ارتباط دانشگاه و صنعت
به روز رسانی: این نظر امروز از یکی از دوستان واصل شد. لطفا نظرتان را در مورد پیشنهاد ایشان که من اسمش را یک سمینار مقدماتی داخلی میگذارم اعلام فرمائید. از این دوست عزیز ممنونم:
سلام
مدتیه که وبلاگ و این پست جالب رو دنبال می کنم. من مدیر عامل و بنیانگذار شرکتی هستم که الهام بهش اشاره کرده.
در
جواب دوستمون پیمان اولین نکته ای که باید بگم اینه که شرکت ها همیشه قدم
اول و بر می دارن. ما از روزی که یک موقعیت شغلی ایجاد می کنیم، تا روزی که
شاید بعد از 0 نفر، شاید هم 50 نفر به فرد مورد نظر می رسیم، تماما هزینه
از شرکته.
اینم بگم که ما آدمای سخت گیری نیستیم که “فرد مورد نظر” گیرمون نمیاد.
معیار ما فقط و فقط کسیه که برای خودش، وقتش، کارش و آیندش ارزش قائل باشه.
به
نظر من آدما یا اعتقاد دارن که می تونن روی محیط اطراف خودشون تاثیر بذارن
یا ندارن. کسی که همیشه خودشو مستقل از واکنش های بیرونی می بینه (یا به
عبارتی کنش های بیرونی) طبیعتا همیشه منتظر یه سرمایه گذاری کلان از شرکت
هاست. البته شرکت ها و سازمانهایی هم هستند که این بها رو میدن ولی حداقل
ما اینکارو نمی کنیم.
ضمنا تو مجموعه ما شاید تا الآن 15 برابر
نیروهایی که داریم کسایی بودن که اومدن و رفتن. برای پیمان عزیز این سرمایه
گذاری ها دیده نمی شه. البته کاملا منطقیه که دیده نشه.
در آخر هم نظرم اینه که این بحثو به صورت حضوری مطرح کنیم بهتر می شه ازش نتیجه گرفت. میزبانیش هم با من
پی نوشت: تو شرکت ما برای یک نفر افزایش حقوق اتفاق نیفتاده بلکه برای کسایی که تا الآن بودن، بوده.
سلام و خیر مقدم
به
جمع ما خوش آمدید. پیشنهاد مذاکره حضوری، خیلی خوبه. مثل یک سمینار داخلی
خواهد بود، شاید ببینیم ما هم در درون خودمان دچار تناقضاتی هستیم و قبل از
مراجعه به دیگران اول آنها را با هم حل کنیم.
از پیشنهاد سخاوتمندانه
شما در مورد میزبانی هم یک دنیا ممنون. من از پیشنهاد شما استقبال میکنم و
در مورد محل هم محدودیتی ندارم. دفتر ما هم در اختیار است.
شاید هم محلی بیرون از سازمان مزایائی داشته باشد.
من فقط نگرانم که دوستان عزیزی که در تهران نیستند را از دست بدهیم و نتوانند در جمع ما حاضر شوند…
دوستان هم فکر شما چه فکر میکنید؟
سربلند باشید
—————————–
در پی پیشنهاد آقای مهرداد جوان عزیز (اینجا) فکر کردم پیشنهاد ایشان را عملی کنیم.یادم آمد که در همین همسایگی ما سالی یک نمایشگاه عظیم برگزار میشود با این هدف که کارجویان و جویندگان نیروهای جوان را به وصل کنند. من 2 سال در این نمایشگاه شرکت کرده ام. باور کنید هیچ حاصلی نداشت و فقط تبلیغاتی است.
دانشگاه شریف هم در این زمینه کاری کرده است و نمایشگاهی دارد و کمیته ای، اما بیشتر نمایشگاه است، غرفه فروخته میشود و شرکتهایی می آیند که خود را برای کارجویان معرفی کنند. باور کنید خیلی موثر تر از نوع خارجی آن بوده است.
