استخدام جدید از درون سازمان
سازمانها وقتی به فکر پر کردن سِمَتِ جدید با استفاده از نیروهای موجود هستند. این اصلاً خوب نیست. چندی پیش با یک مثال موردی مواجه شدیم. شاید خواندن آن برای شما هم جالب باشد.
سازمانی میخواست یک بازاریاب استخدام کند.
سازمانها وقتی به فکر پر کردن سِمَتِ جدید با استفاده از نیروهای موجود
هستند. این اصلاً خوب نیست. چندی پیش با یک مثال موردی مواجه شدیم. شاید
خواندن آن برای شما هم جالب باشد.
سازمانی میخواست یک بازاریاب استخدام کند. با نظر مدیریت سازمان الگوی شایستگی رفتاری شغل،
تهیه شد. سازمان در صدد بود که از میان داوطلبانی که به آگهی استخدام جواب
میدهند، انتخاب کند. ابعاد سازمان نسبتاً کوچک بود (20-30 نفر). پیشنهاد
کردیم که اجازه دهید ببینیم میان همکاران شما کسی هست که از نظر رفتاری با
این الگو تناسب داشته باشد؟
الگوی شغل را با پروفایلهای رفتاری افراد
موجود تطبیق دادیم، این کار در سیستم توماس در حد چند کلیک ساده است. شغل
را انتخاب میکنید و میگوئید بگرد و برای این الگو، نفر پیداکن. سیستم به
شما یک گزارش میدهد که افراد مناسب برای آن سمت در آن فهرست شده اند.
در این گزارش دیدیم که در سازمان یک نفر هست که پروفایلش با الگوی شغل تطابق عجیبی دارد. با کمی کنکاش،متوجه شدیم که این فرد یک کمک حسابدار است که خیلی هم مورد اعتماد است و 3 سال است که با سازمان کار میکند. کمی از او گله داشتند که کمی زیادی (به عنوان یک کمک حسابدار) روابط عمومی اش خوب است. این درست آن چیزی بود که یک بازاریاب میخواهد!
البته خوشبختانه این فرد تحصیلات و اطلاعات نسبتاً مرتبطی هم داشت. مدیریت با این فرد صحبت کرد و قرار شد ایشان به چند دوره آموزشی اعزام و در بخش بازاریابی مشغول شود.
حالا چند اتفاق رخ داده است:
– کمک حسابدار سابق، از اینکه در سازمان دیده شده و به او توجه شده، خیلی انگیزه پیدا کرد.
– این فرد به لحاظ تناسب رفتاری، آموزشها را بسیار بهتر و سریع تر جذب میکند.
– یافتن یک کمک حسابدار جدید،همیشه راحت تر از یک بازاریاب جدید است. این بازاریاب که 3 سال است با شما کار کرده، خیلی زودتر میتواند به هدف برسد.
– با کمترین هزینه، ساختار سازمانی به سوی پایداری میرود.
– از میزان بیشتری از پتانسیلهای سازمان استفاده میشود.
اگر فرهنگ استفاده از سیستمهای منابع انسانی در سازمانها جا بیفتد،بسیاری از تصمیم گیریهای سازمانی با هزینه کمتر، سرعت بیشتر و کارآئی بالاتری اتخاذ میشوند.
کم نبوده اند مدیران ایرانی ای که با بر اساس تجربه و نگرش خود،از چنین تصمیمها گرفته اند و فرد منتخب، بعدها تبدیل به مدیری موفق شده است. حالا چرا با وجود ابزارهای جدید، علوم پیشرفته تر و … چنین تصمیمهائی اخذ نمیشوند، نمیدانم. شما میدانید؟
سربلند باشید.