تفاوت کلمات و عواقب رفتاری
در فضای مجازی، سایتی هست که تفاوت لغاتی که معانی مشابه دارند را به شما میدهد. سایت خوب و جالبی است که به خصوص در زمان ترجمه های مفهمومی خیلی کاربرد، اقلاً برای من داشته است. شاید از همین سایت ایده گرفتم که در این وبلاگ مطالب زیادی در مورد تفاوتها نوشتم. مثل تفاوت پافشاری و پرخاشگری یا تفاوت هم دلی و هم دردی و مثالهای دیگر.
هر از گاهی میبینم که درک متفاوت ما از لغات و کلمات، ریشه بسیاری از و سوء تفاهم هاست که با عدم تعامل، این سوء تفاهمها، منجرب به تقابل یا مشکل میشود. بعد فکر میکنم میبینم اگر یک فرهنگ لغت داشتیم که به این تفاوتها میپرداخت، به نظرم خیلی کاربرد داشت و خیلی کمک میکرد.
من در حد بضاعتم تلاش میکنم که هر از گاهی یکی دو نمونه از این تفاوتها را، البته بیشتر بر اساس درک خودم از جستجوهای محدودی که انجام میدهم، بنویسم و بی شک همراهی و اظهار نظر شما، در غنای مطالب ارائه شده موثر خواهد بود.
به نظرم یکی از تفاوتهایی که خیلی ما را در تمام عرصه های زندگی، به ویژه سازمانها، آزار میدهد، تفاوت بین چاپلوسی و تحسین است.
چاپلوسی امری نکوهیده است،هیچکس طرفدار چاپلوسی نیست، از زمانی که چاپلوسان را مگسان گرد شیرینی نامیدند، سابقه تاریخی نکوهش چاپلوسی آشکار میشود. به نظرم هیچ شکی نیست که این رفتار، رفتار بدی است و باز هم به نظرم هیچکس از آن جانبداری نکند و کسانی که چنین میکنند نیز مقبولیت و محبوبیتی نداشته، چه بسا افرادی مورد تنفر باشند.
خوب، حالا رفتاری داریم که هیچکس حاضر نیست این رفتار به او نسبت داده شود. خیلی طبیعی است که همه تلاش کنند از این رفتار دوری کنند. بدی این رفتار چنان شدید است که افراد برای آنکه مطمئن شوند هیچ احتمالی برای قرار گرفتن در زمره چاپلوسان از آنها سر نزند، دچار خود سانسوری میشوند، یعنی هر کاری را هم که “احتمال” داشته باشد از سوی گروهی حمل بر این رفتار شود را هم از خود دور میکنند.
تحسین یکی از رفتارهایی است که ممکن است، بسته به نظام ارزشی و معیارهای رفتاری افراد، و نیز شدت و ضعف و نحوه ابراز آن، با چاپلوسی همسایه شود. خوب با توضیحات بالا، خیلی طبیعی خواهد بود که ما از تحسین سایرین هم برای اینکه متهم به چاپلوسی نشویم، دوری کنیم. این دوری وقتی دائمی شد، این رفتار اصلاً از فهریت رفتارهای ما خارج میشود، یعنی اصلاً این مهارت رفتاری را فراموش میکنیم.
یک طرف دیگر هم هست. وقتی در سازمانی کار کنیم که “گردن کلفتی” و چیزهایی شبیه این، ارزش باشند (جائی باید راجع به گردن کلفتی و صراحت لهجه هم بنویسم)، هر کاری که ضد اینها باشد یا ممکن باشد به ضد اینها تعبیر شود، هم دچار همین بلا میشود، یعنی از فهریت مهارتهای رفتاری ما حذف میشود. چون این احتمال هست که انگیزه تحسین، ترس از فردی ارزیابی شود، و ترس هم که حتماً با گردن کلفتی متضاد است، پس ما هم اگر نمیتوانیم گردن کلفتی نشان دهیم، اقلاً تحسین نمیکنیم.
