیگران و زیر دستانش، یک گونه برخورد میکند و واکنش نشان میدهد. همین است که از شاخصه های رهبری سازمانی است. وقتی خودش خطا میکند، همانگونه عذرخواهی میکند که وقتی کی زیردستش همان خطا را مرتکب شود.
آنچه ما در مورد شاخصه های رهبران سازمانها میجوئیم، همین رفتار است، از آنها میخواهیم که یک برخورد با ثبات داشته باشند که این ثبات نیازمند شجاعت است. از رهبرانی که سازمانها را هدایت میکنند، انتظار میرود که ثبات داشته باشند، تا کارکنان بتوانند و میل داشته باشند که از آنها تبعیت کنند. بدون تردید کمتر کسی است که مایل باشد از کسی در سازمان تبعیت کند که رفتارش دم به ساعت تغییر کند و نتوان پیش بینی کرد که در مقابل یک رویداد ناخوشایند، چه رفتاری بروز خواهد داد.
من علاقمندم که لغت سیاس را برای Political و آداب دان را برای Diplomat استفاده کنم، چون به گمانم این سیاس بودن است که دوست نداریم و از آن میگریزیم، نه رفتارهای متناسب و درست، گرچه کمی گاه تند، یا کمی گاهی نرم تر از آنی باشند که ما میپسندیم.
شاید اگر این برداشت درست باشد، به همین دلیل باشد که برخی رفتارهای نادرست که نادرستی آنها از روز هم روشن تر است را در زبان انگلیسی، Politically correct مینامند، یعنی میدانیم غلط است اما برای یک سیاس، میتواند درست باشد و اینها عموماً رفتارهای نه چندان پذیرفته شده هستند. مانند تصویر صدر این نوشته که این موضوع را به روشنی تذکر داده است.
بیائید مثال بزنیم.
اگر مدیری کارمندی را برای نیم ساعت تاخیر جریمه کند و هیچ عذری را نپذیرد، اما برای کارمند دیگری همان میزان تاخیر را طبیعی و ناشی از ترافیک بداند، چه حسی خواهیم داشت؟ یا فردی که تاخیرهای خودش را توجیه کند و همان دلایل را برای تاخیر دیگران نپذیرد را چگونه ارزیابی خواهیم کرد؟
چرا خودکشی هایی که گاهی هم اغراق شده در مورد مدیران شرقی میشنویم را میپسندیم و توجیه مدیران بعضاً غربی را در مورد کوتاهی ها و اشتباهاتشان به تمسخر میگیریم؟
مستقل از امر مهم واژه گزینی در این مورد، بسیار علاقمند هستم که نظرات شما در این مورد را بدانم، آیا برداشت من درست است؟
سربلند باشید
سلام. اولا تشکر کنم از نوشته های بسیار جذاب و مفیدتان. من معمولا تلاش می کنم همه ی نوشته های شما رو بخونم و از همه ی اونها استفاده می کنم، اگرچه دیدن مطالعه به صورت نامنظم باشد و چند مطلب رو با هم بخونم.
جسارتا خواستم بگم اگر اشتباه نکنم سیاس هم در اشعار فارسی با همان مفهومی به کار رفته است که شما برای آداب دادن در نظر گرفته اید. اگرچه توضیحات شما به نظر صحیح می رسند، اما فکر کنم نمی شه سیاس رو با Political معادل گرفت.
سلام
از توجه و تذکرتان متشکرم. پس باید در پی لغت دیگر و بهتری باشیم…. به گمانم در این حوزه ها کمتر روی توسعه زبان فارسی کار شده. تمرکز بیشتر روی معادل گزینی برای واژهای ساده تر، مثل پیتزا و ..، بوده.
سربلند باشید
البته در سازمان های ما اغلب همان رفتارسیاسی قابل مشاهده است
برادر عزیز
ضمن تشکر از مطالب جالبتان باستحضار میرساند که متاسفانه در حال حاضر در ایران هیچکدام از قوانین بین المللی و رفتارهای سازمانی که توسط استاتید محترم ایرانی ، غربی ، شرقی …..برای بهبود رهبری ،مدیریت و بهروری و …. وضع و یا مطرح شده در ایران عملی نمیباشند ، چرا که از ابتدای کار تمامی مراحل ایجاد یک سازمان از جمله طرح ، اجرا ، ساخت ، مدیریت و …. در ایران به روشهای پیچیده و بر اساس روابط نا سالم انجام میگردد و بخش خصوصی واقعی ( نه بخش خصوصی که از دل نیروهای دولتی و بازنشستگان دولتی ) قادر به فعالیت در این فضای ناسایم و غیر رقابطی نیست که نمونه های آن را بنده بارها دیدیده ام .
بنده مبلغ زیادی برای سرمایه گذاری به ایران آورده و شروع به کار نمودم و متاسفانه بدلیل درخشش در کار خود رقبای دولتی بنده را بیچاره نموده و دست از پا درازتر از ایران رفتم !!
و در کل ایرانیهای ایراندوست زیادی در دنیا هستند که سرمایه های کلانی داشته و تمایل به کار در ایران در فضای سالم رقابتی و نه انحصاری دارند.
سلام
از همراهی و اظهار نظر شما متشکرم.
اجازه بدهید که فروتنانه با همه نظرات و برداشتهای شما موافق نباشم.
در ایران کنونی تعداد شرکتهای خصوصی که وضع خوبی دارند در عین آنکه از آن روابط ناسالمی هم که بعضاً هست، بهره مند نیستند.
با شما موافق هستم که مانع کم نیست، اما جذابیت و استعداد بازار هم مهم است که خیلی خوب و جدی است.
ایرانِ ما اکنون تشنه تلاش و حل مسئله است، راستش به گمانم سرمایه گذاری علاوه بر مادی باید در جنبه های دیگر هم باشد. مثلاً یک سرمایه گذار خارجی میتواند شیوه مدیریتش را سرمایه قرار دهد و به نظرم اگر خوب نگاه کنیم، این شیوه های علمی و عملی و بومی سازی شده، میتوانند کمک کننده باشند.
امیدوارم شما و دوستان عزیز دیگری که در خارج تشریف دارید، قبل و بیش از دوستان دیگری که ممکن است علاقه کمتری به این مرز و بوم داشته باشند، از این فرصتها بهره مند شوند. ضمن آنکه با شما موافقم که متاسفانه مانع هم کم نیست…
سربلند باشید