استخدام مدير
مدتي است افتخار آشنائي و سپس همكاري با يكي ديگر از مديران صنايع كشور را داريم. قرار است در مراحل استخدام نيروهاي جديد، براي سازمانشان، كه مراحل توسعه زيربنائي را تازه تمام كرده، در كنارشان باشيم و با هم همفكري كنيم.
اين تجربه خوبي است از تعاملي كه تا امروز با اين دوست عزيز داريم.
سازمان مزبور قصد دارد كه مدير براي امور ستادي، مالي، منابع انساني و بازاريابي و فروش استخدام نمايد.
اولين اختلاف نظر بين ما زماني به وجود آمد كه من باور داشتم كه در متن آگهي نبايد نوشت ميخواهيم مدير مالي استخدام كنيم، و ايشان مخالف بود.
دليل من اين بود كه وقتي شما ميگوئيد مدير مالي ميخواهيد، بايد از روز اول تمام اختيارات را به وي واگذار كنيد، در غير اينصورت، در پايان دوره آزمايشي، اگر ايشان موفق نشود، تمام گناهان به گردن شماست كه تفويض اختيار نكرده ايد. مطلب مراقب مديران قوي باشيد را خوانده ايد؟ داستان من و ايشان هم همين شده است.
ايشان هيچ گزينه ديگري را نميپذيرد، و روش خودش را پيش ميرود و بديهي است كه آخر كار هم گناهان به گردن ماست. جالب است كه ايشان هميشه ميگويد كه ما بارها آگهي داده ايم و هيچ نتيجه اي نداده است. حالا باز هم به همان كوچه بن بست ميرود.
ميتوان در آگهي تمام سوابق و توانائيهاي يك مدير را قرارداد، اما ننوشت كه اين فرد براي سمت مديريتي استخدام ميشود. اگر اين فرد براي يك سمت كارشناسي ارشد استخدام شود، و بر اساس لياقتش به سمت مديريت ارتقا داده شود (مثلاً در پايان همان دوره آزمايشي) با وضع مثبتي به كارش ادامه ميدهد. اما اگر با سمت مدير استخدام شود و موفق نشود، در پايان دوره آزمايشي، نه ميتوان او را تنزل سمت داد، و نه هيچ كار ديگري جز خداحافظي ميسر نخواهد بود.
تاكيد ميكنم، ما ميگوئيم در فكر توسعه هستيم، در زمينه هاي فلان و فلان، افراد با اين سوابق و تخصصهاي بالا را دعوت ميكنيم،ببينيم فرد داوطلب خودش را لايق چه سمتي و آماده ارائه خدمت و همكاري در چه سطحي ميداند. اگر بگوئيم مدير، هر كس ميگويد برويم ببينيم چه ميشود.
اين آگهي فقط در صورتي موفق ميشود كه يك “سوپرمن” پيدا شود كه در نظر اول هر كسي بفهمد اين يك مدير مثلاً مالي خيلي خوب است و ما “زديم و برديم”.
لزومي ندارد كه در متن بگوئيم مدير نميخواهيم، ولي لزومي هم ندارد كه بگوئيم شما براي سمت مدير مالي استخدام ميشويد. اگر سازمان ما سازماني بود كه تكليف همه چيز، از اختيارات و مسئوليتها و … در آنها روشن بود، آن وقت شايد يك مدير مالي در مدت كوتاهي (بازهم نه از روز اول) سوار كار شود.
اما آيا واقعاً سازمانهاي ما و مديران ما، اين آمادگي را دارند كه يك مدير را با تمام اختيارات و مسئوليتها، يك باره و از طريق آگهي وارد سازمانشان كنند؟
به نظر من اين آمادگي وجود ندارد. پس ميتوان به فرد هم فرصت داد تا خود را نشان دهد، با تنش كمتر، با توقعات كمتر و بعد يك ارتقا. اگر هم آني نبود كه ميخواهيم، شايد يك كارشناس مالي خوب از آن درامد؟ چرا تمام سرمايه اي را كه در آگهي و مصاحبه و … گذاشته ايم بايد دور بريزيم؟
از ديدگاه رفتار سازماني هم وقتي به عنوان مدير استخدام ميكنيد و اختيارات نميدهيد (كه نميتوانيد هم بدهيد) فرد دائماً در پي آن است كه مشكلات خودش را حل كند،اما به بن بست اختيارات ميخورد و بي انگيزه ميشود. اما اگر از روز اول عنوان مدير را ندهيم، به مرور اختيارات ميدهيم، بعد هم ارتقا ميدهيم و هميشه سيستم رو به جلو و روبه رشد است.
