نامه ای به دیگران
مدل جو-هری را یادتان هست؟ آنجا در مورد حوزه هایی صحبت کردیم که ما از خودمان میدانیم و دیگران نمیدانند. هر قدر این حوزه وسیع تر باشد، افراد من را کمتر درک میکنند، آنها نمیدانند که چرا من را آزرده اند و چه باید بکنند که بتوانند بهتر و موثر تر با من تعامل کنند. تلاش ما باید این باشد که این پنجره را دائماً کوچک تر کنیم.
همانجا هم گفتیم که موثرترین کار در این راستا، دادن بازخورد به دیگران است. این بازخورد گاهی موضوع و بهانه میخواهد و وقتی دیگران با ما صحبت نکنند، ما هم نمیتوانیم بازخورد بدهیم که بر ما چه گذشته است. پس چرا منتظر بمانیم؟ خوب است قلم برداریم و برای آنها نامه ای بنویسیم تا ما را بهتر بشناسند.
میخواهم در چند پست نمونه هایی از این نامه ها را بنویسم، مدتهاست که میخواهم این کار را بکنم، اما باید بدانید که نمیتوان برای تمام ترکیبهای شاخص ها نمونه های اینچنین ارائه کرد. این نامه هایی که اینجا مینویسم امیدوارم بتوانند نقش پیش نویس نامه هایی را بازی کنند که شما بر اساس شناختی که از خودتان دارید، تنظیم میکنید و به همکارانتان میدهید.
استفاده از این روش هم چند نکته دارد، یکی اینکه اگر دوستی به شما گفت “تو اصلاً همچین آدمی نیستی” نه تعجب کنید، نه توجیه کنید، بلکه فکر کنید. از او تشکر کنید و بخواهید که بیشتر توضیح دهد. او دارد پنجره دیگری از مدل جوهری را برای شما باز میکند (آنچه دیگران در مورد شما میدانند و شما نمیدانید). مهمترین دستاورد این نامه ها این است که مجرای بازخورد باز میشود، مراقب باشید با یک برخورد هیجانی آن را نبندید.
اما اولین نامه، که از سوی یک High D خالص (یعنی کسی که فقط شاخص D را در بالای خط میانی دارد) میتواند به چنین شکلی باشد:(عنوان فرد مخاطب را بنوسید : همکار عزیز، پسرم، برادرم، مدیر محترم و ….)
سلام
این یادداشت را با انگیزه آشنا نمودن شما با خودم، آنچه هستم و آنچه نیاز دارم، تقدیم میکنم. ممکن است نامه کمی طولانی باشد، از این بابت عذر خواهی میکنم، اما شاید زمانی که صرف نوشتن و خواندن این نامه میشود، بتواند زمانهای زیادی را که روزانه در اثر عدم درک متقابل صرف میشود را کاهش دهد.
من فردی نتیجه گرا هستم، نتیجه برایم مهم است، شاید درست تر آن باشد که بگویم وقتی نتیجه ای در میان باشد، تقریباً هیچ چیز دیگری برایم مهم نیست، شاید لازم باشد در چنین شرایطی با تذکری من را متوجه نمائید. من چالش را هم دوست دارم، یعنی وقتی در کاری چالش نباشد، از انجام آن به سرعت خسته و کسل خواهم شد، اگر قرار باشد کاری تکراری و یکنواخت را انجام دهم، اگر اندکی چالش در آن بیامیزید، با انگیزه بهتری آن را انجام خواهم داد. صادقانه بگویم، شاید در این حوزه لازم باشد که کمی من را گول بزنید. اما فراوانی کارهای یکنواخت را بعید است بتوانم تحمل کنم و این شرایط راندمان من را به شدت و به سرعت کاهش خواهد داد.
من صریح صحبت میکنم، شاید گاهی بی پرده، شاید همین نحوه سخن گفتن گاهی شما را و دیگران را آزرده باشد، ضمن عذرخواهی، میخواهم بدانید که من باید روی مهارت شنونده بودن خود کار کنم، از شما هم خواهشم این است که هر گاه شفافیت را با پرخاش اشتباه گرفتم، به من یادآوری کنید. من همانطور که صریح و شفاف سخن میگویم، دوست دارم که صریح و شفاف و مختصر بشنوم. بنابراین هر توصیه ای به من، زمانی اثربخش تر است که در خلاصه ترین شکل، بیان شود.
