سوال در مصاحبه
این نوشته خیلی کوتاه است و امیدوارم شما در پاسخ به سوالی که دارم، همراهی کنید.
یکی از سوالاتی که در مصاحبه اسخدامی میپرسم و جوابهای خیلی متفاوتی با زمینه مشترک دریافت کرده ام را میخواهم اینجا مطرح کنم، تا هم شما جوابهایتان را بگوئید هم بعداً بتوانیم آن جوابها را با هم تحلیل کنیم.
سوال این است:
فرض کنید شما در سازمانی در سمت یک مهندس مشغول کار شده اید. یک روز که سر کار حاضر میشوید، یادداشتی روی میز شماست، با این مضمون:
“با کمال احترام، بر اساس مصوبه هیئت مدیره شرکت، از امروز کلیه کارکنان میبایست قبل از شروع به کار، اتاق خود را با استفاده از زمین شوی که در احتیار آنها قرار گرفته، نظافت نموده و سپس مشغول به کار شوند.”
شما چه میکنید؟ یعنی دقیق و مفصل، از لحظه ای که این یادداشت را میبینید، تا 2 روز بعد، کارهایی را که میکنید توضیح دهید.
منتظر نظرات شما هستم
سربلند باشید
در ابتدا اعتراضمان را با همکارانی که در نزدیک ما هستند در میان می گذارم. احتمالا تا ظهر جلسه ای هم با رئیس مستقیم مان برگزار می کنیم، اعتراضی با این مضمون، ” من باید کف اتاقم را تی بکشم؟ این چه مسخره بازی است؟” این موضوع چون ظاهرا شخصیت ما را هدف قرار داده به سادگی کوتاه نمی آییم ولی بستگی به این دارد که سمبه ی هیات مدیره چقدر پر زور باشد.
خاطره: در محل کار ما با حدود ۱۵ کارمند سه نفر به عنوان نیروی خدماتی، آبدارچی، نظافتچی حضور دارند. تصور اینکه خودمان تی بکشیم یا چای درست کنیم هم نمی کنیم، در سفر کاری که سال ۸۹ به سوئیس داشتم، مهمان شرکتی با دویست سیصد کارمند بودیم، کسی برای ما نهار می آورد و قهوه ریخت، او کسی نبود جز مدیر عامل، کلا در آن سفر و در مکانهای مختلف ما چیزی به اسم آبدارچی ندیدیم”
اما در ایران اگر خدای نکرده یکی از اینکارها را بکنی به شدت افت کلاس دارم، ولی اگر دستور سفت و سخت هیات مدیره باشد فکر کنم همه مان زیر بار آن برویم، چون تاکنون هم رفته ایم
سلام.
۱. من به شدت از این امر استقبال میکنم.
۲. از همان لحظه ابتدایی، اگر محل و میز توسط نظافتچی روز قبل تمیز نشده باشد، با مراجعه به مدیر داخلی، وسایل نظافتی را گرفته و اتاق و میزم را مانند همیشه تمیز کرده و کار را شروع میکنم. آخر روز هم ( با کمی تغییر پیشنهاد از ابتدای روز به انتهای روز) برای آماده بودن اتاق در صبح روز بعد عمل خواهم کرد.
۳. دو روز آینده را سعی میکنم با صحبت کردن به شوخی و جدی، به همکاران معترض یا ناراضی کمک کنم تا خودشان را در این سیستم بازیابند.
۴. با نامه ای ضمن تشکر از تصمیم هیات مدیره، پیشنهاد تغییر زمان را با ذکر دلایل خواهم داد.
* پی نوشت : به نظر من اینکار یکی از الگوهای یک شرکت پیشرفته و مدرن با فرهنگ متمایز (کارمند محل کارش را مانند خانه اش بداند) است
@اباذرنفیسی
آقای نفیسی عزیز
این دیدگاه خیلی مشارکتی است، به نظرم شما اینجا دیدگاه مدیریتی تان را که مدیر میخواهد کارمندان شرکت را مثل خانه خود بدانند، به کارمند قرض داده اید. بیایید کمی مثل همان شخص کارمند به داستان نگاه کنید..حالا هم همان را میبینید؟
سربلند باشید
@یک ریال
سلام و ممنون
طرح اعتراض خیلی خوب است، مضمون آن هم خوب بود. اما نگفتید که با چه روحیه و راندمانی به کارتان ادامه خواهید داد؟ احتمالاً آن روز کار موثری انجام نخواهید داد؟
دوست عزیز خیلی جای تاسف است که ما هنوز هم برای چای نوشیدن یا امور شخصی باید از اشخاص دیگر استفاده کنیم. اما موضوع این استفاده ها و این سمتها در سازمانهای ما، فقط تنبلی ما نیست، بلکه این است که یک نوع بیکاری نهفته را میخواهیم به این شکل پوشش بدهیم.
امیدوارم ما هم روزی نیروهای کاری بهتری داشته باشیم و از نیروهای کاریمان بهتر استفاده کنیم.
سربلند باشید
ما اینکار را می کنیم
در سفری که به ایتالیا و بازدید از شرکتهای بزرگ هم داشتیم نیروی خدماتی برای اینکارها ندیدیم
هر کس کار خودش را خدش انجام می داد
متاسفانه ما خیلی درگیر ژست کاری شدیم تا خود کار
@مصطفی
به نظرم ما (یعنی امثال من و شما و سایر دوستان) باید این تجربه ها را به اشتراک بگذاریم و از آن کاری بیرون بیاوریم که به نفع سازمانها و کشورمان باشد.
سربلند باشید
تصور می کنم برای اثبات همراستایی با تغییرات سازمانی و با پیشینه اعتماد و فرض اینکه هیئت مدیره این تصمیم را از طریق کسب اطلاعات و آنالیز دقیق آن اتخاذ کرده است، از آن استقبال خواهم کرد.
ابتدا کتم را در سویی از اتاق آویزان می کنم، آستین ها را بالا می زنم، ارزیابی از فضا و نحوه شروع به کار انجام می دهم و سپس شروع به نظافت آن خواهم کرد. البته در عین حال تلاش خواهم کرد تا دلایل و چرایی این تصمیم را کشف کنم و اگر تغییر را مثبت ارزیابی کردم در تسری آن شروع به کاستن از منفی نگری و مثبت کردن نگرش همکاران و فضای پیرامون این تصمیم خواهم کرد.
متأسفانه خیلی از مسائل روزمره که جزئی از زندگی است، در اینجا تقسیم به وظیفه شده است.
در یکی از سمینارهای خارجی که در زمینه سازماندهی و طراحی مشاغل و کارراهه بود، به فرهنگ غالب در خاورمیانه به خوبی اشاره شد.
در فرهنگ اکثر مناطق خاورمیانه ارشدیت جایگاه بسیار ارزشمندی دارد و افراد انتظار دارند با کمی تجربه ، سابقه، تحصیلات و از این قبیل که بالاتر باشد، در همه جنبه ها، از جمله حقوق، سمت، پرستیژ، امکانات در اختیار و غیره دیده شود. در حالی که از میان برداشتن بسیاری از این کارهای ابتدایی، انسانها را تبدیل به ماشین هایی می کند دیوانسالار و بوروکرتیک به حالت ناکارآ که هر قدم برداشتنی تعریف شده است و اگر نقصی دیده شود، همه منتظرند تا “شخص مسئول” کاری انجام دهد.
در یکی از شرکتهای مجموعه پتروشیمی، مدیران/ سرپرستانی دیدم که با دارا بودن ادعای نخبگی و برج عاج نشینی، همگی درخواست منشی و مسئول دفتر برای انجام امور روزمره داشتند؛ این موضوع مورد تعجی شریک خارجی بود که در ابتدا، تنها برای دفتر مدیر عامل منشی و مسئول دفتر پیش بینی کرده بودند.
