مثال عملی در مقابل مسائل تحلیلی
در مطلب قبلی سعی کردم نگاهی طبقه بندی شده به مسائل منابع انسانی سازمانها را در حد توان و سوادم، پی بریزم. اما نه تنها نظری ابراز نشد، بلکه آمار مشاهده آن هم بسیار پائین تر از بقیه مطالب بود.
این نکته به من آموخت که تعداد افرادی با فاکتور S بالا، در بین خوانندگان این وبلاگ خیلی کمتر از آنهاست که D یا I بالا دارند. :-)
یعنی نگاه و علاقه اکثر دوستان کاربردی است تا تحلیلی. این شناخت مخاطب هم یکی از کاربردهای رفتار سازمانی است.
من هم تلاش میکنم تا چنین ارائه دهم. اما دوستان نتیجه گرا بدانند که مطالبی که شامل تحلیل هستند را هم باید نگاهی کرد. از میان آنها مثالهای خوبی بیرون می آید.
سربلند باشید
سلام
فکر می کنم پنج پارامتر را در ارزیابی نوشته قبل در نظر نگرفتید:
۱- چون نوشته کوتاه بود آنها که از طریق فید خواننده وبلاگ هستند دیگر مراجعه مستقیم نکردند و کل مطلب را یکجا خواندند.
۲- وبلاگ های تخصصی اصولا خواننده کمتری دارد و همان خواننده هم کمتر در تولید محتوی مشارکت می کند. اگر نگاهی به نظرات چند وبلاگ تخصصی که می بینید داشته باشید متوجه خواهید شد اکثر یک گروه مشخص کامنت می گذارند. اکثر خوانندگان نوشته های تخصصی را گروه خاموش تشکیل می دهند، گروهی که می خوانند اما نظر نمی دهند بعد یکجا وقتی شما یک اشتباه می کنید چنان دقت نظر آنها به دادتان می رسد که متوجه می شوید چه حجم بالایی خواننده بوده است.
۳-مخاطب نوشته قبلی شما خاص تر بود، یعنی به کارفرماها نگاه کرده بودید، طبیعتا مسائلی که نامبردید مساله روز بخشی از خوانندگان وبلاگ شما نیست.
۴- به جز سه عامل بالا که تعیین کننده تر است، مساله بعد نوع نگاه ما به مساله تحلیل در وبلاگ است. تجربه به من هم نشان داده است در وبلاگ باید غیر مستقیم سخن گفت، وقتی یک راست می روی سراغ اصل مطلب، کمتر به دل خواننده وبلاگ می نشیند که به نظرم طبیعی است. باید یک فرقی بین نوشته های یک وبلاگ با یک وب سایت گردآوری کننده مقالات علمی داشته باشد.
۵- راستش مسائلی که در پست قبل اشاره کردید را چه کسی ندارد!؟ می گویند دعوا نمک زندگی زناشویی است، عینا انگار مشکلاتی که بر شمردید پیوست غیرقابل انکار نیروی انسانی است. همه هم این اشکالات را داریم و می دانیم، خیلی ها تجربی، خیلی ها با کمک کتاب و مقاله و برخی ها هم با کمک مشاور به آن توجه می کنند، اما باز هم حالاتی پیش می آید که نمی توان از آن فرار کرد. پس یک جور انگار پذیرفته ایم!
می بخشید که طولانی شد، اما به نظر من وبلاگ خوانی را نمی توانید با پارامتر های DISC بسنجید، شرایط متعددی هم در مورد زمان انتشار، اخبار آن لحظه در دنیای وب و … در استقبال یا عدم استقبال از یک نوشته ربط دارد که خارج از مسائل شخصیت شناسی انسانی است.
همین!
سلام. عالی بود تحلیلتان. بحث سنجش وبلاگ خوانی با DISC فقط برای نمک مطلب بود. مرسی که چنین تحلیلی روی علتها نوشتید. تجربه شما در تعامل با وبلاگ خوانها و مباحث وبلاگی برای من آموزنده است.
سربلند باشید