موفقیت در مصاحبه استخدامی
استخدام و مصاحبه های استخدامی یکی از موضوعاتی است که همیشه مورد توجه کارجویان و سازمانها بوده است. اما آیا تعریف درست از موفقیت در مصاحبه های استخدامی چیست؟
اولا موفقیت در مصاحبه های استخدامی، دو سو دارد. یکی موفقیت سازمان در استخدام همکاران مناسب، یا به عبارت بهتر، مناسب ترین همکار از میان انبوه داوطلبان تصدی یک سمت، و دیگری موفقیت فرد در استخدام شدن در بهترین سازمان، از میان انبوه سازمانهای نیازمند نیرو های خوب.
گذشته از توجه به هر دو سوی موفقیت در یک مصاحبه استخدامی، خوب است موفقیت در این مرحله از استخدام را به درستی تعریف کنیم.
اینکه بتوانیم به هر وسیله ای خود را دیگرگونه نشان دهیم، نه برای فرد و نه برای سازمان، موفقیت نیست. اگر فرد خود را طور دیگری نشان دهد، به سرعت سازمان متوجه شده و طول دوره همکاری فرد با سازمان، طولانی نبوده و یک کار کوتاه مدت، نمایش خوبی در رزومه کاری فرد نخواهد داشت، برعکس همیشه پرسش برانگیز است که شما چرا از این سازمان جدا شدید؟
اگر هم سازمان خود را دیگر گون نشان دهد، به سرعت فرد متوجه شده و سازمان را ترک میکند. اینکه ما با ابزارهای قانونی و غیر قانونی وی را وادار یا ناچار به ماندن کنیم هم، همه میدانیم که سودمند نخواهد بود.
پس به نظر میرسد که موفقیت در مصاحبه های استخدامی در واقع این است که خود را چنان که هستیم نشان دهیم. به قول بزرگی:
یا چنان باش که مینمائی، یا چنان بنما که هستی!
اگر میخواهید در یک آزمو استخدامی موفق باشید، چه فردی کارجو هستید و چه سازمانی در پی استخدام نیروهای خوب، توصیه میشود که ابتدا فهرستی از پتانسیلهای خود تهیه کنید. مثلا برای یک کارجو:
– من فردی انعطاف پذیر هستم و با طیف متنوعی از افراد میتوانم کار و تعامل کنم.
– من برای تخصص و کار تخصصی ارزش قائل هستم و به سختی میتوانم کارهای بدون منطق را بپذیرم.
– من علاقمندم که برای کارهائی که از من انتظار میرود، دستورالعمل و شرح وظایف روشن داشته باشم و …
سازمان هم به همین ترتیب باید فهرستی از انتظارات خود را تهیه کند، البته این کار میتواند با ابزار الگوی رفتاری شغل انجام شود. در این فهرست چنین انتظاراتی میتواند درج شود:
- انتظار دارم فرد کاری را ناتمام نگذارد.
- فرد باید بتواند به سرعت تصمیم بگیرد.
- درک فوریتها و اولویتهای کاری بسیار مهم است.
- تعامل با همکاران و سایر ذینفعان سازمان مهم است.
- از این فرد انتظار ندارم که به دیگران دائماً انگیزه بدهد. و …
نکته مهم این است که حوزه هائی هم انتظاراتی نداریم هم باید مشخص شود.
حالا در مصاحبه استخدامی هر طرف باید پتانسیلها و محدودیتهایش را ارائه کند. چه بهتر که اینها با مثال و سوال و جواب باشد تا از انتقال صحیح پیام، اطمینان حاصل شود.
خلاصه کلام اینکه موفقیت در یک آزمون استخدامی این نیست که خود را طوری نشان دهیم که نیستیم و فکر میکنیم طرف مقابل میپسندد. این موفقیت واقعی و ماندگار نیست و حاصلی جز اتلاف عمر نخواهد داشت.
سربلند باشید
سلام و ممنون از پست تون
میخواستم بپرسم در مورد قطع همکاری باید چه توضیحی داد و چه برخوردی داشت
من از ترم ۱ شاغل بودم. ۳ سال یک مؤسسه و ۱ سال یک شرکت مشاوره
حالا توی رزومه و همچنین مصاحبه ها باید چطور پاسخگو باشم؟
چون من قصدم موندن توی سازمان نبود و تجربه کسب کردن بوده، بعلاوه مثلن در مورد سال آخر و همکاریم با اون شرکت، به خاطر مشکلات مدیریتی و اینکه جو دروغ و سوء استفاده (از من نه! از مشتری!) وجود داشت تصمیم گرفتم از شرکت بیام بیرون و مشغول درس و کارهای دیگه بشم
یکی دیگه هم اینکه مثلن در همون سه سال من توی هرسال در بخش جدیدی کار میکردم. توی رزومه به شکل مجزا بنویسم بهتره یا نه؟
ببخشید که زیاد شد! سؤال زیاد دارم! اگر امکانش بود و اذیت نمیشدین بازم میام میپرسم!
ممنونم
دوست عزیز
به نظر شخص من، همیشه صداقت بهترین ابزار هست. خوب است که همیشه اونچه هست یا بوده را صادقانه بگوئید. این خیلی از مشکلات را رفع میکند، گرچه ساید در کوتاه مدت گاهی به نفع شما نباشد.
سربلند باشید
:) بله درسته
اما حقیقت رو به شکل های مختلفی میشه بیان کرد
منظور من دروغ گفتن نیس، منظور من نوع گفتن حقیقته. مثلن میتونم بگم که سه سال در فلان سازمان بودم، میتونم هم اون سه سال رو به صورت ۳تا یکسال در فلان پست فلان سازمان بگم. و هر دو هم حقیقت هستن
نکته این هست که به سازمان حس صداقت رو منتقل کنید. به همین سادگی. با سازمان طوری باشید که انتظار دارید آنها با شما عمل کنند.
سربلند باشید
عالی!
من همواره می گویم جلسه استخدامی مانند خواستگاری است. چه کارجو و چه استخدام کننده دروغ بگوید و یا خودش را متفاوت از انچه هست نشان بدهد نهایتا در یک مدت کوتاه برملا خواهد شد و آنوقت چاشنی بمب بی اعتمادی را روشن می کند.
بنابراین از مصاحبه شونده ها می خواهم در پاسخ به پرسشهای من هر کدام را که نخواستند به سادگی بگویند پاسخ نمی گوییم تا اینکه به جای آن دروغ به من بگویند.
همین!
روشهای شما همیشه آموزنده هستند.
در مصاحبه، مصاحبه کننده هم باید قادر باشد که فرد را در موضع دروغگوئی قرار ندهد. سوالها باید خاتمه دهنده نباشند و به بلی و خیر ختم نشوند، مگر زمانی که اطلاعات کافی اخذ شده باشد. طرف مصاحبه را باید تشویق کرد که حرف دلش را بزند، نه اینکه مثل خواستگاری از ترس پدر و مادر یا از سر طمع، ادعائی بکند که بعد خلاف آن ثابت شود.
خلاصه اینکه مصاحبه خوب، از هر دوطرف یک هنر است، که خدا را شکر شما به خوبی از بهره مند هستید.
مرسی که مشارکت کردید.
سربلند باشید