در مقابل این نظر هیأت مدیره که خیلی هم بی راه نیست، دلیل این کار را خواهم پرسید.
پرسش من این است که چرا تنها تی زدن را بر عهده کارکنان گذاشته اند و مثلاض تمیز کردن پنجره را چرا در نظر نگرفته اند، ایضاً مرتب کردن میز، شستن فنجن چای، درست کردن چای، درست کردن غذا و …
باید مطمئن شد که این روش در عین فوائدی که ممکن است داشته باشد، به تقسیم کار ضربه نزند.
ابتدا سعی می کنم تا دلیل این تصمیم را متوجه شوم. از افراد مختلف (پرسنل و مدیران) پرس و جو می کنم. اگر دلیل یا دلایلی وجود داشته باشد که برایم قانع کننده باشد می پذیرم و تا هر زمان که لازم باشد و بتوانم خودم زمین را طی می کشم. شاید حتی در بین دوستان همکار قرارهایی بگذاریم تا هر کس اتاق دیگری را تمیز کند تا فضای شوخی و تفریح هم فراهم شود. اما اگر از آوردن دلیل سر باز زده شود و یا پاسخ هایی مانند “همین هست که هست” دریافت کنم آن وقت به این تصمیم و عدم پاسخگویی مدیران اعتراض خواهم کرد.
پ.ن: در شرکتی که قبلا کار می کردم برای حدود یک سال همه همکاران واحدی که در آن کار می کردم به نوبت ظرف های غذای همه را می شستیم و چای را خودمان درست می کردیم. گاهی هم میز و کامپیوترمان را خودمان تمیز می کردیم و هرگز اعتراض نکردیم زیرا می دانستیم شرایط ایجاب می کند.
در محل کار سابقم ظرف شستم، زمین را جارو کردم، میز سفره چیدم، کامپیوتر مدیرعامل را تعمیر کردم و خیلی کارهای دیگر که نه وظیفهی سازمانی من بوده و ظاهرا با کلاس کاری من هم همخوانی نداشته. اما من این کارها را داوطلبانه انجام دادم. در شرکت جدید هم که کلا مجبوریم همهی این کارها را خودمان انجام بدهیم :)
بهنظرم سؤال مطرح شده در این پست یک چیزی کم دارد: Context سازمانی که این داستان در آن اتفاق میافتد. طبیعتا هر چه سازمان بزرگتر و رسمیتر باشد، “چرایی” این اتفاق مهمتر میشود و احتمال اعتراض فرد بالاتر میرود؛ در حالی که در خیلی از سازمانهای کوچک و غیررسمی، چنین کارهایی بدیهی و طبیعی است.
حالا اگر فرض کنیم سؤال میگوید که من در یک سازمان رسمی کار میکنم، باز هم من در وهلهی اول اعتراضی نمیکنم و کار تکلیف شده را به بهترین شکل انجام میدهم. و کمی که از آغاز ماجرا گذشت سعی میکنم بهصورت غیرمستقیم از مدیر مربوطه سؤال کنم چرا.
قطعا با توجه به سبک رهبری سازمان و فرهنگ سازمانی واکنش نشان خواهم داد.اگر رویکرد کلی مدیریت بر مبنای همکاری و زدودن طبقات اضافی سازمان باشد شدیدا استقبال میکنم و در روز های بعدی هم تلاش میکنم بقیه همکاران را هم تشویق به پذیرش کنم ولی اگر هدف مدیریت سوارکردن کار به روی دوش افراد برای سودجویی بیشتر در جهت افراد خاص باشد مخالفت خواهم کرد و سایرین را نیز دعوت به مخالفت میکنم
@جناب کمالیان عزیز
واقعیت اینه که الان من در سمت یک کارمند ۵ سال هست همین دیدگاه مشارکتی را بصورت عملیاتی در کارهای مختلف اجرا کرده ام و سعی کردم به دیگران نیز انتقال دهم. بنظرم میرسه اینکار خیلی شدنی است و برخلاف برخی تصورات دست نیافتنی نیست، بزرگی و کوچکی سازمان هم خیلی مهم نیست. مهم فرهنگی است که اول صاحبان شرکت و بعد کارمندان آن، معتقد به آن میشوند. فقط لازم هست شروع شود.
با سلام
مسئله خوبی را مطرح کردید که خود من شخصا با مسئله ای این چنین درگیر بودم. من یک مهندس رایانه با تخصص در زمینه مدیریت شبکه های رایانه ای هستم و ۶ ساله که در یک ارگان دولتی کار میکنم. در اوایل استخدامم بر خلاف خیلی از مهندسین هر کاری که از دستم بر می آمد در محل کار انجام میدادم. حتی کارهایی که یک فرد سیکلی هم میتوانست انجام بدهد و هیچ وقت نگفتم این کار در شان من نیست. اما نتیجه ای که گرفتم کاملا منفی بود. با وجود اینکه تخصص من در کارم از تمام همدوره ایهام بیشتر بود در محل کار به بیسوادی متهم شدم فقط به این دلیل که از انجام کارهایی که خیلی از مهندسان کسرشان خودشان میدانند خجالت نمی کشیدم.
اما آلان اگر همچین کاری ازم خواسته بشه با توجه به این تجربه منفی زمین و زمان را بهم میدوزم و این کار را انجام نمیدم. چون نزدیک ۴ سال طول کشید تا دوباره وجهه ای برای خودم دست و پا کنم و اون ذهنیت افراد را عوض کنم.
در یک کلام در کشور ما اگر کاری که در شانت نیست انجام بدی علم و تخصصت زیر سوال میره.
اول جلسه با اعضای اطاق
دوم تقسیم کار بین اعضای اطاق
سوم انجام کار طبق برنامه
چهارم شروع کار بعد از انجام نظافت
پنجم در اولین جلسه با هیات مدیره یا بالاترین مدیری که می توان با آن موضوع را در میان گذاشت سوالات خود را مطرح می کنیم
اول دلایل گرفتن تصمیم هیات مدیره
دوم در صورت قانع نشدن دلایل خود را بر اساس دلایل هیات مدیره و به صورت تکنیکال مکتوب می کنیم که آیا تصمیم گرفته شده می تواند به نفع سازمان باشد یا خیر.
سوم تازه اگه نظافت رو انجام بدیم می شیم یک کارمندی که هم برای نظافت محیط کارش ارزش قایله هم اول صبح یه ورزشی کردیم و هم اینکه به ما یاد آوری میشه که با زیر دستهای خود مون که کارهای سختی رو انجام می دن به درستی و مانند یک انسان رفتار کنیم ضمنا یک مدیر یا کارمند برای پیشبرد اهداف سازمان که ولی نعمت اونه در هر شرایطی باید کارهای سپرده شده به اون رو به بهترین نفعی انجام بده البته این کار اگر در افت راندمان و بهره وری سازمان تاثیر داشت باید اون رو از طریق کانالهای تعیین شده و به صورت علمی و برای بررسی به مدیران ارایه کنه. در این صورت هم وظیفه حودش رو در مقابل سازمان انجام داده و هم اینکه در برابر برنامه های سازمان مانع ایجاد نکرده.
و …..
به نظر من مدیران و کارمندهای خوب برای ارتقای سازمان همه اینگونه رفتار می کنن و البته همیشه باید با لبخند و نگاه مثبت به دستوران مدیریت و به خصوص هیات مدیره کارها رو انجام داد. چون سود شرکت سود کارکنان و زیان اون زیان کارکنان است.
