رونمائی کتاب بازیکن تیمی ایدئال
آقای پاتریک لنچیونی، نویسنده کتابِ خوبِ 5 دشمن کار تیمی، کتاب تازه ای روانه بازار کرده که توسط آقای رضا رایان راد ترجمه شده و انتشارات آریانا قلم آن را منتشر نموده است. دوستانِ آریانا قلم لطف داشته و به من فرضت داده اند تا در این مراسمِ سمینار گونه کمی در مورد کار تیمی و محتوای این کتاب با علاقمندان صحبت کنم.
در این نشست علاوه بر مروری بر کارها و نگاه آقای لنچیونی، نگاهی به نظریه های مرتبط با کار تیمی که زیربنای این کتاب بوده اند هم گفتگو خواهیم کرد. آقای لنچیونی با مهارتی که ریشه در تجربه های گران قدر ایشان دارد، در قسمت روایت گونه کتاب به سادگی به نقش ارزشهای سازمان و شیوۀ تیم سازی و سپس انگیزش همکاران سازمان اشاره میکند. بی شک این روایت حاصل تجربه عمیق ایشان در کار کردن با تیمهای متعدد است و به ما این فرصت را میدهد که ما هم این تجربه را تکرار کنیم.
در این نشست تلاش خواهم کرد تا به این سوالات بپردازیم:
- آیا رییس فدراسیون فوتبال، باید یک قهرمان ورزشی باشد، یا آیا مدیرعامل یک استارتاپ متکی به نرم افزار باید لزوماً یک متخصص نرم افزار هم باشد؟
- آیا مدیریت، در اثر تجربه در حوزه های فنی، خود به خود حاصل میشود؟
- آیا افراد کارآمد که هر نتیجه ای را بدست میاورند، اعضای خوبی برای تیمها هم خواهند بود؟
- آیا ارزشهای سازمانی، خود به خود و با التزام گفتاری مدیران ارشد، جاری میشوند؟ یا کاری هم باید کرد؟
- شجاعت مدیر ارشد در اتخاذ چه تیپ تصمیمهایی است؟
- چه شایستگیهایی برای یک عضو تیم خوب لازم هستند و این شایستگیها را، که بعضاً متضاد با هم هستند، چطور باید ارزیابی کرد یا توسعه داد؟
- آیا تیم بر هر درد بی درمان دواست، یا آیا هر کاری لزوماً به صورت تیمی بهتر انجام میشود؟
- با افراد کارآمدی که روحیه تیمی ندارند، چه کنیم؟
- کدام اقدام یا رفتار ما در تجربه کار تیمی منجر به موفقیت یا ناکامی شد؟
امیدوارم دوستانی که در نشست حضور می یابند هم تجربه های خود را به اشتراک بگذارند تا با هم و با گفتگو در مورد ریشه های ناکامی ها و موفقیتهای تجربه شده، به تکرار موفقیتها و دوری از ناکامیها کمک کنیم.
بسیار مشتاقم تا در این نشست، اندک تجربه ای که از کار کردن در کنار تیمهای مختلف در سازمانهای مختلف داشته ام را هم با حاضرین به اشتراک بگذارم.
خوشحال خواهم شد اگر شما را هم که به نوعی با تیمها ارتباط دارید، در این نشست ملاقات کنم.
اگر هم موضوعی در ذهن دارید که علاقمند هستید در مورد آن هم گفتگو شود، همینجا پیام بگذارید تا به آن پرداخته شود.
با همت انتشارات آریانا قلم، حضور در این نشست رایگان است، اما برای برنامه ریزی لازم است قبلاً ثبت نام فرمائید. برای ثبت نام، لازم است به این نشانی مراجعه فرمائید.
به امید دیدار
سربلند باشید
پی نوشت: من هم از دیدن شیوه نوشتن کلمه “ایده آل” به صورت “ایدئال” شوکه شدم، اما دریافتم که این شیوۀ توصیه شده از سوی فرهنگستان است.