میدانم که ممکن است گاهی در دیگران ترس القا کنم. این اسباب خجالت من است، اما خوب است بدانید که این وضعیت تعمدی نیست. گرچه تعمدی نبودن چیزی از نازیبائی این رفتار نمیکاهد. اگر در این موارد نیز رفتار مرا، به طور مشخص، گوشزد فرمائید، تلاش میکنم که در رفع آن بکوشم.
من از نظارت در جزئیات و کنترلهای شدید، به شدت دچار کلافگی میشوم. تقاضایم این است که کمی بیشتر به من اعتماد کنید، در مورد نکات مهمی که در نتیجه باید ملحوظ شوند به من تذکر دهید، و اجازه دهید بروم و کار را انجام دهم. خوب است شما در میان هر کاری از من گزارش بخواهید، اما تعدد این گزارشها از راندمان و انگیزه من خواهد کاست. اگر در حوزه ای به مهارت من اعتماد کافی ندارید و این امرسبب میشود تا بر حجم کنترلها بیفزائید، بفرمائید تا در آن حوزه ها در فک رتوسعه و بهبود خود باشم.
ممکن است گاهی ریسکهای حساب نشده بکنم. اگر در کاری مدیریت ریسک مهم است، حتما به من گوشزد فرمائید. من از هر تذکری که هدفش افزایش احتمال موفقیتم باشد، استقبال میکنم. جون از عدم موفقیت، بیش از هر چیز گریزانم. اگر شما نگرانی من از عواقب منفی شکست را به نحوی رفع کرده یا کاهش دهید، رانندمان من بیشتر میشود.
من به شدت به مسئولیت و اختیارات و فضا احتیاج دارم. اگر اینها را با ترسیم خطوط قرمز برایم تامین کنید، با شور و شوق بیشتری کار خواهم کرد.
اینکه در یک تیم کار کنم را دوست دارم، اما در مقابل افراد کم کار، یا آنها که با آهنگی آهسته تر از من کار میکنند، تحمل بالائی ندارم و ممکن است ناخودآگاه و به سرعت از کوره در بروم. در این حوزه هم به حمایت شما چشم دارم.
فکر میکنم از توسعه مهارتهایم در حوزه مدیریت زمان، شنونده بودن، تعامل و کارتیمی، بتوانم به بهترین نحو استفاده کنم. ترتیب چنین برنامه های آموزشی برای من، بسیار مورد استقبال و تشکرم قرار خواهد گرفت.
از اینکه این نامه را مطالعه کردید، متشکرم. نوشتن این نامه، با این حجم برایم دشوار بود، همانطور که عرض شد، من به خلاصه گوئی علاقمندم، اما اهمیت این موضوع سبب شد تا نوشتن این جزئیات را با انگیزه بالا انجام دهم. امیدوارم با دریافت چنین نامه ای از شما، بتوانم شما و نیازهای شما را هم درک کنم و با هم به سوی تعاملی بهتر و اثربخش تر، حرکت کنیم.
با تشکر و احترام…..
این نامه یک پیش نویس است، برای یک High D نوشتن چنین نامه ای جداً سخت است، میدانم، اما تمرین و نقطه شروع خوبی است. اصلاً نوشتن چنین چیزی هم سخت است، چنین فردی ممکن است اصلاً ضرورتی در نوشتن این نامه حس نکند. اما توسعه را میتوان از همینجا شروع نمود.
اگر همین الان ذوف نوشتن این نامه را دارید، این ذوق را مدیون I خود هستید، اگر فکر میکنید که برای نوشتن این نامه باید حسابی فکرکنید، بدانید که این S شماست و اگر فکر میکند که از کجا معلوم است که این نوشته های شما درست باشد و نوشتن این نامه ممکن است از سوی مخاطب کاری بی پایه و زیادی احساسی تلقی شود، بدانید که C شماست که چنین فکر میکند.
به نظرم خوب است با دیگران از خود و نیازهایمان بگوئیم.
