سن و خاطره
قبلاً نوشتم که برای تشخیص سن افراد، یک روش این است که اطلاعات آنها را در مورد عکسها و اخباری مربوط به دوره های قبلی جویا شویم. عکس بالا را در شبکه های اجتماعی دیدم، لازم نبود زیاد فکر کنم تا آن روزها که در سیدخندان پلی نبود را به یاد آورم. گاهی از یادآوری این چنین مواردی آدم خوشحال میشود و گاهی به فکر فرو میرود که چقدر عمر زود میگذرد و چقدر زود، امروزها، دیروز میشوند.
بعد فکر کردم که لابد روزی میرسد که تصویر بزرگراه صدری که طبقه دوم نداشته هم نایاب و کمیاب و دیدنی میشود.
یا تصاویری از زمینهایی که امروز در آنها بناهای متفاوت و رفیع ساخته شده اند.
و بعد فکر کردم که آدمها هم درست مثل همین ساختمانها و خیابانها عوض میشوند. دوستانی که دیگر نیستند، پوستهایی که چروک شده اند، فرزندانی که مردان و زنانی برومن شده اند… اینها همه نشانه های گذشت زمان هستند.
یادم هست روزی که وارد بازار کار شدم، دوستان متولد دهه 1330 میگفتند که دیگر پیر شدیم، دهه چهلی ها آمدند… حالا دارم با دوستان دهه 1370 مصاحبه میکنم و چقدر لذت میبرم که این جوانها این قدر خوب هستند.
اما این روشهای تشخیص یا ارزیابی سن، کاربردهای سازمانی هم میتواند داشته باشد.
یکی از معیارهای انتخاب افراد میتواند هشیاری اجتماعی آنها باشد. حتماً شنیده یا تجربه کرده اید که در مصاحبه های استخدامی، گاهی از آخرین خبرهای روز هم پرسیده میشود. هدف از این سوالها این است که بدانیم فرد چقدر به اصطلاح “حواسش” جمع است؟ به چه چیزهایی در محیط توجه دارد؟ چه روندهایی را تعقیب میکند و از اینجا میتوان گفتگوهایی را شکل داد.
در تجربه ای خارجی خواندم که در یک پرسشنامه، تعدادی رویداد و عکس به مخاطب نشان داده میشود و از او پرسیده میشود که این اخبار مربوط به چه زمانی هستند و از آنها چه میداند. وقتی فردی از یک رویداد مربوط به 120 سال قبل اطلاعاتی داشته باشد، احتمالاً تجربه های آن دوران را هم مطالعه کرده و اطلاعاتی وسیع تر از سن و سال خودش دارد. البته تحلیل این اطلاعات به این سادگی نیست.
به هر حال واقعیت این است که من این تصویر ار به یاد دارم، شما چطور؟
سربلند باشید
اصلا بهش نمیخوره تهران باشه