سلام جناب کمالیان عزیز
چه خوب است این معرفی ها و چنین کارهایی. از نگاه جناب عالی و مجموعه آریانا یاد می گیرم
هرچه مطالعه می کنم می دانم که بیشتر نمی دانم
در حال مطالعه کتابی هستم به نام مثل یک مدیر عمل کنید و بیندیشید اثر خانم هرمینیا ایبارا با ترجمه همکار خودم اقای مهندس محسن زارع
در این کتاب توضیح می ده که چگونه تنوع در هر تیم اغلب بهترین نتایج را در بر دارد
در این کتاب به مطالعه ای اشاره می کنه که روزگار نابغه منحصر به فرد یا مخترع تنها مثل نیوتن یا انیشتین به سر امده است و کار خلاقانه و علمی به سمت گروه ها مهاجرت کرده و اخیرا به سوی گروه های بزرگ و توزیع شده ای نظیر صدها دانشمند مشغول بر پروژه ژنوم انسان رفته است.
در این تحقیق اشاره می کند برا این که گروه ها موفق تر شوند باید افراد تازه کار را به جمع خود اضافه کنندو یا افرادی تابحال با انها همکاری نداشته اند.
سلام جناب موسوی زاده عزیز
از لطف و توجه مداوم شما متشکرم و متشکرم که آموخته خود را در میان گذاشتید.
این موضوع بسیار مهم است، اما نکته ظریفی دارد که در کتاب گوگل چگونه کار میکند، دقیق تر به آن پرداخته شده است.
تنوع در تیمها بسیار مهم است. خون تازه در سازمانها بسیار کمک کننده است، اما یک شرط دارد. آن شرط آن است که مدیریت تعارض را بلد باشیم. ما تیم تشکیل میدهیم که با تنوع، به تعارض در دیدگاهها برسیم. من به باور شما نسبت به یک راهکار تردید کنم و اجازه داشته باشم و بلد باشم که آن را طرح کنم. شما از این تردید استقبال کنید و آماده باشید با من در مورد آن گفتگو و تعامل موثر داشته باشید.
آن وقت است که این تنوع نتیجه میدهد، اگر چنین نکنیم، حاصلی جز فرسایش و دعوا و قهر نخواهد داشت.
بنابراین بعد ازدریافت این نکته و قبل از انجام آن باید مهارت استفاده از این تنوع را یاد بگیریم.
سربلند باشید
یه تجربه شخصی و پرسشی که همیشه ذهنم را مشغول کرده اینه کار تیمی خوبه اما نقش من کجاست؟ و این باعث میشه خودمونو گم کنیم و احساس خوبی نداشته باشیم
وقتی به خروجی هام فکر می کنم می گم من با این دانشم چه خروجی داشته ام. فکر می کنم که کار تیمیم خوبه اما حد بهینه اش کجاست؟
اگر بخوام خودمو معرفی کنم بگم تیمی خوبم اما بصورت فردی چه خروجی داشته ام؟
مدرک و دانشو خیلی چیزای دیگه که خیلی ها دارن اما من چه کارکردی تونستم از این داشته هام داشته باشم.
چه کسی می تونه یه تیمو بهتر رهبری و مربی گری کنه؟
باز هم یک سوال خوب.
یکی از موانع کار تیمی در این است که ما خودشناسی خوبی نداریم. نمیدانیم که چه میتوانیم به تیم ارائه کنیم تا در تیم پذیرفته شویم. بنابراین تیم نمیتواند از ما استفاده کند، هم ما بی انگیزه میشویم و هم در تیم جذب نمیشویم و هم تیم با ما دچار مشکل میشود (چون فکر میکند که ما اضافه هستیم).
بنابراین باید هم خودمان را توانمند کنیم که در تیم بتوانیم گوشه ای از کار را بگیریم، هم باید این توانمندی را بدانیم (نه خودباوری کاذب داشته باشیم، بلکه واقعا توانمندی اثبات شده داشته باشیم) و آن را به تیم عرضه کنیم.
نقش رهبر تیم عمدتاً این است که این توانائی ها را شناسائی کند، میان افراد توانمند، مدیریت تعارض کند، تعامل موثر را ایجاد کند و توانائی ها را در راستای اهداف تیم، هم جذب کند و هم به کار بیندازد.
شاید این رهبر تیم، فردی استاد دانشگاه و مهندسی با ۳۰ سال سابقه نباشد، شاید یک جوان بیست و چند ساله و آموزش دیده بتواند این نقش را ایفا کند تا آن مهندس پر سابقه هم موثرتر باشد.
سربلند باشید