اما نمیدانم چقدر موثر بوده، گزارش کمیته برگزار کننده را اینجا میتوانید ببینید. با تبدیل شدن این موضوع به یک منبع درآمد برای دانشگاه، شاید ورورد به این مبحث دشوار تر شود. باید دید.
به نظرم کاری که ما میتوانیم بکنیم این است:
به روز رسانی: این نظر امروز از یکی از دوستان واصل شد. لطفا نظرتان را
در مورد پیشنهاد ایشان که من اسمش را یک سمینار مقدماتی داخلی میگذارم
اعلام فرمائید. از این دوست عزیز ممنونم:
سلام
مدتیه که وبلاگ و این پست جالب رو دنبال می کنم. من مدیر عامل و بنیانگذار شرکتی هستم که الهام بهش اشاره کرده.
در
جواب دوستمون پیمان اولین نکته ای که باید بگم اینه که شرکت ها همیشه قدم
اول و بر می دارن. ما از روزی که یک موقعیت شغلی ایجاد می کنیم، تا روزی که
شاید بعد از 0 نفر، شاید هم 50 نفر به فرد مورد نظر می رسیم، تماما هزینه
از شرکته.
اینم بگم که ما آدمای سخت گیری نیستیم که “فرد مورد نظر” گیرمون نمیاد.
معیار ما فقط و فقط کسیه که برای خودش، وقتش، کارش و آیندش ارزش قائل باشه.
به
نظر من آدما یا اعتقاد دارن که می تونن روی محیط اطراف خودشون تاثیر بذارن
یا ندارن. کسی که همیشه خودشو مستقل از واکنش های بیرونی می بینه (یا به
عبارتی کنش های بیرونی) طبیعتا همیشه منتظر یه سرمایه گذاری کلان از شرکت
هاست. البته شرکت ها و سازمانهایی هم هستند که این بها رو میدن ولی حداقل
ما اینکارو نمی کنیم.
ضمنا تو مجموعه ما شاید تا الآن 15 برابر
نیروهایی که داریم کسایی بودن که اومدن و رفتن. برای پیمان عزیز این سرمایه
گذاری ها دیده نمی شه. البته کاملا منطقیه که دیده نشه.
در آخر هم نظرم اینه که این بحثو به صورت حضوری مطرح کنیم بهتر می شه ازش نتیجه گرفت. میزبانیش هم با من
پی نوشت: تو شرکت ما برای یک نفر افزایش حقوق اتفاق نیفتاده بلکه برای کسایی که تا الآن بودن، بوده.
سلام و خیر مقدم
به
جمع ما خوش آمدید. پیشنهاد مذاکره حضوری، خیلی خوبه. مثل یک سمینار داخلی
خواهد بود، شاید ببینیم ما هم در درون خودمان دچار تناقضاتی هستیم و قبل از
مراجعه به دیگران اول آنها را با هم حل کنیم.
از پیشنهاد سخاوتمندانه
شما در مورد میزبانی هم یک دنیا ممنون. من از پیشنهاد شما استقبال میکنم و
در مورد محل هم محدودیتی ندارم. دفتر ما هم در اختیار است.
شاید هم محلی بیرون از سازمان مزایائی داشته باشد.
دوستان هم فکر شما چه فکر میکنید؟
سربلند باشید
—————————–
در پی پیشنهاد آقای مهرداد جوان عزیز (اینجا) فکر کردم پیشنهاد ایشان را عملی کنیم.یادم آمد که در همین همسایگی ما سالی یک نمایشگاه عظیم
برگزار میشود با این هدف که کارجویان و جویندگان نیروهای جوان را به وصل
کنند. من 2 سال در این نمایشگاه شرکت کرده ام. باور کنید هیچ حاصلی نداشت و
فقط تبلیغاتی است.
دانشگاه شریف هم در این زمینه کاری کرده است و نمایشگاهی دارد
و کمیته ای، اما بیشتر نمایشگاه است، غرفه فروخته میشود و شرکتهایی می
آیند که خود را برای کارجویان معرفی کنند. باور کنید خیلی موثر تر از نوع
خارجی آن بوده است.
