چابکی : یک خطای رایج
در مطلب پیشین کمی به مقدمات و الزامات چابکی پرداختم (اینجا). قصد داشتم در مطلب بعدی به گامهای بعدی برای حرکت به سوی چابکی بپردازم، اما فکر کردم خوب است اول نکته مهمی را اشاره کنم. گفتم که یکی از بنیانهای اساسی چابکی و حرکت به سوی چابک شدن، کار تیمی و تیم بودن است. اما تعریفی که از تیمها هست خیلی متفاوت است.
فکر کردم جا دارد که در مورد تیمهای مورد نظر در چابک بودن، کمی بلند بلند فکر کنم. گاهی وقتی در مورد تیم فکر میکنیم، مجموعه ای از آدمها در نظرمان میآید که ساکت و آرام و بی تنش در کنار هم کار میکنند. همه با هم موافقند، همه همدیگر را درک میکنند. هیچکس “من میدونم” نمیگوید. هیچکس از دید دیگران آیه یأس نمیخواند. آیا ما در پی این تیمها هستیم؟ آیا اصلاً چنین تیمهایی هست؟ این یک برخورد ایده آلیستی نیست؟
اولاً چنین تیمهایی اصلاً وجود ندارند. اینکه تمام اعضای تیم، که یادمان باشد با تخصصهای مختلف و متنوع هستند، یک طور فکر و رفتار کنند، خوب در زمینه تعامل آموزش دیده باشند، به نیازهای رفتاری دیگران، در عین توجه به مقتضیات کار، توجه داشته باشند، تقریباً غیر ممکن است.
در تیمها همیشه تنش و برخورد آرا هست.
اما آیا این برخوردها نامطلوب است؟ خلاف هدف است؟ این آن چیزی است که ممکن است ذهن ما را به بی راهه ببرد.
به نظرم در تیمهایی که برای کار چابک تشکیل میدهیم، باید در پی تعادل باشیم، نه یکنواختی.
منظورم این است که تا یک نفر مخالفت کرد، تا یک نفر به زمانبندی اعراض کرد، تا یک نفر ساز مخالف زد، نباید او را سرکوب کنیم. در تیمهای چابک (و شاید در تمام تیمها) همانطور که آدمهای خوش بین لازم هستند، آدمهای بدبین هم لازمند. اگر همه خوش بین باشند، تیم از واقع بینی دور میشود، تبدیل به جمعی از دوستان میشود که برای صرف چای دور هم جمع میشوند.
نکته ای که در این بین مطرح است، این است که افراد باید تعامل را یاد بگیرند. یعنی فرد بدبین هم باید یاد بگیرد (تاکید میکنم که این آموختنی است) که تردیدش را چگونه بیان کند که منجر به بسته شدن باب تعامل نشود. از اصرار طرف مقابل بر عقیده اش، نباید بهراسیم، نباید او را سرکوب کنیم، یادمان باشد که او دارد از همین الان برای ما کار کنتزل کیفیت انجام میدهد، چیزی را که ممکن است در آینده با آن برخورد کنیم، امروز هشدار میدهد. حالا با کمی روغن داغ!
البته از سوی دیگر هم اگر همه بدبین باشند خوب نیست، اصلاً کاری انجام نمیشود.
خلاصه کنم، در تیمهایی که قرار است چابک باشند، باید تعادل حفظ شود و به افراد تعامل آموخته شود. چطور تعاملی؟ تعاملی که بر اساس نیازهای فرد طراحی شده باشد.
عجب داستانی است این تعامل.
سربلند باشید.