يادمان باشد كه اين عنوان نيست كه براي ما كار ميكند، عنوان به همراهش لوازمي دارد كه اگر انها را تامين نكنيم،فرد آزار ميبيند.
خلاصه ما كوتاه آمديم و مدير عزيز آگهي اش را به شيوه خودش داد. من كه خوش بين نيستم.
صبر ميكنيم تا ببينيم چه ميشود. نتيجه را با شما هم در ميان خواهم گذاشت….
راستي شما هم اگر براي سمت هاي مديريت مالي، بازاريابي و فروش، ستادي، منابع انساني، اگر كسي را سراغ داريد، بفرمائيد.
به نظر شما كدام روش درست است؟
سربلند باشيد
سلام، من هم از آگهی های استخدام که در آن عنوان مدیر قید شده باشد، تجربه خوبی ندارم و معمولا وقتی که آگهی این گونه درج می شود، نیروهای خوب و مجرب کارشناس که توانایی مدیر شدن دارند را فیلتر می کنیم و شاید نتیجه خوبی نگیریم.
مشتاقانه منتظر دانستن نتیجه نهایی هستم.
چقدر ساده آنچه را من سعی میکردم در یک صفحه بگویم، در یک پاراگراف گفتید. دقیقاً درد همین است که سازمان حوصله ندارد یک کارشناس خوب بگیرد، در طول زمان یک ساله او را تبدیل به یک مدیر جوان و خوب بکند. سوپر من میخواهد، آنهم همین الان.
حتماً نتیجه را خواهم نوشت ولی اصلاً خوش بین نیستم.
یادم نیست کدامیک از دوستان راجع به ضماننتی که از مشاوران میخواهند صحبت کرده بود. در این شرایط چه ضماننتی میتوان داد؟؟
از این بدتر را من در سازمانمان تجربه کردم وقتی که در شرایط احراز شغل نوشته می شود ۵ سال سابقه به عنوان مدیر مالی! اگر کسی ۱۰ سال هم تجربه کارشناسی ارشد داشته باشد، شایسته نبوده و از دور خارج می شود، ولی مدیر مالی یک شرکت کوچک چند نفره پذیرفته است.
دوست عزیز
خیلی خوشحالم که شما را در این وبلاگ میبینم. اصولاً داستان این است که هیچکس حاضر نیست برای ساختن آنچه میخواهد، حتی گام کوچکی بردارد. همه میخواهند هلو برو تو گلو باشد. این شدنی نیست. صدها بار آزموده اند و باز فکر میکنند اشکال جای دیگر است.
مثال شما هم جنبه دیگری از همین اشکال است.
چشمها را باید شست، طور دیگر باید دید.
سربلند باشید.
سلام
من به عنوان یه کارشناس ارشد تویه شرکتی مشغولم گفته های شما متین من هم کاملا موافق این هستم که نباید صرفا تو آگهی قید کنن مدیر می خوان اینطوری برای کارشناسای ارشد انگیزه ای برای ارتقا نمی مونه و تموم اوقات می بینیم هر چند وقت یکبار مدیر قسمتهای مختلف تند و تند عوض می شن و هرکدوم سیاستشون متفاوت و این هزینه خیلی بیشتری رو دست سازمان میذاره تا اینکه سازمان بخواد یک سال برای یه نفر مستعد وقت و هزینه صرف کنه
موافقم باید مدیران ارشد سازمان کمی قدرت ریسکشون ببرن بالا مسلما کسی که از مرحله کارشناسی به مدیریت ارتقا پیدا کنه و بهش بها بدن با انگیزه بیشتری برای سازمانش فعالیت می کنه و این خودش منبع فوق العاده ای برا هر سازمانی
موفق باشید
سلام
از اینکه تجربه ارزشمند خودتون رو با دوستان در میان گذاشتید متشکرم
سربلند باشید