اما نمیدانم چقدر موثر بوده، گزارش کمیته برگزار کننده را اینجا میتوانید ببینید. با تبدیل شدن این موضوع به یک منبع درآمد برای دانشگاه، شاید ورورد به این مبحث دشوار تر شود. باید دید.
به نظرم کاری که ما میتوانیم بکنیم این است:
نامه ای به دانشکده یا دفتر ارتباط با صنعت نوشته شود، و خیلی صریح بگوئیم که میخواهیم دانشجویا آن دانشگاه را با نیازهای صنعت آشنا کنیم. به این منظر مدیران عامل چند شرکت اعلام آمادگی کنند که در زمان و محلی که دانشگاه معین میکند، حاضر شوند و ضمن معرفی خودشان و نیازهایشان، صحبتهای دانشجویان را هم بشنوند و سعی کنند دغدغه و نگرانی ها و اضطرابهای آنها را رفع کنند.
را دیگر این است که نشریه ای برایشان درست کنیم و بفرستیم که این راه را چندان موفقیت آمیز نمیبینم، چون بازهم ارتباط یک سویه خواهد شد و ابهامات چه بسا تشدید شوند.
در این کار نباید هدف فقط یک دانشگاه باشد، باید فراتر از یک دانشگاه عمل کنیم.
منتظر نظرات هستم تا وارد فاز اجرائی شویم.
سربلند باشید
آقای کمالیان عزیز:
بسیار پیشنهاد خوبی است. البته مانند هر کار دیگر در ایران و (در دنیا). آسیب هایی هم دارد. البته امیدوارم موضوع به سمیناهارهای مرسوم نینجامد. من در حد خودم اعلام آمادگی می کنم که اگر کاری از دستان ناتوانم بر می آید انجام دهد.
پیشنهاد دیگری هم دارم که اگر بتوانید موضوع را در رادیو گفتگو هم مطرح کنید و یا حتی شبکه آموزش سیما، که به صورت مناظره و یا گفتگو باشد هم خوب خواهد بود.
آقای آواژ عزیز
خیلی ممنون. پیشنهادتان عالیست. تلاش میکنم که چنین کنیم. اگر امکانی دارید، بفرمائید تا بتوانیم به گوش مسئولین شبکه های رادیو و تلویزیون مربوطه برسانیم.
سربلند باشید
ایده خیلی خوبیه و من هم اعلام آمادگی می کنم. فقط چند نکته. من چند ساله که فارغ التحصیل شدم و جو دانشگاه رو خوب یادمه. همینطور همکلاسی هام که الان همگی دانشجوی ارشد یا دکترا هستند. من دانشگاه تبریز بودم و چون برای قبول شدن توی اون دانشگاه و رشته مکانیک نیاز بود که رتبه زیر ۱۰۰۰ داشته باشید، اکثر بچه ها متاسفانه دچار جو می شدن. اینکه نابغه اند و فقط باید در حال کشف و اختراع باشند. چند وقت پیش ما چند آگهی استخدام زدیم. یکی یک کارشناس فنی که باید پروپوزال برای مناقصات و پیشنهادهای فنی آماده می کرد و یکی کارشناس تحقیق و توسعه برای ساخت یک محصول های تک. در مقابل ۳-۴ رزومه برای کارشناس فنی، بیشتر از ۱۰۰ رزومه برای کارشناس تحقیق و توسعه گرفتیم که هیچ کدوم حتی ذره ای از مشخصاتی که ذکر کرده بودیم رو نداشتن. اما اسم R&D باعث شده بود که فکر کنند کار مورد علاقه شونه! متاسفانه جو دانشگاه های معتبر از این هم بدتره. من فکر می کنم اگر به یکی از همکلاسی هام بگم بیا توی شرکت ما کار کن و ما این کارها رو انجام می دیم، اونقدر صنعت به نظرش بد میاد که احتمالا تا فوق فوق فوق دکترا هم می خونه که کلاسش پایین نیاد.