با انجام این امر مشکل ندارم. قبل از این در هنگان راه اندازی شرکت حتی دستشویی شستن هم از وظایف خود من بود. اما با نحوه ارائه این مطلب به هیچ وجه موافق نیستم.
در سازمان های امروزی clarity و employee engagement بسیار مهم هست (از این که مجبورم به دلیل ندانستن واژه فارسی مناسب از واژه انگلیسی استفاده کنم از هم وطن هام غذر می خوام) و این نوع ارائه هیچ کدام از این موضوعات رو رعایت نمی کنه. این تغییر به ضم بسیاری از کارمندان بد خواهد آمد، پس باید آنها را در جریان چرا و چگونگی آن، این که آیا مدیران هم موظفند همین کار را بکنند و بسیاری موارد دیگر را برای جلگیری از ایجاد جو نامناسب مشخص کرد.
بر طبق تحقیقات انجام شده یک کارمند با انگیزه و علاقمند به اندازه ۳ کارمند بی انگیزه و بی علاقه کارایی و بهره وری دارد. هدف مدیران در سازمان ها باید جلوگیری از استفعای روحی کارمندان شود که می تواند بزرگترین مصیبت برای یک سازمان باشد.
سلام.
– در صورت دسترسی به مدیران حضوری دلیل کار رو میپرسم و اگه قانع نشم اعتراض میکنم.
– اگه مدیرها دسترس پذیر نباشن، از همکارا پرس و جو میکنم. (میزان پرس و جو هم به اعتمادی که به مدیران سازمان دارم برمیگرده، هر چی بیشتر اعتماد داشته باشم راحت تر از کنار مسئله میگذرم).
– چک میکنم ایا این شرط تمیز کردن اتاق کار برای خود مدیرا هم برقرار ه یا نه. اگه نبود اعتراض بزرگ مقیاس تری میکنم.
– ولی در کل فکر نکنم با خود عمل تمیز کردن محل کارم مشکلی داشته باشم. قبلا هم گاهی به دلیل اینکه کارمند مربوط به نظافت کار خودش رو انجام نداده، این کار رو کرده ام. ولی نه به صورت روزانه و به عنوان وظیفه ی سازمانی.
سوال: چرا همچین چیزی رو تو مصاحبه میپرسین؟
از جواب های محتمل این سوال چه برداشتهایی در مورد شخصیت کاری مصاحبه شونده میکنین؟
الان تحلیل جواب های بالا چه چیزی رو به شما نشون میده؟
جواب خود شما به سوال پرسیده شده در مورد نظافت اتاق کار به صورت روزانه چیه؟
خیلی ممنون.
سلام
من از این کار استقبال میکنم . منتها پیشنهاد میکنم که هر روز ۱۰ دقیقه قبل از پایان ساعت کار اداری هر شخص بتواند محیط کاری خود را تمیز وآراسته کند تا برای انجام فعالیت در صبح روز بعد با محیط کاملاً مرتبی روبرو باشد.
البته اگر این کار با هدف ایجاد فضای صمیمیت و مشارکت و به منظور استفاده از سبک منعطف در ساختار مدیریتی باشه. چون گاهاً در سازمان خود من پیش اومده که مدیر عامل یا معاون مربوطه(پرسنل شرکتی ۳۰۰نفر) به راحتی در صندلی کناری من قرار گرفته و کار منو دیده و همونجا در مورد برنامه ام با من بحث کرده و من منتظر جوابیه ایشون به مدت ۲ روز کاری نشده ام.
شاید هم هدف کاهش برخی هزینه ها باشه……….یا چیزهای دیگه که لازمه برای همه روشنگری بشه
سلام
از همه به خاطر مشارکت ممنون و بابت تاخیر در پاسخ عذرخواهی میکنم.
چند نکته را باید عرض کنم:
– این سوال پاسخ درست و غلط ندارد، هدف فقط شناخت شیوه نگرش فرد به الزامات سازمانی است. الزاماتی که ممکن است همیشه هم دلیل آنها معلوم نباشد.
– عین پاسخ هر فرد ثبت میشود تا نگرش وی نسبت به این مسائل دانسته باشد.
– چند نکته فرعی هم از این بحث حاصل شد که همه ارزشمند هستند. به خصوص اینکه تجربه عمده دوتسان نشان داده که در شرکتهای کوچک و بزرگ خارجی، خدمت رسانی در جلسات مهم هم یک شغل نیست. بعضا خود مدیران این کار را انجام میدهند. این رویه است که به نظرم جاافتادن آن در کشور ما نیازمند فرهنگ سازی است و فکر میکنم کار پسندیده ای باشد.
– این یک مثال واقعی نیست، یک مثال حدی است که نشان دهد که ما تا چه حد از سیستم تبعیت میکنیم؟ مثالهای حدی به ما کمک میکنند که وقایع را عریان تر ببینییم و قضاوت و عملکرد خودمان را در این شرایط ارزیابی کنیم.
اما نگاهها:
– برخی دوستان کار را بی چون و چرا میپذیرندو از آن استقبال میکنند. خودشان با نگاه خودشان برای آن هدفی تصور میکنند و با همان فرض به انجام کار مبادرت میکنند. این نگاه نگاهی بسیار مشارکتی و با اعتماد به مدیریت است. اما متاسفانه این روزها این اعتماد به مدیریت در بسیار از سازمانهای ما وجود ندارد. باید برای احیای آن کاری کرد، تا همه به تضمیمات مدیریتی اعتماد داشته باشند. من فکر میکنم تبعیت از تصمیمات خوب است، اما بحث در مورد آنها هم خوب و مفید خواهد بود.
– برخی دوستان انجام کار را منوط به درک علت آن کرده و برای انجام آن نوعی شرط در نظر گرفته اند. این نگرش به نظرم سیستمی نیست. ما حق نداریم انجام هر کار سازمانی را منوط به درک آن کنیم. فرض کنید در اتاق عمل مسئول بیهوشی مرتبا از دمتر علت هر کار را بپرسد. وقتی شما خود را به دست دکتر میسپارید، باید یا به اعمال او اطمینان کنید، یا پزشک خود را تغییر دهید. سوال پرسیدن و رفع ابهام جا و موقعیت مناسب میطلبد.
– گروه عمده ای معتقد هستند که باید در مورد علل این کار روشنگری بشود. این نشانه ای از ضرورت ارتباطات سازمانی بین تمام سطوح است. یکی از اشکالات سازمانی این است که مدیران فکر میکنند کارکنان به آنها اعتماد کامل دارند، در حالیکه واقعاً چنین نیست. باید به بازخورد و اطلاع رسانی و مشارکت دادن کارکنان بهای عملی داد.
– من به عنوان یک فرد، من برخورد آقای پیمان را بیشتر از همه میپسندم. ایشان کار را انجام میدهد، اما طرح موضوع با مدیریت را هم در برنامه اش قرار میدهد. اینکه شما کار را بدون چون و چرا انجام دهید، همیشه به نفع سازمان نیست. ممکن است این سکوت شما، سازمان را در مسیر غلطی که میرود (احتمالاً غلط) تشویق کند و این به نفع هیچکس نیست. شاید مدیریت از عواقب تصمیمش مطلع نباشد.
از سوی دیگر، مقاومت منفی هم چاره ساز نیست، شاید سازمان با مشکلی مواجه باشد که شما از آن مطلع نیستید.
– من نمیتوانم تصور کنم که فردی از این تغییر شرح وظایف، استقبال کند، استقبال یعنی خوشایند بودن، بعید است که این تغییر خوشایند باشد، اما انجام آن حتما نشانه خوبی است از وجود اعتماد سازمانی و به نظر من بحث در مورد آن نشانه ای است از علاقه به سازمان.
