عوض شدیم؟
اگر تعارف را کنار بگذاریم، آمارها و اطلاعاتی که بدستمان میرسد، نیروی کار ایرانی را در رتبه های بالا از نظر اثربخشی و بهره وری قرار نمیدهد. علل و عوامل موثر بر این پدیده همیشه موضوع بحث علمای مدیریت بوده و هست. به همین ترتیب این موضوع و چرائی نگرش ایرانیان به کار، موضوع صحبت در مجامع و جلسات مرتبط با این موضوع است. چند روز پیش که با یکی از مدیران ارشد منابع انسانی صحبتی غیر رسمی داشتیم، ایشان از کتابخانه شان کتابی بیرون آوردند و سطوری از آن را برایم خواندند که نزدیک بود از تعجب شاخ در بیاورم.
عنوان کتاب که به زبان انگلیسی است، The economic history of Iran 1800-1914 است که توسط محقق اقتصاد خاور میانه، آقای Charles Issawi گردآوری و ویرایش شده است. نامبرده از محققین اقتصادی در حوزه خاور میانه است و مرجع معتبری در این حوزه به شمار میرود. در این کتاب ایشان اسناد و مدارک معتبری را که در حوزه موضوع کتاب در اختیار داشته، نقل کرده و مقایسه آن با وضعیت بقیه دنیا را هم ارائه کرده است. جالب است که در مقدمه این کتاب از آقای احسان یارشاطر هم برای همکاری با نویسنده در درک متون فارسی، قدردانی شده است. مرجع این کتاب، نوشته هایی به زبانهای مختلف بوده است و شاید بتوان گفت که هرچه مربوط به اقتصاد ایران در این بازه زمانی نوشته شده در این کتاب مورد توجه قرار گرفته است.
کاش این کتاب ترجمه شده و در اختیار بود تا ببینیم واقعاً در فاصله این سالها چه شده که اینطور باورها نسبت به نیروی کار ایرانی عوض شده است؟
از جمله در این کتاب از قول Arthur de Gobrineu که یک جهانگرد پاریسی بوده، آمده است که: کارگر ایرانی توانا، خلاق، ماهر و به شیوه خودش پر کار است. منظور از به شیوه خودش، این است که او اجازه نمیدهد که کارش به مانند همتایان اروپائی اش، خود را به او تحمیل کند. ایده ساعات کاری 12 تا 15 ساعت در روز را نمیپسندد و کسی هم چنین زجری را به او تحمیل نمیکند. از این گذشته بخش بندی کار هم به طوری که ما میشناسیم، وجود ندارد. هر کس مسئول تمام کار خود است و هر هنرمند و صنعتگری، تمام قطعات و کل محصول را خودش آماده و تکمیل میکند، , در نتیجه هم شوق و هم لذت، هم خلاقیت و هم بی اهمیت انگاشتنی که هنرمندان دارند را دارد. در حالیکه در دنیای غرب ما نتایج بزرگ تجاری را با تقسیم کردن کار ساخت یک پین، و نه فقط ساعتی که پین در آن به کار رفته، بین تعداد زیادی کارگر تقسیم میکنیم. کارگران باید هر کدام مهارتی خاص و عمیق داشته باشند اما به زودی همه تبدیل به ماشینهایی میشوند که دقتی مکانیکی دارند و هیچ حس و خلاقیتی نسبت به محصول خواهند داشت. ممکن است تولید و تجارت به این طریق موفق شود اما به بهای از دست دادن انسانهاست.
او همچنین میگوید: هیچ چیز یک کارگر اروپائی را بیش از این متعجب نمیکند که کاری ولو اندکی خارج از کارهای روتین روزمره اش از او خواسته شود، اولین پاسخ او به چنین درخواستی “غیرممکن است” خواهد بود. گرچه این دیدگاه من ممکن است خلاف باور رایج باشد اما کارگران پاریسی بی عزم و بی مهارت ارزیابی میشوند و فقط با صبر، پافشاری و پول بیشتر میتوان به خواسته خود از آنها رسید. اما کارگر ایرانی، برعکس همیشه طالب کارهایی است که هرگز انجام نداده باشد. با اشتیاق مشغول کا رمیشود، به سرعت آ«چه از او خواسته شده را جذب میکند و نتیجه را با هوش و سرعتی ستودنی تحویل میدهد. آنها بسیار به کپی کردن محصولات اروپائی علاقه دارند، میز، صندلی و کمدهای بسیار خوبی را دیدم که حاصل اولین تلاش سازندگان ایرانی خود بودند. در شیراز و اصفهان چاقوهای مدل انگلیسی را دیدم که بسیار فراوان و ارزان بودند و آن قدر خوب کپی برداری شده بودند که حتی کلمه London روی آنها هم از قلم نیفتاده بود.