هدف ما به نظرم همین است که این دیدها را یکی یا نزدیک کنیم. خیلی سخت است ولی باید کوشید.
روی کمک شما حساب میکنیم.
سربلند باشید
آقای وفای عزیز:
از حسن نظر شما ممنون. بنظرم اینکار باید مستمر باشد و بصورت دوره ای، مثلا هر ۱۵ روز یکبار بصورت طبقه بندی شده، شرکتهایی که در زمینه های مختلف همسان کار میکنند، دعوت شوند و در یک برنامه دو-سه ساعته، به معرفی ۷-۸ شرکت بپردازیم.
قالب موضوع، معرفی راهکارها و محصولات جاری شرکتها در دوساعت (سرجمع) باشد و در مدت یکساعت بعدی به نقطه نظرشان در خصوص یک موضوع خاص بپردازیم (بصورت میزگرد و پرسش و پاسخ) این موضوع میتواند از جنس موضوع فاصله کارگر و کارفرما باشد. یا استفاده از تکنولوژیهای بازار یا مدیریت منابع و …
این یک ایده خام است ولی میدانم فر شما آنرا خوب میپزد!
آقای مهرداد جوان عزیز
خیلی خوشحالم که شما هم مشارکت میکنید. من سعی میکنم نگذارم ایده خوبی، بسوزد. پختن آن کار سختی است و کمک میخواهد.
من تلاش میکنم، به امید تلاش سایر دوستان
سربلند باشید
دیدم همه اعلام آمادگی می کنند، گفتم ما هم از قافله عقب نمانیم. لطفا ما را هم بازی دهید….ممنون!
همین!
این بازی را اصلاً شما راه انداختید. حالا که علاقمندید، لطفا راه حل بدهید. من زرنگی کردم و ایده دوستان را دزدیدم که کارهای سخت گردن خودم نیفتد…
بالاخره سن و سال همه اش که نمیشود عیب باشد…
سربلند باشید
من که مدیرعامل نیستم و اصولا جوونتر از این حرفها هستم. جسارتا من هم هر کمکی از دستم بربیایید در خدمتم. :)
حتما
شما میتونید وکیل جوونا باشین
سلام مجدد.
راستش تمام نظراتی که من نوشته بودم در مورد شرکتی بود که در اون کارآموزیم رو گذروندم و با دیدن یه آدمی که عمرش رو برای شرکت گذاشته بود و خیلی با هم صمیمی شده بودیم، و استفاده از تجربیاتش تصمیم گرفتم راه مجزایی رو طی کنم. احساس کردم فقط افسوس گذشته و زحماتی که برای شرکت کشیده رو می خوره، و تازه در سن ۳۰ سالگی دنبال این بود که بره استرالیا.
من شرکت خانم الهام رو نمی شناسم و نمی دونم چطور با کارمندانشون تا می کنند. پس اصلا نظراتم در مورد این شرکت نبوده. برای همه ی شرکت های ایرانی آرزوی موفقیت می کنم.
به نظر من شرکت های خوب وقتی دنبال نیروهای خوب می گردند، باید خوب سرمایه گذاری کنند.
به نظر من شرکت ها باید دو دید رو داشته باشند.
یا باید کارمندانشون رو کارمند ببینند، و حقوق ماهانه اونها رو بدند. و اونها فارغ از حاشیه های شرکت باشند. و البته این حقوق یک حقوق مکفی باشه.
۲. یا اینکه اگر قرار شده کارمندان درگیر تمام سختی ها، تمام مشکلات در زمان پاگرفتن شرکت، تمام شب بیداری ها و کارهای در روز تعطیلات هستند، و با حداقل حقوق شروع می کنند و قراره بجنگند تا شرکت موفق باشه، حداقل سهمی در هم سود شرکت داشته باشند، و موقع پرداخت حقوق همه ی این فداکاری ها نادیده گرفته نشن.