به طور خلاصه، این حق شماست که این کار رانجام ندهید و حتی سازمان را ترک کنید. اما حق ندارید که بمانید و کار را انجام ندهید.
قوانین سازمان، باید رعایت شوند، مجاری پیگیری حقوق کارکنان، از راه مقاومت منفی، معمولاً مجاری مناسبی نیستند و جوابهای خوبی نمیدهند. ما همه باید سعی کنیم که این اختلاف نظرها را از مجاری خودش پیگیری کنیم و همیشه هم یادمان باشد که خروج از سازمان، یک گزینه است.
تاکید میکنم، این تحلیل شخصی من است، ممکن است برخی از شما به برخی نکات آن ایرادهایی داشته باشید که وارد هم باشد، آن هم دیدگاه شماست و البته محترم.
به نظرم این بحث میطلبد که در جایی دیگر به آن بیشتر پرداخته شود.
بازهم ممنون
سربلند باشید
@آقای کمالیان عزیز
– طرح پرسش و تحلیل شما را دوست داشتم. ولی بنظرم یک نقطه ضعف بزرگ در طرح پرسش وجود داره و اون اینکه تعیین نوع فعالیت و دستور، در جواب تاثیر به سزایی داره و نمیشه انتظار داشت تحلیل انجام گرفته دارای صحت کامل باشه. بطور مشخص میخوام بگم اگر بخواهیم تحلیل شما را مبنا قرار بدیم. اونوقت سوال مشکل پیدا میکنه چون الزاما نظافت اتاق برای همه یک مسئله بغرنج، خارج از عرف یا خارج از تحمل نیست. بنابراین نوع پاسخها متفاوت میشه و برخی اینکار را براحتی میپذیرند و برخی نه در مورد آن واکنش جدی نشون میدند که البته کاملا طبیعی است و تحلیل شما بنظر من اشکال دارد آنجایی که میگویید ؛ “من نمیتوانم تصور کنم که فردی از این تغییر شرح وظایف، استقبال کند، استقبال یعنی خوشایند بودن، بعید است که این تغییر خوشایند باشد، اما انجام آن حتما نشانه خوبی است از وجود اعتماد سازمانی و به نظر من بحث در مورد آن نشانه ای است از علاقه به سازمان.”
مثال عرض میکنم با عرض معذرت اگر شستن دستشویی مدنظر بود مسلما آقای پیمان هم اینطوری پاسخ نمیدادند. یا اگر مثلا خرید و نصب یک عدد گل در صبحها به سینه بود شاید آقای یک ریال هم آنرا توهین به شخصیت خودشان نمیدانستند. لذا باید در طرح سوال دقت بیشتری بشود. مثلا اگر قرار بود چنین تحلیلی در انتها باشد، بهتر بود در سوال، از همین عبارت آقای یک ریال استفاده میشد به این عنوان ؛ “تصور کنید صبح با دستور هیات مدیره مواجه میشوید مبنی بر اینکه باید از امروز کاری را انجام دهید که برایتان غیرقابل تصور و حتی توهین به شخصیتتان تلقی میشود…”
آنوقت محک واقعی و جوابهای واقعی دریافت میکردید.
– بازهم تاکید دارم روی این مطلب که وقتی پرسش به یک بعد می پردازد، پاسخ جامعی دریافت نخواهد شد و نمیتوان تحلیل چند بعدی از آن انتظار داشت. در یک سوال تمثیلی، قطعا نوع پاسخ به تمثیل وابسته خواهد شد.
– در تحلیل، این نکته آمده که ضرورت اطلاع رسانی و مشارکت را قطعی دانستید. راستش من نتوانستم. خواهشم این است که همین پرسش را به صورت مشارکتی هم بیان کنید. یعنی بگویید اگر قرار بود اطلاع رسانی و مشارکت کارکنان در بحث میبود باید چگونه هیات مدیره تصمیم خودش را به گوش کارمند میرساند؟ از دیدگاه یک مدیرعامل، بنظرم اینکار ایده آل گرایی است. چگونه ممکن است مثلا حاصل ده ها ساعت کار کارشناسی در یک یا چند جمله یا نوشته برای کارمندان باز شود؟ بعد تصمیم را بگوییم؟ اینطوری که بیشتر از کارکردن باید به بحث کردن و مشارکت دادن وقت صرف شود. قطعا شما هم با من هم نظر هستید که آدمیزاد، اصولا زیاده خواهی میکند و کافی است شما در موضوع به این سادگی ( البته از نظر من) وقتی از هیات مدیره و مدیرعامل را بگذارید برای توجیه کارمند. کارمندی که تا این حد نازل (البته باز هم به نظر من) نتواند به سازمان اعتماد کند باید برود (شاید یکی از پایه های ابلاغ چنین تصمیمی در سازمانی، خروج کارمندان زیادی مبادی آداب باشد! ) میبینید که ظاهرا بازهم نوع طرح پرسش در این تصمیم از سوی هیات مدیره و شیوه پاسخ گویی و اطلاع رسانی و مشارکت تاثیر گذار است.
– سوم اینکه در طرح پرسش هیات مدیره چنین ابلاغی را کرده است. هیات مدیره، مدیریت اجرایی سازمان را ندارد که بخواهیم با وی به بحث و گفتگو بنشینیم. اگر مدیرعامل یا یک مدیر ارشد در سازمان ابلاغی را کرد صحبت آقای پیمان درست است. اما انشای هیات مدیره، قانون حاکمه است. اعتراض به قانون؟! به کدام مرجع؟ به مدیرعامل یا مدیر ارشد؟ باز هم وقت سازمان صرف کاری میشود که پاسخی برای آن نیست. بنابراین من نوعی قطعا در چنین حکمی اعتراض کتبی یا شفاهی نمیکنم. یا می پذیرم و عمل میکنم یا خارج میشوم و به کار دیگری میپردازم. راه وسطی وجود ندارد چون در روابط سازمانی، تماس با هیات مدیره یا اعتراض به هیات مدیره فقط در جایی معنا دارد که مدیرعامل تخطی از قوانین مصوب هیات مدیره داشته باشد. پس بازهم بنظرم پرسش نیاز به بازنگری دارد.
– در خاتمه از شما ممنون. بنظرم بحث ارزشمندی هست و خواهد بود و به قول شما باید در جای دیگری به آن پرداخت
با سپاس ویژه – ارادتمند
نفیسی
@اباذرنفیسی
سلام خدمت آقای نفیسی عزیز
از وقتی که صرف فرمودید و بنده را از نظراتتان مطلع فرمودید، نمیتوانم به اندازه کافی تشکر کنم.
چند نکته کلیدی مطرح فرمودید که هر یک نیازمند بحثی مفصل است. سعی میکنم مختصرا عرض کنم:
– بخش عمده ای از اشکالات شما که به جا هم هست، ناشی از این است که این پرسش کتبی مطرح شد، این پرسش باید ذاتا شفاهی باشد که ابهامات آن با توضیحات لازم که برای هر فرد هم فرق دارد، رفع شود. این کاستی را بر من ببخشید.
– اگر کار را ذاتاً سخیف و موهن جلوه میدادم، مثل شستن توالتها، بخش توهین بابت کار و تغییر شرح خدمات خیلی پر رنگ میشد. در حالیکه میخواستم تغییر شرح خدمات توافقی اولیه پررنگ تر باشد. مثلاً برای شما تمیزکردن اتاق توهین نبود (از نظر من هم نیست) ام ابرخی دوستان این را توهین تلقی کردند. همانطور که فرمودید این وضعیت از جامعیت موضوع کاسته است.
– منظورم از اطلاع رسانی و مشارکت، بیشتر از سوی کارکنان به مدیریت بود، نه از مدیران به کارکنان. این هم ناشی از ضعف در نوشته های بنده بوده است.
