تعامل تیپهای مختلف با هم
افرادی که رفتارهای مختلف دارند، یعنی در واقع نسبت به شرایط یکسان در محیط، عکس العملهای متفاوت نشان میدهند.
این تفاوت در عکس العمل نسبت به شرایط یکسان، سبب میشود که آنها نسبت به دیگران هم ارزیابی های مختلف داشته باشند.
این نکته، یعنی ارزیابی و قضاوت از دیگران، بر اساس شاخصه های رفتاری خود، در واقع منشاء بسیاری از مشکلات مرتبط با رفتار سازمانی، در سازمان است. افرادی که D بالا دارند، وقتی به آنها که D پائین دارند نگاه میکنند، آنها را آدمهایی بی اراده، منفعل، بی تصمیم میبینند و بر عکس، وقتی Low D ها به High D ها نگاه میکنند،آنها را افرادی خودخواه، خود پسند و از خود راضی میبینند. این منشاء خیلی از اختلافات میتواند باشد.
فرض کنید در یک هیئت مدیره، یا حتی در یک تیم کاری ساده، یک نفر از هر یک از این دو دسته وجود داشته باشند. فرد High D همیشه از اینکه فرد Low D طول میدهد تا تصمیمی را که او ظرف چند ثانیه گرفته است، بگیرد، شاکی است. در عیم حال فرد Low D همیشه از اینکه فرد مقابلش به حرفهای هیچکس گوش نمیکند، اجازه برای بررسی کافی نمیدهد و همه را به نوعی “هل” میدهد، ناراضی است. و ناگفته پیداست که این وضع چه عواقبی میتواند داشته باشد.
چاره کار این نیست که این افراد را کنار هم قرار ندهیم، چون این همیشه ممکن نیست، بلکه:
1- باید به هردوی آنها گفت و توضیح داد که علت چنین رفتارهائی از سوی طرف مقابل، تخاصم نیست.
2- باید به هر طرف عواقب ادامه چنین رفتارهائی را تذکر داد. مثلاً به High D باید گفت که یک نفری تقریباً به هیچ کجا نمیتوان رسید، پس باید دیگران و نظرات آنها را مورد توجه قرار داد تا از همراهی آنها بهره مند شوی. و به Low D گفت که تعمق زیاد برای اخذ تصمیم و به تعویق انداختن تصمیمها، گذشته از اینکه دیگران را ناراحت میکند، ممکن است سبب از دست رفتن فرصتها هم بشود.
3- باید روابط این دو نفر را پایش نمود و بسته به مورد تذکراتی را به ویژه بر اساس نمونه ها و مثالهای واقعی به هریک داد.
اما مقدم بر تمام اینها، این است که بدانیم چه کسی، چه شاخصه های رفتاری دارد؟ این اطلاعات از تجزیه و تحلیلهای رفتار سازمانی حاصل میشود.
نگرانم که مقایسه تیپهای دیگر کمی طولانی شود. آن را به مطلب دیگری موکول میکنم، اما یادآوری میکنم که شناخت شیوه های رفتاری کارکنان خیلی مهم است.
سربلند باشید