مشکل اینجاست که در کشور ما با وجود خیل عظیم افراد جویای کار، بسیاری از فارغ التحصیلان رشته های دانشگاهی مختلف مجبور می شوند که با حداقل حقوق کار کنند.
اما به نظر من رشته ی نرم افزار با توجه به اینکه
alternative های بسیاری داره
و با وجود حداقل امکانات مورد نیاز برای کار کردن
(حداکثر یکی دو کامپیوتر و یه خط اینترنت)
تن به این موضوع نمی دن.
پیمان عزیز
سازمان و کارمند باید به یک نقطه برنده – برنده برسند. این نقطه هم ممکنه در طول زمان و با شرایط تغییر کند. همه نمیتوانند با درآمد غیر ثابت و نامعلوم شرایط کاری خوبی داشته باشند و برعکس بعضی در این شرایط انگیزه میگیرند.
یک قانون کلی وجود نداره و فرد و سازمان باید تعامل دائمی داشته باشند که مبادا روزی بدون اینکه یکی بداند، دیگری افسرده و دلسرد شده باشد.
سربلند باشید
به نظر من متقاضیان کار باید بتونن نشون بدن که برای یک شرکت مفید هستند، و نفعی که به اون شرکت میرسونند بیشتر از حقوق درخواستی هست. تنها در این صورته که میشه انتظار داشت اون شرکت اونها رو استخدام کنه و اون حقوق رو بهشون بده. واقعاً وقتی یک شرکت به یک نیرو واقعاً نیاز داشته باشه، دلیلی نداره که با دادن حقوق پایین فراریش بده. من شخصاً در محلی که الان کار میکنم بیشتر از این که به وظایف محوله فکر کنم به منافع شرکت فکر میکنم. البته این گاهی باعث اصطکاک با نفر بالادستیم میشه ولی در نهایت با معیار قرار دادن منافع شرکت، اختلافمون رو حل میکنیم.
از طرف دیگه شرکتها هم باید یاد بگیرند که چطور نیروهای خوب رو از بد تشخیص بدهند و شرایط رو برای موندنشون فراهم کنند. این شرایط فقط حقوق بالا نیست، مواردی مثل احترام و پرستیژ، کار هیجانانگیز و چالشی، محیط کاری پرانرژی و احساس همدلی کارکنان با مدیران هم هست (و چه بسا مهمتر هم باشند).
———————————-
آخرین نظر پیمان خیلی جالبه چون دقیقاً دو دیدگاهی رو که مطرح کرده لازمه بینشون تمایز قائل بشیم. من شخصاً دیدگاه دوم رو ترجیح میدم، هر چند شاید آقای کمالیان ایراد بگیرند که این دیدگاه مناسب کسانی که Sبالا دارند نیست! :) ولی در مجموع به نظرم این دیدگاه منطقیترین و عملیترین راه باشه. من اگر شرکت داشته باشم سعی میکنم درآمد کارکنانم رو تا حد امکان به طور شفافی به میزان موفقیت شرکت وصل کنم.
خیلی ممنونم و خیلی خوشحالم که شما به ارزیابی پارامترهای رفتاری توجه دارید. دقیقاً افراد با S بالا بعید است که بتوانند درآمد متغیر را تحمل کنند،ممکن است آن را بطلبند اما خیلی زود پشیمان میشوند.
نباید به فکر گول زدن طرف مقابل بود، باید هزینه های هم را درک کرد، باید مشکلات هم را دید، و برای رفع مشکل خودمون و طرف مقابل تلاش کنیم.
اگر این حس به وجود بیاید، احتمال شکست رابطه خیلی ضعیف است.
مهمتر از همه اینکه این یک مهارت است، ژنی نیست که اگر شما اینطور نبودید، هرگز نخواهید بود. با تلاش و تمرکز، درست میشود و کارمندی موثر و همراهی همیشگی برای سازمان به وجود میآید.
