فیلم صامت – سازمان صامت
زمانهای دور که سن و سال کمتری داشتم، همیشه فکر میکردم که فیلم صامت به چه دردی میخورد؟ راستی با وجود امکان صداگذاری، چرا هنوز فیلم صامت ساخته میشود؟ و از این دسته پرسشها…
بعدها دیدم که وقتی صدا نیست، شما به چیزهای بیشتری توجه میکنید و یاد گرفتم که نگذارم صداها مرا از واقعیات دور کنند.
این تجربه اخیراً به طریق جالبی در یک سازمان اتفاق افتاد… شما هم گاهی خوب است سازمانتان را “صامت” ببینید.
داشتیم در مورد نیازهای آموزشی سازمان صحبت میکردیم. دوستی معتقد بود که آموزشهای فنی – تخصصی مهمترین هستند، دوست دیگر معتقد بود که اصلاً آموزش را فراموش باید کرد، در مرحله استخدام نمیتوان روی آموزشها خیلی حساب کرد.
چون مشاورین سازمان عمدتاً خارجی بودند، تمام مکالمه ها به زبان انگلیسی بود، بحث به اینجا که رسید، یکی از مشاورین سپید موی وارد بحث شد و خیلی قشنگ گفت.
گفت که من الان ماههاست که با این سازمان کار میکنم، در جلسات متعددی با مدیران شرکت کرده ام که در میانه جلسه آنها برخی بحثها را به اجبار به فارسی ادامه داده اند که من نمیفهمم. در این شرایط من به رفتار آنها توجه کرده ام. به نظرم مشکل این مدیران، در Soft Skills است. راستش من هنوز ترجه خوبی برای این لغت که بسیار هم با آن سر و کار داشته ام، نیافته ام، اما شاید بشود گفت مهارتهای ارتباطی، مهارتهای رفتاری و چیزی شبیه این.
این مشاور میگفت که این مدیران که کارشان را خیلی خوب بلدند، وقتی در جلسه با هم هستند، یا بر هم اعمال قدرت میکنند، یا دعوا میکنند، یا قهر میکنند. من (یعنی او) ندیده ام که بتوانند یکدیگر را قانع کنند، یا بحث سازنده ای داشته باشند.
پس مهمترین نیاز ما در این سازمان این تیپ آموزشهاست.
بعد از این حرفش به فکر فرو رفتم و یاد فیلمهای صامت افتادم. اگر “صدا” های سازمان و روزمرگی ها را حذف کنیم، سازمان را بهتر میبینیم. خیلی چیزها را میبینیم که “با صدا” نمیتوان دید.
شما تا به حال سازمانتان را بی صدا دیده اید؟ خیلی جالب است… به خصوص اگر از رنگها هم بگذرید و نسخه “سیاه و سفید و صامت” سازمانتان را ببینید… خیلی چیزها دیده خواهد شد.
سربلند باشید
اصولا یکی از بهترین راهها برای درک موقعیت سازمان اینه که از بالا به سازمان نگاه کنیم و وارد بحث ها نشیم. کسی که فارسی نمی فهمه، خود به خود از جزئیات بحث خارج می شه و آدم ها رو می بینه.
ولی متاسفانه معمولا بحث ها اینقدر جذابن که نمی شه کاملا خارج ازشون فکر کرد!
همین که بتوانیم جذب نشویم، یعنی میتوانیم راهبردی تر فکر کنیم، این جذب نشدن خودش بخشی از داستان است…
به نکته خوبی اشاره کردید، ممنون
سربلند باشید
راستش برای یک چند دقیقه ای بعد از خواندن نوشته شما به فکر فرورفتم، جالب بود. تلاش کردم خودم را هم صامت ببینم (بس که زیاد حرف می زنم صامت دیدنم کار سختی است) جالب بود. حتی فکر می کنم در این حالت می توانم پیامهایی را که از نوع راه رفتن، نگاه کردن، لباس پوشیدن و … خودم یا دیگران منتقل می شود را ببینم.
باید یک مقدار بیشتر روی آن وقت بگذارم…
.
.
.
راستش به نظر خودم هم موضوع جالبی است. خوب است هر از گاهی صدا را تعطیل کنیم، هیاهو ها را نشنویم و نبینیم، بعد قضاوت کنیم…
سربلند باشید