اگر دوست داشتید، به عنوان یک تمرین، نامه خودتان را به صورت ناشناس در همینجا بگذارید تا با هم بیشتر آشنا شویم…
سربلند باشید
با سلام
راهکار بسیار جالبی برای برقراری و بهبود روابط پیشنهاد کردید. مطمئن هستم که این شیوه خیلی جاها می تواند ثمربخش باشد. به خصوص وقتی مخاطب صداقت ما را ببیند راه برای حل بسیاری از مشکلات باز می شود. مزیت نوشتن نامه در مقابل مکالمه رو در رو به این است که نامه فرصت بیشتری به مخاطب ما می دهد تا در مورد ما و رفتار و افکار ما بیندیشد و ما نیز مطمئنا برای نوشتن نامه زمان بیشتری وقت صرف می کنیم. و در روابط بین فردی این فرصتی که به خود و دیگران می دهیم می تواند نتایج خوبی به بار بیاورد.
بسیار عالییییییییییییییییییییییی
@کلانتری
سلام
به نکته زیبائی اشاره کردید. بستر مکاتبه برای تعامل، محدودیتهایی دارد، اما یکی از بزرگترین منافع و برتری های این بستر، به نظر من، این است که دو طرف کاملاً وقت دارند که سخنان خود را سبک و سنگین کنند.
سربلند باشید
با سلام خدمت سرکار خانم کمالیان و دیگر دوستان
شیوه ای که شما بر آن تاکید و دیگران نیز آنرا تائید کرده اند نکته جالبی است. نامه نگاری از زمان اختراع خط مرسوم بوده و فقط شکل و شمایل نگارش و شیوه های آن تغییر کرده است. زمانی نامه را بر روی کاغذ می نوشتیم و برای رساندن آن به طرف مقابل از سیستم های پست فیزیکی استفاده می کردیم. پیش از آن نیز به شکل بتدایی تری توسط چاپارها این رویداد شکل می گرفت و پیش از آن…اما امروزه این عمل از طریف رسانه های دیجیتال صورت می گیرد که مهترین آن پست الکترونیک است. و باید به این نکته توجه داشت که در عصر دیجیتال که همگی به ویژگیهای آن واقف هستیم همه چیز به سوی mp3 شدن و ریزپردازی پیش می رود و شاید علت آن ضرورت کوچکتر شدن واحدهای زمانی و مکانی به دلیل محدودیتهای زمانی و مکانی باشد. نقدی که به این شیوه نگارش دارم، بر طولانی بودن این نوع مکاتبه است. بهرت به نظر می رسد موارد مد نظر نویسنده در این نوع نامه نگاری فهرست شود زیرا هم مخاطب رغبت می کند که آنرا مطالعه نماید، هم زمان کمتری برای مطالعه آن صرف می شود و هم انتقال مفاهیم به سادگی صورت می پذیرد.
با تشکر
شهاب پورهاشمیان
لیسانس علوم سیاسی دانشگاه تهران-دانشجوی کارشناسی ارشد علوم ارتباطات دانشگاه تهران
@شهاب
سلام
نمیدانم متاسفانه یا خوشبختانه، بنده از جنس مذکر هستم، البته شما حق دارید که این را ندانید :-)
در مورد خلاصه شدن نامه، با کمال فروتنی اجازه میخواهم که با شما موافق نباشم. میپذیرم که واحد های زمانی کوچکتر شده اند، قبول دارم که حوصله ها کم شده و مردم همه کم طاقت تر شده اند. اما هر فرد، برای آنکه بتواند خود را معرفی کند، شیوه ای را بیشتر میپسندد، اگر اینجا هم بخواهیم او را در قالبهای زمانی محدود کنیم، دیگر این تعامل سودی نخواهد داشت.
بیائید قالبهای زمان را در ظرف بزرگتر انسان و انسانیت ببینیم و به آدمها فرصت دهیم تا خود را به ما معرفی کنند و ما هم بیشتر زمان بگذاریم و آنها را درک کنیم. شاید آنگاه از همان فرصتهای کوتاه زندگی بهره بیشتری نصیبمان شود.
از مشارکتتان متشکرم
سربلند باشید