– شما بسیار ریز بینیانه و درست طرح کردید. هیئت مدیره قانون شرکت است، در حالیکه مدیر عامل ممکن است اینطور نباشد. منظور من هم همین بود. فرد در مقابل قانون نمیتواند توضیح بخواهد، میتواند از مجاری قانونی اعتراض کند (مثلاً به وزارت کار) اما این ملاک عدم انجام کار نیست. کار باید تا رسیدن به نتیجه انجام شود. و من صادقانه و مخلصانه آرزو میکنم این نگاه شما “یا میپذیرم یا خارج میشوم” در سازمانهای ما جا بیفتد. به نظرم این درک و اعتماد است که راه موفقیت هم سازمان و هم کارکنان است.
در خاتمه با شما موافقم که پاسخها به شدت تابع نوع پرسش است و امیدوارم بگذیرید که پاسخها هم به شدت تابع ساختار نظام ارزشها و رفتارهای افراد و مختلف است.
همانطور که عرض کردم، این سوال جواب درست و غلط ندارد، فقط برای تعمیق شناخت است و حتما در تعامل حضوری باید طرح و ثبت شود.
باز هم ممنونم
سربلند باشید
با سلام
تصمیمات هیئت مدیره محترم است، اما الزاما هر تصمیمی درست و به جا نیست. در اسرع وقت طی یک نامه به هیئت مدیره اعلام میدارم که این کار برای شرکت هزینه زیادی دارد! زیرا حقوق یک مهندس نسبت به یک نظافتچی حداقل دو برابر است و زمانی که یک مهندس برای نظافت اختصاص میدهد هزینه سرباری به همراه دارد که منظقی نیست و منجر به زیان شرکت میشود
از طرفی شان و مقام کارکنان با توجه به وظایفشان باید حفظ شود اعمال این روش منجر به نافرمانی افرادی میشود که زیر نظر مهندس یا حتی به موازات ایشان کار میکنند این موضوع در نهایت اختلال و بی نظمی ایجاد میکند
با احترام
@سهیل
دوست عزیز
تصمیم هیئت مدیره هم محترم است هم برای کارکنان لازم الاجراست اما همانطور که فرمودید الزاما درست نیست. این حق شماست که به این تصمیم اعتراض کنید، اما جسارتا نمیتوانید از انجام ان سرباز زنید. شما به موازات اعتراض، باید کار را انجام دهید، یا مرخصی بگیرید یا سازمان را ترک کنید.
اینکه هیئت مدیره به ازای هر تصمیمی باید به همه توضیح بدهد، نگرش درستی نیست.
راستی چرا فکر میکنید که تمیز کردن اتاقی که در آن کار میکنیم، دون شان و منزلت ماست؟ من جسارتاً با ما موافق نیستم که اگر من اتاقم را خودم نظافت کنم، موجب نافرمانی میشود و چرا در پی آن نافرمانی و بی نظمی میآید؟
به نظرم اتفاقا اگر به هر تصمیمی شک و تردید اعمال کنیم و اگر اطاعت از هر قانونی، را موکول به اقناع کنیم، موجب بی نظمی میشود.
به هر حال نظر شما البته محترم است..
ممنون که نوشتید
سربلند باشید
@جناب آقای مهندس کمالیان گرامی
باز هم سلام و عرض ادب، خیلی خوشحالم که با شما میتوان صحبت کرد(چه کتبی و چه شفاهی) این به شخصه برای من موهبتی الهی است که از دانایان، دانشی گرانقدر را بدون هزینه تجربه به دست آورم.
از پاسخ تکمیلی شما ممنون، فکرش را نمیکردم فرصتی برای نقد داشته باشید و این برایم بسیار هیجان انگیز است.
امیدوارم سعی شما در بالابردن فرهنگ و دانش کارمند و شرکت همیشه مستمر و موثر باشد و بماند.
ارادتمند – نفیسی
پی نوشت : این مسیر اطلاع رسانی از پایین به بالا هم برای من خیلی جالب بود.
@اباذرنفیسی
آقای نفیسی عزیز
از لطف شما ممنونم. من اگر دانشی داشته باشم، بررفته از فرصتهای تعاملی است که چون شمایانی داده اند. بی تعارف.
اما در مورد مسیر اطلاع رسانی از پائین به بالا که با ریزبینی اشاره فرمودید، به نظرم جای دیگر هم عرض کرده ام که کارکنان و همه ما باید باور کنیم که موثر هستیم و همیشه بازخورد بدهیم، چه از پائین به بالا، چه از بالا به پائین.
یک اشکال عمده این است که کارکنان فکر میکنند مدیران همه چیز را میدانند و دانسته اشتباه میکنند و احیانا آنا را می آزارند. این باور غلط اگر اصلاح شود، همه خیلی راحت تر زندگی میکنیم و اگر راحت تر زندگی کردیم، بهتر و مفید تر خواهیم بود.
سربلند باشید
جناب نفیسی
ضمن احترام به شما باید عرض کنم که نوع نگارش شما برای توجیه من (به عنوان یک مهندس) دارای شتابزدگی و هیجان بود اگر اشتباه برداشت کرده ام بنده را توجیه نمائید
در ادامه این مطلب و موضوع مورد بحث باید بگویم من به هیچ عنوان اعتراضی نکردم و فقط عواقبی را به آنها متذکر شدم، برداشتم از آن یادداشت این بود که افرادی که آنرا تنظیم کرده اند مسائل را ندیده اند آینده را نمی بینند لذا توضیحی از آنها نخواستم و فقط قصدم روشن کردن ذهن آنها بود شاید طرح یک ابلاغ غیر متعارف از طرف آنها مرا وادار نمود که اینگونه واکنش نشان دهم. ضمنا تمیز کردن اتاق اصلا کاری مادون شان نیست اما بستگی دارد چه کسی و در چه مقامی (از نظر سازمانی) آنرا انجام دهد توجه فرمائید که هرم سازمانی الزامات فرهنگی نیز باید داشته باشد هر شخص در هر رتبه و مقام در سازمانها متفاوت با جامعه ای است که در آن زندگی میکند سازمان الزامات خودش را دارد دنیای بیزنس و تجارت تعاریف خودش را باید داشته باشد بنابراین واژه شان در اینجا مختص سازمان بکار برده شده است وگرنه مقام انسان بلند است و او شریف است و بلند مرتبه
به هر حال بنده در صورت عدم توجه هیئت مدیره به این ابلاغ و پافشاری بر انجام آن در اسرع وقت سازمان را ترک خواهم کرد زیرا از نظر من جائی که تعقل (چه از منظر بیزنس چه از منظر فرهنگ) حاکم نباشد فعالیت بیهوده است
با سپاس
@سهیل
دوست عزیز. البته شما مرا مخاطب قراردادید و ابتدا بسیار جاخوردم. مطالب خودم و بقیه را دوباره بررسی کردم و به این نتیجه رسیدم که آقای کمالیان پاسخی برای شما ارائه کرده اند و من اصلا هیچ اشاره ای به مطلب شما نداشته ام.
اما به هرحال این اشتباه را به فال نیک میگیرم. و نظرم به عنوان یک شخص ثالث به پاسخ شما را ارائه میکنم؛
– بنظرم شتابزدگی و هیجان در پاسخ آقای کمالیان نیست، برعکس این شتابزدگی و هیجان در هر دو نظر شما احساس میشود. یکی در نظر ابتدایی که بعدا به آن می پردازم و یکی در نظر دوم که حتی مخاطب خود را اشتباه نشانه رفته اید، بنظرم این میتواند ناشی از نوعی شتابزدگی باشد یا هیجان متاثر در دریافت پاسخی غیرمترقبه.