خیلی جالب و البته طبیعی است که این عارضه بیشتر در مورد رفتار ما با بالادستی ها صدق میکند. یعنی ما معمولاً کمتر میبینیم که کسی از تحسین نیروهای فرودست خود اکراه داشته یا این کار را نکند، اما تمام احتیاطهایی که عرض شد، در مورد روابط با بالادستیها بروز میکند.
حالا به خودمان نگاه کنیم. میشود کسی به تحسی و تشویق احتیاج نداشته باشد؟ راستی اگر مدیرمان ما را تشویق یا تحسین نکند، به او ایراد نمیگیریم؟ یا اگر ما را تحسین کند، به خصوص در جمع، از او راضی نخواهیم شد؟ حالا باید توجه کنیم که افراد بالادستی ما هم به تحسین و تشویق نیاز دارند تا روحیه بگیرند. نگوئید که آنها را هم بالادستیهایشان باید تشویق کنند. این درست مثل این است که به فرزندتان بگوئید: مادرت تو رو تشویق میکنه دیگه، بسه! در مورد تشویق دو نکته هست که خیلی مهم است:
- فرد هیچوقت از تشویق خسته و دلزده نمیشود، یا به عبارتی از دید تشویق شونده، تشویق هرگز به حد کفایت نمیرسد.
- تشویق شدن از سوی هر فرد یا منبع،مثل یک رای است که به محکم شدن انتخاب کمک میکند، به عبارت دیگر،هر گلی بوئی دارد.
و گذشته از این، وقتی شما فردی را تشویق میکنید، او شما را در موفقیتهایش شریک میداند، پس چه خوب است که زیردستان یک مدیر، در موفقیتهایش، سهیم باشند.
بعد از این همه توضیح واضحات برای شما که همه را میدانستید، میخواهم این را بگویم که بیائید به جای اینکه از تحسین، از ترس اینکه مبادا حمل بر چاپلوسی شود، فرار کنیم، تحسینمان را درست انجام دهیم و اتفاقاً هم از آن دفاع کنیم و هم دیگران را هم وادار کنیم، چنین کنند. اما چطور؟
به نظرم این نکات، میتوانند موثر باشند:
- اغراق نکنید
- متناسب باشید
- موقع مناسب را انتخاب کنید
- تحسین کردن را در زمره رفتارهای عادی تان قرار دهید (که باید باشد)
- از بحث کردن در مورد تحسینی که انجام داده اید، فرار نکنید
- برای تحسین افراد، گزینشی عمل نکنید
و حتما شما نکات بیشتری میتوانید به این فهرست اضافه کنید که به همه کمک کند که به موقع و به جا و درست، تحسین کنند.
گاهی لازم است نگاه کنیم که چرا کاری را نمیکنیم، نکند گروهی ما را مرعوب کرده اند تا استفاده های دیگری ببرند، نکند سبب بی انگیزه شدن افراد موثری شده باشیم؟
تحسین سایرین، دیدن آنها و کارهایشان یکی از مهارتهای رفتاری است که برای رهبر بودن، حتماً لازم است. بنابراین تحسین سایرین فقط خدمت به آنها نیست، بیشتر این است که به فکر خودتان باشید.
اما از دید مدل DISC، آدمهای D چون از شکست متنفر هستند، تحسین خیلی برایشان انگیزه دهنده است. آدمهای I عاشق تحسین و تشویق در معرض عموم هستند، S ها صداقت در تشویق را خیلی دوست دارند، اگر بوئی از ریا ببرند، تحسین نتیجه عکس میدهد، C ها دلشان میخواهد که برای دست کارکردن و دقیق بودنشان تحسین شوند.
چشمها را باید شست. مدیرتان را به خاطر کارهای خوبش، تحسین کنید، اما به طرز مناسب و هنرمندانه، نکات منفی اش را هم گوشزد کنید، تا همه با انگیزه تر کار کنید.
سربلند باشید