اما در مورد درآمد، مستفاد از گزارش کنسولگری انگلستان در رشت، در سال 1878 میلادی آمده که در هند درآمد یک کشاورز محلی به طور متوسط در 2 پوند در سال است، در حالیکه در گیلان این درآمد کمتر از 5 تا 9 پوند نیست. و همانجا توضیح داده میشود که گیلان از نظر سطح درآمد به طور استثنائی بالا بوده است.
شما از خواندن این جملات چه حسی دارید؟ آیا نیروی کار ایرانی در نظرتان مجسم شد یا تصویری که در این نوشته از کارگر غربی داده شده را به وضع امروز نزدیک تر میبینید؟
راستی از کی عوض شدیم؟ خلاقیتمان کجا رفت؟ به قول آن استاد ارجمند، هر روز سیبهای زیادی از درختها فرو می افتند، اما شاید دید نیوتونی دیگر نیست.
راستی بهره وری امروز ما آنی است که باید باشد؟
باید از این مدیر محترم که کتابشان را برای نوشتن این مطلب به من امانت دادند، تشکر کنم. به صلاحدید ایشان از ذکر نامشان در اینجا میگذرم.
سربلند باشید
سلام
نظر من کمی متعادل تر از موضع شماست
جامعه کارگری و کارمندی ما هنوز هم به حمدالله جادارد تا به کارگران پاریسی برسند!
درست است که عوض شده ایم ولی عطش فراگیری در تمام نسل های ایرانی دیده میشه
فکر میکنم یک تحول در مقاطع بالای تصمیم گیری ها لازم است که موضوع را جدی بگیرند و کمک کنند تا این همه نخبه و مخترع و نابغه و … بتوانند خودشان را به منسه ظهور برسانند
راستی مطالب تان که همیشه از دل است را پیگیریم و ممنون
سرفراز باشید
مسعود ژیان فوق
@پیشگامان دامنه فناوری
سلام و ممنون از مشارکتتان
نوشته ام را دوباره خواندم. حتی روزی که آن را نوشتم را به یاد آوردم که چند بار عنوان را عوض کردم اما گویا هنوز چنین از آن برداشت میشود که من معتقدم ما خوب نیستیم؟ من اصلاً چنین باوری ندارم که خوب نیستیم، اما باورم آن است که خیلی بهتر میتوانیم باشیم و باید باشیم.
باورم این است که نمیتوانیم به آنچه بوده ایم خیلی مفتخر باشیم، اگر امروز نشانی از آن را نداشته باشیم.
با خوش بینی که شما دارید، که من هم دارم، به گمانم آن نقطه خیلی هم دور از دسترس نیست، اما چنان که اشاره کردم، آمارها جایگاه خوبی را برای ما نشان نمیدهند. از ما منظورم همه است، از آن کارگر زحمتکش تا من و شما، همه باید بیشتر بکوشیم تا به آنجا که میخواهیم و باید، برسیم.
من در مورد عطش فراگیری، با شما موافقم، اما در همت و تلاش برای فراگرفتن، کمی از خودمان گله دارم. به خصوص از جوانها، که کمتر میخوانند، کمتر به فکر توسعه شخصی خود هستند، اما امیدوارم به روزهای بهتر، به خصوص با وجود همراهان مثبت اندیشی چون شما دوست نادیده.
راستش من با فرمایش شما که نقش تصمیمات بالا را مطرح میکنید و چنین حس کردم که برای آن اثری بزرگ قائل هستید، اگر اجازه بفرمائید، چندان همسو نیستم.
من برای خودمان، ما که در صحنه اجرائی هستیم، بیشتر از تصمیمات دیگران جایگاه قائلم. به همین انگیزه و باور هم بوده و هست که در این کشور عزیز مانده ام. به نظرم آینده روشن است و مال ماست، باز هم همه ما، از همان کارگر تا من و شما.
از اینکه به بنده لطف دارید و وقت گران قدرتان را صرف مطالعه این سطور، که واقعاً از دل است، میفرمائید، صمیمانه ممنون و مفتخرم.
سربلند باشید
چقدر خوب شد که شما این مطلب را نوشتید. من دوست داشتم از همین کتاب مطلبی بنویسم و مدت ها بود که پشت گوش می انداختم، بابت این پست ممنون.
@شهرام کریمی
ممنون که خواندید
نوشتنش از من بود، انگیزه همانطور که نوشتم از آن دوست دیگری است که این کتاب جالب را در اختیارم قرار دادند.
البته هر نوشته و برداشت، مزایای خودش را دارد، امیدوارم شما هم دریغ نکنید.
سربلند باشید