بازخورد 360 درجه
این روزها زیاد در مورد بازخورد 360 درجه میشنویم. حتی کار تا این حد ساده شده که مدیران در جلسات ادواری با همکارانشان به آنها فرمهائی میدهند و بر آن اساس قضاوتهائی هم میکنند.
این کار خیلی خوب نیست. اینکه ما پرسشنامه ای را که به نظرمان تمام پرسشهای ما را در بر دارد،بین همکاران توزیع کنیم و با دریافت و مطالعه آنها فکر کنیم که میدانیم چه ضعفهائی داریم و چه باید بکنیم، ظاهراً کار خوبی است، اما در باطن، به نظرم چندان خوب نیست، حتی میتواند خطرناک باشد…لابد میپرسید چرا.
این روزها زیاد در مورد بازخورد 360 درجه میشنویم. حتی کار تا این حد
ساده شده که مدیران در جلسات ادواری با همکارانشان به آنها فرمهائی میدهند و
بر آن اساس قضاوتهائی هم میکنند.
این کار خیلی خوب نیست. اینکه ما پرسشنامه ای را که به نظرمان تمام
پرسشهای ما را در بر دارد،بین همکاران توزیع کنیم و با دریافت و مطالعه
آنها فکر کنیم که میدانیم چه ضعفهائی داریم و چه باید بکنیم، ظاهراً کار
خوبی است، اما در باطن، به نظرم چندان خوب نیست، حتی میتواند خطرناک باشد…لابد میپرسید چرا.
اولین نکته این است که فرد وقتی پرسشنامه ای را تکمیل و ارائه داد و در آن انتقادها و نظرات خود را بیان نمود، فکر میکند که وظیفه اش را انجام داده و حالا باید منتظر اثر این اظهار نظر باشد. در حالیکه ممکن است مدیر فقط خواسته باشد نظرات همکارانش را بداند. این توقعی از همکار شما که معمولاً پاسخی درخور به آن داده نمیشود، یک پتانسیل تهفته منفی در سامزان ایجاد میکند.
“ای بابا اینا که همش کار خودشونو میکنن. یه فرمم میدن به ما برای خالی نبودن عریضه!”
پس نکته اول این است که در مورد این فرم، همکاران را خوب توجیه کنید،خیلی خوب.
نکته بعدی این است که معمولاًدر این فرمها، اهمیت موضوع دیده نمیشود، فقط وضعیت یک شاخص سنجیده میشود. این کمی پیچیده شد. بگذارید مثال بزنم.
یکی از سوالهای شما این است: توجه من (یا سازمان) به وضعیت و شرایط فیزیکی محل کار را چطور ارزیابی میکنید؟ همه هم جواب میدهند،متوسط تا خوب. خب،شما هم فکر میکنید که جایگاه خوبی است. اما نپرسیدید که رسیدگی به این موضوع،از نظر شما (مخاطب) در اولویت چندم است؟ این همان فاصله یا خلاء ای است که بین مدیران و افراد سازمان هست و خیلی هم خطرناک است.
ممکن است شما در زمینه هائی که به نظر شما اهمیت زیادی دارند،مثل کاریابی و تلاش برای روی پا نگه داشتن سازمان، خیلی تلاش میکنید، اما کارکنان نمیدانند و به شما نمره خوبی نمیدهند، اما برای پرداخت به موقع حق الزحمه آنها، خیلی موفق نبوده اید، و این به لحاظ زحمتی که کشیده و سازمان را تا یکسال دیگر حفظ کرده اید،و یعنی برای همکاران ایمنی شغلی فراهم کرده اید، بوده باشد.
حالا به نظر شما حفظ سازمان امر مهمی است، که موفق هم بوده اید، ممکن است همکاران هم بگویند موفقید، اما به نظر آنها این کار درجه سوم اهمیت را دارد (به هزار و یک دلیل). اما در کاری که بنظر شما اولویت اول نیست، به نظر آنها هست، شما چندان موفق نبوده اید.
این فاصله را باید درست کرد.
در سیستم ارزیابی 360 درجه توماس، این دو کار با هم انجام میشود. یعنی مدیر هم “گپ” های سازمانی اش را میبیند و هم امتیازاتش را بین تمام همکاران.