– و اما در مورد نظر اول ؛
۱. آقای کمالیان عزیز، پاسخ کامل را ارائه کرده اند ولی من کمی ریزتر به آن می پردازم.
۲. در نظر اول، شما از لفظ “در اسرع وقت” استفاده کرده اید و نیز این گره خورده به آنکه در آخر این تصمیم را به نوعی عدم حفظ “شان و منزلت کارمندان با توجه به شرح وظایفشان” و “باعث نافرمانی و بی نظمی” پس باید حق بدهید که خواننده این استنباط را داشته باشد که شما کار را انجام نمیدهید و در اسرع وقت اعتراض خود را با ارسال نامه به هیات مدیره اعلام میدارید.
۳. قضیه شرح وظایف هم خودش قصه ای است که میطلبد آقای کمالیان با قلم شیوای خودشان به آن اشاره کنند، اما من یک نکته آشکار را بگویم و آن اینکه همه شروح وظایف، بند آخری دارند با این عبارت “و هر کار یا دستوری که از جانب مافوق ابلاغ گردید.” با این نکته همه آنچه شما گفته اید، به راحتی قابل گذر کردن از سوی هیات مدیره و مدیرعامل است.
۴. مسلما هر ابلاغی، FACT ها و ROLE هایی داشته که قرار نیست شما بعنوان یک کارمند (بقول خودتان در یک هرم سازمانی با الزامات مخصوص به خودش) به راحتی آنها را بفهمید یا نقد کنید قبل از اینکه تمکین کرده باشید یا کلا از دایره کاری آن سازمان خارج شوید. این نقد هیات مدیره نیازمند مجوز است که مجوز داشتن از الزامات روشی است که شما به آن اشاره کرده اید. یعنی اساسا ارتباط مستقیم شما با هیات مدیره تعریف نشده است، راه عبور آن مدیرعامل است. مگر جایی که شما به ناتوانی یا عدم صلاحیت مدیرعامل نقدی را داشته باشید.
۵. بنظرم میرسد اتفاقا آقای کمالیان دقیق به هدف زده است. شما حتی در جواب دوم به این اشاره کرده اید که اینکار را در شان خودتان نمیدانید. و آقای کمالیان به همین نکته اشاره کرده که ضمن احترام به نظر شما گفته “…راستی چرا فکر میکنید که تمیز کردن اتاقی که در آن کار میکنیم، دون شان و منزلت ماست؟ ” و شما در جواب دوم گفته اید شان و مقام انسانی بالاست ولی با این قید که در شرح وظیفه پست سازمانیش. خوب عزیز من اینکه همان است. چه انگور چه عنب.
۶. و در مورد حساب و کتاب و هزینه سربار:
۶-۱. اول ایجاد انگیزه تعلق خاطر برای یک سازمان، شاید فراتر از میزان هزینه آن باشد. یعنی سازمان حاضر باشد سرمایه گذاری کند برای بالابردن تفکر کارمندانش از پایین هرم مازلو به سمت بالای آن. پس این با دو دو تا چهارتا الزاما قابل بررسی نیست.
۶-۲. برای آن حساب بیزینسی که شما کردید باید یک فرض ساده اما کامل داشت. فرض کنیم یک شرکت ۳۰ نفره داریم. و هزینه مستقیم دستمزدی را در نظر گرفته ایم. اگر همه این ۳۰ نفر جزو مهندسین باشند، و همه یک میلیون تومان ماهیانه حقوق بگیرند، و راندمان آنها در بهترین حالت ۸۰% باشد و ساعت کار قانونی کار حدودا بطور متوسط ۱۹۰ ساعت در ماه است. یک کارمند نظافت چی ماهیانه ۵۰۰ تومان حقوق میگیرد و البته برای نظافت روزانه سه ساعت نیاز دارد. یعنی راندمان فرد در هر روز ۳ به ۷.۳۳ است.
در اینحالت ما از وقت مرده مهندسین، میخواهیم برای بالا بردن سطح درک و ایجاد تعلق یدی به سازمان استفاده کنیم. پس هزینه هر مهندس را خود بخود قبلا پرداخته ایم. اما باز هم برای کمک به ایده شما، فرض میکنیم هر فرد حدودا ۱۵ دقیقه از وقت موثر خود را (مازاد بر زمان مهندسی) به اینکار اختصاص دهد. پس این ۱۵*۳۰ = ۴۵۰ دقیقه روزانه داریم برای نظافت به مهندسین می پردازیم. یعنی روزانه حدودا مبلغ ۳۹/۵۰۰ تومان. در ماه میشود ۷۹۰۰۰۰ تومان. میبینید که این هزینه حدودا ۳۰۰ هزارتومانی در کنار دستاوردهای احتمالی هیات مدیره در خصوص ایجاد تعلق، ورزش، ایجاد شور و نشاط ناشی از کار غیر مرتبط یدی، حذف نیروی انسانی با بهره وری زیر ۵۰%، حذف هزینه های بالاسری نیروی نظافت و … خیلی زیاد نیست و شاید برخلاف نظر شما تعقلی هم در کنار آن ابلاغیه وجود داشته باشد
موفق باشید
پی نوشت :
البته همه این موارد بستگی به هدف، منش و فرهنگ سازمان دارد. بهرحال شاید قصد هیات مدیره اصلاح فرهنگی هم باشد
@سهیل
آقای سهیل عزیز
راستش من هم تعجب کردم، اما فکر کردم من متوجه منظور شما نشده ام. به نظرم جواب آقای نفیسی که وقت زیادی هم صرف آن کرده اند، گویاست.
در لابلای خطوط نوشته شما دیده میشود که به نظر شما، نظافت دون شان مهندس است. این جمله تان را دقت بفرمائید:
“ضمنا تمیز کردن اتاق اصلا کاری مادون شان نیست اما بستگی دارد چه کسی و در چه مقامی (از نظر سازمانی) آنرا انجام دهد” اگر مادون شان نیست، پس هر کسی میتواند آن را انجام دهد و البته او مختار است که برود و انجام ندهد.
اشتباه نشود، من به شما یا هر کس دیگر حق میدهم که نظام ارزشی خود را داشته باشد و بر آن اساس عمل کند. اما باید به سازمان هم حق داد که فرهنگ سازمان را مدیریت کند. این یک اصل مدیریتی است که البته برای هر تصمیم و سلیقه مدیریتی نباید از مدیران سازمان انتظار داشت که تمام سلایق را منظور کنند.
امیدوارم توانسته باشم پاسخگوی شما باشم.
باید از آقای نفیسی هم به خاطر مشارکت فعال و موثر در این بحث تشکر کنم.
