نارضایتی در سازمان
عمده مساعی مدیران سازمانها بر تامین رضایت شغلی است. هر کاری که در حوزه منابع انسانی و معطوف به افراد انجام میشود، اگر تمامش در راستای ارتقای رضایت نباشد، بخش عمده ای از آن مربوط به این موضوع، یعنی رضایت است. وقتی در مورد این موضوع فکر میکنیم، اکثر ما به طور منطقی و عقلانی فکر میکنیم که کاهش نارضایتی، سبب افزایش رضایت میشود و بر این اساس، بیشتر دنبال کاهش نارضایتی هستیم، تا به طور خودکار، رضایت بالا رود.
آقای فردریک هرزبرگ، روانشناس آمریکائی تئوری جالبی را مطرح کرد که به تئوری دو عاملی در زمینه رضایت شغلی مطرح است. او به طور ساده میگوید که رضایت شغلی، عکس نارضایتی شغلی نیست. اینها دو عامل هستند که هر کدام برای خود و به طور مستقل بالا و پائین میروند. جالب است. برای هر یک از این دو موضوع هم شاخصها و عواملی را مطرح کرد که عبارتند از:
- عوامل انگیزشی
- عوامل بهداشتی (من اطلاق عوامل حیاتی به این دسته از عوامل را ترجیح میدهم)
عنوان عوامل انگیزشی، کم و بیش معلوم است، اما در مورد عوامل حیاتی/بهداشتی، من خودم کمی مشکل دارم و هنوز لغت خوبی نیافته ام و ملموس تر باشد و ذهن را جائی ببرد که باید. شاید معرفی این عوامل، کمی به درک آن کمک کند. (جدول نقل از صفحه فارسی ویکی پدیا در این خصوص است)
عوامل حیاتی/بهداشتی | عوامل انگیزشی |
---|---|
|
|
عوامل حیاتی معیارهایی هستند که شما را در محل کار نگه میدارند، مثل حقوق، سیاستهای شرکت، روابط محیطی و وضعیت نظارت بر کار شما، (که در سایت فارسی ویکی پدیا، سرپرستی ترجمه شده است). دقت کنید که مزایا هم بخشی از عوامل حیاتی است.
این عوامل شما را در محل کار نگه میدارد. مثلاً یک فرد با I بالا، اگر کارش به صورت ایزوله از دیگران باشد، بعد از زمان کوتاهی نمیتواند آن کار را ادامه دهد. یا کسی که C پائینی دارد،نمیتواند تحت نظارت سخت و دائمی کار کند. اینها مثل عوامل بهداشتی در یک رستوران هستند. ممکن نیست که یک فرد حساس به مسائل بهداشتی، در محلی که ظاهر تمیزی ندارد، غذا بخورد. این عوامل عمدتاً ملموس هستند، دیده میشوند و گاهی (مثل حقوق) به خوبی درک و شمارش میشوند.
اما عوامل فاکتور دیگر، که عوامل انگیزشی هستند، کیفی ترند.
عوامل انگیزشی معیارهایی هستند که به شما در کارتان انگیزه میدهند، سبب میشوند بهتر یا بدتر کارکنید، بهره وری شما را تعیین میکنند. این عواملی است که مدیران از شرایط خوب محیط کار انتظار دارند.
توضیح بسیار مهمی که در این مدل ارائه میشود، این است که نیازهای حیاتی/بهداشتی، ماهیت چرخشی دارند و نیز اینکه نیازهای بهداشتی یک مبداء مقایسه دارند و هرگز انتهایی ندارند. مثال روشن این موضوع در حقوق است، افزایش حقوق، انتها ندارد.
همینجا این نکته بدیهی را هم عرض کنم که این تئوری هم مانند هر تئوری دیگر،موافقان و مخالفانی دارد که بحث در خصوص این تئوری و عمیق شدن در آن، مجالی دیگر میطلبد و روی فضای مجازی هم موجود است، مثلا اینجا.
اما من از رویکرد این تئوری به موضوع خیلی خوشم آمد، در واقع این نگاه پاسخ خیلی از مدیران است که با خود فکر میکنند که علیرغم حقوقهای بالا و آزاد گذاشتن همکارانشان، چرا رضایت شغلی را در سازمان نمیبینند و حس نمیکنند؟
آنها ظاهرا از این موضوع غافل اند که :
وجه مقابل نارضایتی، عدم وجود نارضایتی است، نه وجود رضایت.
این جمله را دوباره بخوانید. خیلی عمیق است. میگوید که ممکن است در سازمان شما نارضایتی کم باشد (یعنی شرایط محیطی خوب باشد) اما این به آن معنا نیست که شما کارکنان با انگیزه ای هم داشته باشید! آنها فقط ناراضی نیستند. من خیلی این نگاه را پسندیدم.
داستانهای کارمندان گوگل را حتما خوانده اید. اگر به آنها دسترسی دارید، یک بار دیگر هم آنها را بخوانید. گوگل دو دسته کار انجام داده:
- رستورانهای زیاد و تفریح و آزادی از کنترل و … (بهداشتی ها)
- و یک نکته خیلی مهم : تقسیم وقت به موظف، آزاد با گزارش دهی، کاملاً آزاد (انگیزشی ها)
و در توضیح بخش دوم گفته اند که عمده پروژه های جالب گوگل از دل این وقتها در آمده است. دقت کنید. هیچ پروژه ای در آن رستورانهای زیبا کلید نخورده است، هیچکس چون آزاد بوده هروقت خواست بیاید، پروژه موفقی را نساخته است، بلکه به علت اینکه به او بها داده شده،اجازه پیشرفت داده شده، مسئولیت داده شده، آنکارهای بزرگ را کرده اند (مثل گوگل ارت، ارکات و ….)
نکته مهم دیگر این است که مطابق این تئوری، این دو دسته عوامل از هم جدا هستند. یعنی تقریبا بر هم اثر نمیگذارند. یعنی آن مدیر عزیزی که حقوق ها را بالا و بالا تر میبرد، نباید انتظار داشته باشد که کارکنان موثرتری داشته باشد. کارکنان موثر، علاوه بر حقوق، به فضا و به عوامل لنگیزه دهنده هم احتیاج دارند.
من که خیلی از این مدل خوشم آمد و فکر میکنم نگاه جدید و خوبی را به روی ما میگشاید. امیدوارم بتوانیم و بتوانم به آن توجه کنم و آن را اجرا کنیم. این داستان خیلی پیچیده تر و جذاب تر میشود اگر تفاوت افراد و عوامل انگیزه دهنده به هر فرد را وارد آن کنیم.
باور کنید مدیریت کار سختی است که حتما شدنی است و حتما نتایج آن لذت بخش است.
سربلند باشید
ارتباط دادن فاکتورهای بهداشتی با مدل رفتاری جالب بود و ایده های جالبی را برایم تداعی کرد.
ممنون
@شهرام کریمی
سلام
ممنون از مشارکتتان. گرچه در اکثر متون ترجمه شده، فاکتورهای بهداشتی ترجمه شده، اما راستش بعداً عبارت فاکتورهای حیاتی را بیشتر پسندیدم.
گویا در این جهان،آخرش همه چیز به همه چیز مربوط میشود.
سربلند باشید