سربلند باشید
یک نکتهٔ دیگه هم اینه که خیلی اوقات در عمل میصرفه که اول خودمون رو برای شرکتی که توش کار میکنیم ثابت کنیم، به این امید که در آینده بتوانیم ازشون امتیاز بگیریم. یکی از دوستان من این روش رو اجرا کرد و خیلی خوب نتیجه گرفت. این دوست خیلی زیاد کار میکرد و بیشتر از وظایفش برای شرکتش دل میسوزوند، و حتی بارها جمعهها و روزهای تعطیل سر کار میرفت تا مشکلات فوری رو برطرف کنه یا بتونه کاری رو سر وقت تحویل بده. کارکنان دیگهٔ شرکت این دلسوزی رو نداشتند، و البته این دوست من علاوه بر دلسوزی واقعاً خوب با کیفیت بالا هم کار میکرد.
وقتی زمان چانه زدن برای حقوق سال بعد فرا میرسید، این دوست من حقوق بالایی طلب میکرد و میگفت که اگر به من اینقدر ندهید از اینجا میروم. از آنجا که شرکت به او وابسته شده بود و کیفیت کار و دلسوزی او را هم دیده بود، قانع میشد که آن حقوق بالا را هم به او بدهد چون میدانست که ضرر نمیکند. در نتیجه هر دو طرف در نهایت راضی بودند. اون دوستم هم در عرض دو سال دستمزدش از ساعتی ۶۵۰۰ تومان به ساعتی ۱۰۰۰۰ تومان رسید، در حال که دستمزد میانگین کارکنان اون شرکت در سال دوم کمتر از ساعتی ۶۰۰۰ تومان بود.
این روش خوبی است، اما ظرافت لازم دارد. نباید قلبا در فکر “گیر انداختن” طرف مقابل در یک مخمصه و بعد سوء استفاده از این موقعیت باشیم. سازمانها اصلاً نمیتوانند تحمل کنند که حیاتشان وابسته به فردی شود،علم هم این را تائید نمیکند. اما تکیه کردن به افراد هم خوب است هم همه طرفدارش هستند.
باید بین این دو تفاوت قائل شد.
سربلند باشید
من یادمه دوران دانشجویی یک کلوب کارآفرینی با دوستان تشکیل داده بودیم تا آموزشهای کارآفرینی رو به بچه ها ارائه کنیم (از طریق اساتیدی که دعوت می کردیم) و ازشون می خواستیم که ایده هاشون رو در قالب تیم هایی که تشکیل میدن، تجاری کنن و سعی هم می کردیم که برای کسب تجربه و مشاوره، به شرکت هایی که باهاشون آشنا بودیم لینکشون بکنیم . بعد فهمیدیم که دانشجوها اصلا از استعدادها، توانایی ها و علایقشون دید درستی ندارن و نمی دونن که بهتره توی چه حوزه ای فعالیت کنند. (خود ما هم نسبتا اینجوری بودیم)
فقط خواستم این رو بگم که موضوع استعداد و علاقه رو نباید در این حین از یاد ببرید که اولین گام برای پیدا کردن کار، آشنا شدن با خودمونه!
در ضمن اگر کمکی هم از دست من بر بیاد خوشحال میشم که کمک کنم.
چه تجربه ارزشمندی و چقدر خوب که از زبان شما دوست جوان مطرح شود. موافقم، ما یاد نگرفته ایم که علائق را از رویاها و آرزوها تشخیص بدهیم و در تمام عمر با این مسئله مواجهیم.