سربلند باشید
جناب نفیسی
ضمن تشکر از یادآوری و پاسخ شما، بنده سهوا در نوشته ام شما را خطاب کردم شاید بدلیل این بود که نام شما را در میان نظردهندگان به دفعات رویت کردم و بدلیل خطای دید تصور کردم شما ادمین این فضا هستید و شما پاسخ داده اید به هر حال اینطور که به نظر می رسد شما از مریدان جناب کمالیان (پوینده دهکده جهانی) هستید و خوشبختانه در دفاع از نظرات ایشان خوب نوشته اید
جناب نفیسی و حناب کمالیان
متاسفانه مباحثه نوشتاری به ویژه به صورت آنلاین مملو از سوء تفاهمات است بعضی از مواردی که شما یا بنده اشاره نموده ایم از این حیث مستثناء نیست
در ادامه بحث قصد دارم از دیدگاه اجتماعی مختصرا موضوع را بررسی کنم و امیدوارم مورد توجه شما نیز قرار گیرد؛ آیا درباره جوامع سوسیالیستی یا سوسیال کمونیست شنیده اید؟ آیا در بین آنها جوامعی موفق را میشناسید که در زمینه قوام و پیشرفت نظام و توسعه اقتصادی موفق باشند؟ شاید بسیاری از مشکلات فعلی جامعه خودمان ریشه در این تقکرات و نظامها دارد
هدفم از طرح این موضوع بیشتر توجه دادن شما عزیزان به محتوا سوال است در واقع خواسته ابلاغ شده از طرف هیئت مدیره از نظر من ویژگی مشابه جوامع فوق را دارد بحث و تامل بیشتر در این مورد را میتوان به پس ار تحقیق و تفکر دقیق واگذار کرد
موفق باشید
@سهیل
آقای سهیل عزیز
این فرمایشتان د رمورد ابهام و خطا و سوءبرداشت در تعاملات کتبی خیلی درست است و من هم به همین دلیل بخش عمده ای از برداشتم از نوشته های شما را نادیده گرفتم.
اما به عنوان یک بازخورد صادقانه و بی غرض، این را از بنده بپذیرید که نوشته هایتان تیز است، خواننده را نمیدانم دانسته یا ندانسته آزار میدهید. اینکه کسی مرید کسی باشد، فی نفسه اشکالی ندارد، اما نه من مرادم و نه دوست نادیده، آقای نفیسی مرید بنده هستند. اینکه من و ایشان در موضوعی اتفاق نظر داشته باشیم، (که اتفاقا در ابتدای این بحث نداشتیم، متنها را دوباره مطالعه بفرمائید، گرفتار همان سوءتفاهم مورد اشاره شما شده بودیم، بعداً رفع ابهام شد و همسوئی بدست آمد) با مرید و مراد خیلی فاصله دارد.
دوست عزیز، من نمیدانم که چرا یک تمثیل این قدر شما را آشفته کرده است؟ من اصلاً با شما موافق نیستم که این درخواست شبیه جوامع کمونیستی است، البته به نظر میرسدکه جنابعالی در این حوزه مطالعه و اطلاعات وسیعی دارید، اما من اطلاعاتم محدود به چند کتاب و یکی دو سفر و چند مقاله است، این مثال با آن فرق دارد. آنجا اگر آن کار را نمیکردی، پی آمد جانی داشت، اینجا نهایتش تغییر شغل است. ندانستم این قیاس از کجا آمد؟ درک نکردم…
دوست من، نوشته های شما در عین آن تیزی، نکات ارزشمندی برای شخص من دارد، اما از اینکه بحثها ابتر میماند، حیفم میآید. امیدوارم کمک کنید که با هم گفتگو کنیم و اشکالات یکدیگر را نگاه کنیم و به درک مشترکی برسیم که لزوما نه نظر بنده است، و نه نظر جنابعالی و نه نظر دوستی دیگر…
باز هم ممنون
سربلند باشید
ببینید اجازه بدید دو تا بحث رو از هم جدا کنیم:
۱- اعتماد کارمندان به مدیریت
۲- همکاری و پرسشگری کارمندان و مدیریت
سوالی که شما در مصاحبه می پرسید فارغ از اینکه شفاهی باشه یا کتبی, یک مسئله عادی رو مد نظر قرار نمی ده. شرایط استثنائی رو مطرح می کنه و می خواد ببینه که نیروها در شرایط حساس, استثناء و حتی نه چندان خوشایند چطور برخورد می کنند و چقدر به سازمان وفادار می مونند.
دقیقا در شرایط استثنا هست که بحث رهبری -و نه مدیریت – خودش رو نشون می ده.
اینکه انتظار داشته باشیم در هر شرایطی کارمندان تمام تصمیمات مدیریت رو بپذیرند چندان منطقی نیست (به نظر من البته).
اینکه انتظار داشته باشیم کارمندان در حین عمل به تصمیمات گرفته شده سعی کنند پرسشگری هم داشته باشند در بسیاری مواقع عملی نیست چرا که بسیاری از این دست کارها, مدت کم و تکرار زیاد دارند. مثلا یک روز سازمان می خواهد اتاق ها را تمیز کنیم, بعد از مدتی می خواهد خریدهای متفرقه شرکت را هم انجام دهیم. بعد از مدتی…!
ضمن اینکه وقتی مثلا من می گویم جواب قانع کننده ای آورده شود (و در عین حال اعتقاد به بحث رهبری درست دارم), توجه کنید که یک جواب قانع کننده در این شرایط می تونه این باشد:
“فعلا به دلیل بعضی مشکلات مجبور هستیم که چنین شیوه ای برای تمیز کردن اتاق ها پیش بگیریم.”
اگر سازمان, سازمان سالمی باشد که در آن اعتماد وجود داره همین جواب هم قانع کننده است. قرار نیست همه نیروها از تک تک تصمیمات هیئت مدیره باخبر شوند اما وقتی تصمیمات می تواند در روند عمل به وظایف تغییری (به خصوص در شرایط حاد, اخلال) ایجاد کند این حق همه است که ابتدا توجیه شوند تا بتوانند کار را به درستی انجام بدن.
البته این نکته را هم بگویم که مگر اعتماد و اطمینان بین مدیران و کارمندان چگونه شکل می گیرد؟ یکی از پایه های ایجاد اعتماد وجود روابط سالم و محترمانه است که به نظر من در یک سازمان ایده آل, هیئت مدیره منتظر پرسش نیروها نخواهد موند بلکه به محض ارجاع وظیفه به نحوی سعی خواهد کرد تا کارمندان رو با خودش همسو کنه.
سلام سوال جالبی بود بنظرمن اگر همه اینکارو انجام بدن بله منم انجام میدم متسفانه الان اوناییم که مامور اینکار شدن هم نمی دونم به چه علت کارشون رو درست انجام نمی دن مثلا من همیشه به این فکر میکنم که کاش یه همکاری بین دانشجو ها بود می تونستیم کلاسای دانشگاه رو تمیز کنیم اما وقتی بهش فکر میکنم میبینم امکان نداره اجازه بدن بهمون
@ریحانه
از تحلیل شما ممنونم، اما اینجا هدف این است که ببینیم کارکنان سازمان در برابر قوانین سازمانی چقدر پذیرا هستند؟ چقدر آماده هستند که قوانینی را که در سازمان وضع میشود، بپذیرند و به آن عمل کنند؟ ممکن است هیچ توضیحی هم داده نشود، کما اینکه در قوانین اجتماعی توضیحی داده نمیشود.
هدف اصلی تحلیل این موضوع است.
سربلند باشید
با توجه به شرح وظایفی که بر اساس آن توافق کرده ام عمل میکنم
اگر طی کشیدن هم جزئی از آن باشد آنرا انجام میدهم اگر هم که نباشد نسبت به فورس بودن کار اقدام خواهم کرد بعد از آن مطمئنا استعفا میدهم
من به شخصه با این قضیه مشکلی ندارم ولی اگر نیرویی برای این کار بوده و الان قرار برای تغییر روال هست، حتماً توضیح میخواهم و مهمتر اینکه توقع دارم قبل از ابلاغ این حکم، دلایل چنین خواسته ای ذکر بشود.
کاملا استقبال میکنم، به نظرم خیلی طرح خوبی است! حداقل برای نهادینه کردن مسئولیت پذیری و نظم و نظافت شخصی در خیلی از شرکت ها و سازمان های داخلی این کار بسیار لازم است … کاملا موافق.
راستش اکثریت بر دو جنبه اطاعت از قوانین سازمانی و مفید بودن انجام کارهای ساده توسط خود کارکنان تکیه داشتند.