یک نکته مهم دیگر هم این است که تکمیل کنندگان این فرم نباید همه از یک رده باشند. نباید همه زیردست شما یا رئیس شما باشند. باید مخلوطی از هم رده ها، بالادستی ها و زیردستان هر فرد در این ارزیابی شرکت کنند.
در غیر این صورت ممکن است شما اسیر یک دیدگاه شوید،و از راهی که به نفع کل سازمان و نه گروهی از ذینفعان است، بروید که بی شک خطاست.
از این رو به نظرم باید در پرسیدن از همکاران با دقت بیشتری عمل نمود.
سربلند باشید
چند باری این نوع ارزیابی را در شرکت انجام داده ایم و هم از اثرات مثبت و هم از اثرات جانبی منفی آن را دیده ایم.
روش توماس را نمی شناسم، اما به شکل تجربی وقتی این نوع ارزیابی ها را انجام می دهم، یکبار از هر همکار می خواهم تا با هم فرم ارزیابیش را مرور کنیم. این شکلی اولویت های خودم و او را شفاف می کنم، اگر جایی ارزیابی اشت درست بوده است به او می گویم چگونه انجامش می دهیم و اگر نه در مورد آن قضیه برایش توضیح می دهم. تجربه نشانم داده است این جلسه بعد از پر کردن فرمها خیلی موثر است، چون اگر فرم تنها پر شود به درستی اشکالاتش را بیان کرده اید و اگر تنها به صورت جلسه باشد چون افراد قبلا در مورد موضوع فکر نکرده اند تبدیل می شود به یک جلسه بی هدف.
اما خوب تشکیل این جلسات زمانبر است و …
پس باید در مورد روش توماس بیشتر یاد بگیرم.
همین!
خیلی ممنون که تجربه تان را به اشتراک گذاشتید. شما با آن جلسه، در واقع یکی از اثرات منفی را کامل و یکی را تا حدودی رفع میکنید. اما همانطور که فرمودید این جلسه ها همیشه و برای همه افراد امکانپذیر نیست یا زمانبر است.
از طرف دیگر این جلسات یک باد منفی دیگر دارد، آنهم این است که فرد به هنگام پرکردن فرم، مواظب است که وجهه خود را در شرکت و نزد مدیران خدشه دار نکند، احتیاط میکند، و این آن چیزی نیست که شما میخواهید. این حس احتیاط در همه افراد هست و وقتی فرم بصورت ناشناس پر نشود، اجتناب نا پذیر است.
به همین دلیل است که در بسیاری از این سیستمها، اگر فرد بخواهد میتواند ناشناس بماند.
اما نکته ای که در این روش نادیده گرفته میشود و شما احتمالاً با توضیحات خودتان سعی میکنید آن را هم رفع کنید، تفاوت دیدگاه شما و فرد است. شما موضوع را میسنجید، نه میزان اهمیت آن را از دید شما و فرد مورد نظر. این خیلی مهم است.
ناهمگونی گروهی که فرم را پر میکنند هم مهم است. یعنی هم بالا دستی ها هم هم تراز ها و هم زیردستان باید با هم جمع شوند. این هم به نظرم قابل تامین نیست.
من اسم این کار را میگذارم یک ارزیابی، اما ۳۶۰ درجه باید واقعاً ۳۶۰ درجه باشد.
سربلند باشید
ارزیابی ۳۶۰ درجه ابزار مهمی برای شناخت مدیران و کمک به آن ها برای بهبود رفتاری و عملکردی است. در این راستا به نظرم بلوغ سازمانی هم خیلی مهم است و در هر سازمانی واقعا نمی توان این مدل بازخورد را پیاده کرد. ما تجربه خوبی در اجرای این مدل داشتیم که بخشی از آن را در گذشته در پست زیر نوشته ام.
http://sanayee.persianblog.ir/post/344
مطلب ارزشمند شما را قبلاً خوانده و استفاده کرده ام. تمام ملاحظاتی که عرض کردم این است که سازمانها بتوانند با سطح بلوغ پائین تری از این ابزار سودمند استفاده کنند.
متشکرم که این تجربه ارزشمند را به مشارکت گذاشید
سربلند باشید