من شخصا روی کمک شما حساب میکنم. اما روی پیشنهادهای شما شاید بیشتر
سربلند باشید
@ پیمان عزیز: شما همان اشتباهی را کرده اید که همه بانکها و موسسات مالی و اعتباری و متاسفانه اساتید (مشاور سرمایه گذار و اقتصاددانی که در تلویزیون و رادیو داد سخن میدهند )در خصوص شرکتهای نرم افزاری انجام میدهند، سرمایه گذاری شرکتهای نرم افزاری، به خرید سخت افزار نیست، به خرید خدمت نرم افزاری است. همانطور که شما گفتید یک شرکت نرم افزاری، حداکثر سرمایه گذاری ریالی در مورد سخت افزارش، محدود است به ۳ مترمربع فضای اداری، یک میز و صندلی، یک کامپیوتر حداکثر ۱ م تومانی، برای هر نفر به صورت مستقیم و یکسری هزینه های سربار اداری سخت افزاری که اگر خیلی مفصل حساب کنیم، میشود ۵۰۰ هزارتومان برای هر نفر فنی، یعنی جمعا دست بالا بگیریم هر نفر، حدود ۳ م ت سرمایه گذاری میطلبد. اما این همه سرمایه گذاری نیست.
یک نیروی انسانی متخصص در حوزه نرم افزار نیاز به یک سرمایه گذاری ۵ ساله برای حقوق دارد. اگر حقوق همین امسال را برای همه ۵ سال فقط حساب کنیم، ۶۰ ماه حقوق مستقیم است، ۱۵ ماه همین حقوق، حق تامین اجتماعی است، ۱۵ ماه همین حقوق، مزایای پایان کار و عیدی است، ۵ ماه همین حقوق، مواردی از قبیل مسکن و خواربار و بن کارگری است، ۱۲ ماه همین حقوق، حق مرخصی استحقاقی است. و این نیروی متخصص، در حالت نرمال، برای شما فقط ۵۰ ماه، (هرسال حدودا ۷۰ روز تعطیل رسمی است) کار میکند. یعنی شما در این ۵ سال، ۱۰۷ ماه حقوق به شخص پرداخت میکنید، در صورتیکه او ۵۰ ماه تمام وقت کار میکند. یعنی سرمایه گذاری در حدود ۴۰ م تومان.
این سرمایه گذاری تازه، فارغ از مسائلی است که ناشی از کمبود دانش و آموزش نیروی متخصص است که گاها خسارتهای جبران ناپذیر یا سخت جبران پذیر برای شرکتها دارد.
لذا یک شرکت نرم افزاری، برای یک پرسنل (فقط)، نیاز به حداقل ۴۵ م ت، سرمایه گذاری مستقیم دارد و می بینید که این سرمایه، سرمایه اندکی نیست.
به نظرم وظیف ما این است که اینها را برای همکاران جوانمان توضیح دهید و وظیف آنها هم این است که بشنوند و فکر کنند. همین. این فاصله اگر از بین برود، خیلی همگی موفق تر و راحت تر کار خواهیم کرد.
سربلند باشید
@آقای کمالیان عزیز:
با پیشنهاد برگزاری یک سمینار داخلی، منهم موافقم، اما میشود در این عصر الکترونیک و ارتباطات، در میان شرکتها و نیروهای فن آوری اطلاعات و ارتباطات، این سمینار را بصورت ویدئو کنفرانسی، برگزار کرد. همین اخیرا، شنیدم و خواندم و بعدا فیلمش را دیدم که گوگل سرویس جدیدی را به همین منظور راه اندازی کرده و میشود از آن استفاده کرد. ساده تر از آن میتوان از سرویسهایی مثل oovoo و skype نیز بهره گرفت. شاید اینطوری هم در زمان صرفه جویی شود و هم افراد بیشتری، فارغ از محدودیتهای فضای فیزیکی، بتوانند دور هم جمع شوند.
این روش خیلی خوب است، اما فرض کنید همه آماده میشویم، ناگهان در دفتر یکی از ما اینترنت قطع میشود. چه کنیم؟ میدانید که این اتفاقات محتمل است… این را چه کنیم؟
اما من همه جرو در خدمتم.
سربلند باشید
با سلام،
بنده هم علاقمند به حضور بوده و اگر کاری از دستم برآید دریغ نخواهم کرد.