بعضی ها واکنششان را وابسته به شرکت و شناختشان از مدیران کرده اند.
اما من از روش اطلاع رسانی این مصوبه هم چیزهایی می فهمم.
* نوشتن کتبی و گذاشتن روی میز افراد روش ضعیفی برای برقراری ارتباط است. می شود به مدیران هر بخش اعلام کرد تا به کارکنان خودشان اطلاع دهند. اینطوری امکان اعلام نظر و گرفتن بازخورد را در همان لحظه اعلام هر مدیر فراهم شده است.
* طرز بیان دستور کتبی هم از نظر من جالب نیست. قبل از شروع کار، با وسایلی که در اختیار قرار می گیرد تمیز کنید سپس مشغول کار شوید. چرا اینقدر جزئی نگر و بدون انعطاف؟ اداره مشارکتی شرکت نیاز به انعطاف دارد. من بودم می نوشتم نظافت محیط کار و اتاق هر نفر بر عهده خودش است و اگر کسی بخواهد می تواند لوازم مورد نیاز را دریافت کند. البته حتما در حد یک خط هم منظور از چنین مصوبه ای را می گفتم به نسبت سوء تفاهم هایی که ممکن است جلوگیری کند یک خط توضیح هزینه ای ندارد.
به نظر من باید صرفه اقتصادی هر کاری را سنجید . ایا برای یک نظافتچی که ساعتی ۲ هزار تومان میگیرد و بصورت تخصصی در کمترین زمان کارش را انجام میدهد صرفه اقتصادی شرکت اقتضاء میکند و یا برای کارشناس ارشد و یا مدیری که ساعتی ۱۰ هزار تومان میگیرد. من بنا به وظیفه سازمانی به این تصمیم ضرر ده اعتراض نموده و تا جواب قانع کننده دریافت ننمایم باعث تشنج در سازمان نمیشوم . از قدیم گفتن اگر یک خر بوست کنه بهتر از اینه که یک بوس خرت کنه . من همیشه سعی کردم منطقی با زندگی برخورد کنم و از غلام حلقه به گوش جهت سودجویی منافع خودم بر حذر باشم
چه جالب بود؛ چیزای خوبی یاد گرفتم
سپاس
@nasrin aslani
ممنون از توجه شما
سربلند باشید
سوال خوبی است و اتفاقا من خودم بعنوان مدیر منابع انسانی ، سوال مشابهی از برخی از متقاضیان استخدام که با من مصاحبه دارند ، بعضا میپرسم.
اما اگر خودم در مقام مصاحبه شونده ، مخاطب این سوال باشم :
اگر همانطور که در متن یادداشت هم آمده ، این مصوبه هیات مدیره است و برای همه لازم االاتباع باشد ، من هم تبعیت میکنم.
اما اگر در مقامی باشم ( مثل مدیر منابع انسانی ) که بتوانم این مصوبه را نقد کنم ، بعد از چند روزی بطور ضمنی و خیلی نامحسوس با یکی از اعضاء بانفوذ هیات مدیره وارد مذاکره میشوم و منظور هیات مدیره را از این مصوبه جویا میشوم .
گاها ممکن است وضع نمودن چنین مقرراتی ( با تمام بار مالی که برای سازمان خصوصا در سطح نیروهای ارشد و دانه درشت سازمان دارد ) برای جا انداختن یک فرهنگ باشد:
خاطرم هست سال ۸۰ ( در شرکت کوچکی که حدود ۴۰-۵۰ نفر نیرو داشت) مدیر امور اداری بودم .
ساعت ۱۲ تا ۱۳ ، آشپزخانه ساختمان ، برای صرف نهار آقایان و ساعت ۱۳ تا ۱۴.۳۰ برای صرف نهار خانمها ، آماده میشد و هریک از همکاران برای صرف نهار مراجعه میکردند ، نیروی خدماتی شرکت ، نهار همه را راس ساعتی که خودشان از قبل اعلام کرده بودند آماده میکرد و هریک از نیروها برای صرف نهار میرفتند ، نهار را میل میکردند و ظرف خود را داخل سینک ظرفشویی میگذاشتند و میرفتند ، یعنی به قول معروف “دست به سیاه و سفید هم نمیزدند”.
یک مدتی ، این نیروی خدماتی ما ، گرفتار شده بود و باید قبل از ظهر میرفت بیرون برای کاری و نزدیک به ظهر بر میگشت و بعضا اتفاق می افتاد که آقایان ، وقتی برا صرف نهار مراجعه میکردند ، نهارشان گرم نشده بود و مدت کوتاهی باید صبر میکردند تا نهارشان گرم شود.
آقایان ابتدا بنای شکایت گذاشتند و نهایتا یک روز این نیروی خدماتی ،حدود ساعت ۱۴ از من خواست که به داخل آشپزخانه بروم .
صحنه بسیار بدی بود ، تعداد زیادی ظرف غذای نیم خورده ( حدود ۲۰ تا ۲۵ بشقاب ) روی میز رها شده بود ، وحتی یک نفر از این همکاران محترم هم ظرف غذای خود را از روی میز برنداشته بودند !
خوب در اینجا ، واکنش ما این بود که به نیروی خدماتی شرکت گفتیم که منبعد ، برای هیچ یک از پرسنل سازمان ( بجز مدیران ) نه چای سرو کند و نه نهارشان را گرم کند و نه ظرفشان را بشوید .
این سنت ، امروز بعد از ۱۲ سال ( که این سازمان حدود ۹۰۰ نفر نیروی انسانی دارد ) هنوز در این سازمان جاریست و همه نیروها هم با آن کنار آمده اند .
وقتی نیروی جدیدی وارد شرکتمان میشود ، بعضا برای تازه واردها ، این سوال پیش می آید که دلیل این کار چیست و وقتی من برای افراد توضیح میدهم ، قانع میشوند .
گاها بد نیست افراد حکمت تصمیم گیری ها را بدانند.
اینطوری شاید پذیرشش راحت تر باشد.
@به اندیش
تجربه خوبی بود، به نظرم یک نکته جالب هم داشت. اینکه آن مستخدم در یک مقطع حساس یک تذکر و اطلاع به موقع به شما داد که شما هم از آن استفاده کردید.
ممنون و سربلند باشید
سلام.سوالی که مطرح کردید عالی بود.جواب همه دوستان هم قابل تامل.ممنون خواهم شد اگر بازهم با سوالاتی اینچنین مارا وادار به شناخت بیشتر خودمان کنید
سربلند باشید
@آذرخش
سلام
لطف دارید.
مهمترین سوال من از همه این است: خودتان را در ۲ دقیقه معرفی کنید. و جوابهایی که داده میشود خیلی جالب و البته متنوع است. راستی شما خودتان را چطور در ۲ دقیقه معرفی میکنید؟ مواظب باشید که لابلای جواب شما، مصاحبه کننده، سوالهای دیگری خواهد داشت :-)
سربلند باشید
سلام
من با کمال میل انجام میدهم.
چند سال پیش رئیسی داشتم که همیشه دفتر کارش را خودش طی میکشید.
بحث آموزنده ای هست و جوابهای متفاوتی داده شده
ممنون از وبلاگتون
در کشورهای دیگر شاید لازم نباشد ولی در ایران بستگی دارد. در اداراتی که کار سنگینه نیروی خدماتی برای همین کار استخدام شده شاید نوشیدنی و… بشه خودمون تهیه کنیم ولی نظافت نه.چون اون نیروی خدماتی این کارو میتونه در زمان لازم با کیفیت بهتری انجام بده.در اولین فرصت علت این درخواستو جویا میشم و اگر د غیرمنطقی و غیر قابل اجرا بود اعتراض خودمو اعلام میکنم.