نقش تیمی در مقابل تخصص فردی
این روزها خیلی صحبت از کار تیمی است. در رادیو و تلویزیون. خیلی ها میگویند ما ایرانی ها کار تیمی بلد نیستیم، شاهدشان هم موفقیت تیمهای ورزشی در ورزشهای انفرادی است،در مقابل ناکامی های ما در ورزشهای گروهی.
آقای دکتر باران دوست،در برنامه تلویزیونی این هفته،خیلی خوب به این موضوع اشاره کردند.
ایشان یادآوری کردند که ما در هیچ مقطعی برای آموزش کار تیمی، هیچ آموزشی ارائه نمیدهیم. من میخواهم بگویم که علاوه بر این، ما ضد آموزش هم در این زمینه داریم، که جای این بحث اینجا نیست.
در مورد تیمهای موفق کاری قبلاً مطالبی نوشته ام، اما این مطلب نگاهی دیگر به همین قضیه دارد.اما یک نکته که تقریباً همیشه سبب بروز اختلاف است،آن است که
ما فکر میکنیم نقش تیمی ما فقط همان است که کار تخصصی مان را انجام دهیم.
در حالیکه اینطور نیست.
هر عضو تیم، یک نقش تیمی دارد. یکی مسئول ارتباطات است، یکی رهبر است، یکی پیگیر است و … البته هر کدام کاری تخصصی هم دارند و عده ای هم فقط کار تخصصی انجام میدهند.
در مدل رفتاری توماس، برای ارزیابی و ساخت تیمها چند مسئله بررسی میشود:
- آیا این فرد اصولاً روحیه کار تیمی دارد؟ به عبارتی ممکن است فردی را به عنوان مشاور مستقل تیم به کار گرفت، یا در مورد دیگری اصلاً نتواند به تنهائی کار کند و …
- تیم ما،بر اساس هدفی که از آن انتظار داریم، به چه نقشهای تیمی نیاز دارد؟ همه تیمها به همه نقشها نیاز ندارند. و برعکی در بعضی تیمها وجود بعضی نقشها الزامی است.
- در تیم موجود و واقعی، چه نقشهائی هستند که برای ما کاربردی ندارند؟
- افراد عضو تیم واقعی،معمولاًچند نقش را میتوانند ایفا کنند، پتانسیلش را دارند، در صورت لزوم میتوانیم نقش افراد را تغییر دهیم.
- جنگ قدرت در تیم بین چه کسانی خواهد بود؟ یعنی کدام اعضای تیم میخواهند رهبر باشند و با هم بر سر این مسئله جنگی خواهند داشت؟
بر اساس تجربه های واقعی، اولین راهکار برای جبران عملکر نامطلوب هر تیم، افزایش اعضای آن است. یعنی سازمان به محض مواجهه با بهره وری کم در یک تیم، شروع میکند به اضافه نمودن افراد “کاربلد” به آن تیم و ناگفته پیداست که این یعنی هزینه. این چرخه باطل ادامه می یابد و وضع هیچ فرقی نمکند. پس اشکال کجاست؟
انتظار سازمان از یک تیم، در مقابل عملکرد واقعی تیم، فاصله یا Gap ای است که ما آزار میدهد. این فاصله نه با تعدد افراد که با افزودن نقشهای مورد نیاز قابل رفع است. اما چه نقشی؟ این را هم سیستم توماس به شما میگوید و به شما پیشنهاد میدهد که شما بر اساس تخصص و سایر مشخصات افراد، عضو جدید را به تیم می افزائید.
شما با این ابزار، هم میتوانید وضعیت تیمهای موجود را بسنجید، هم میتوانید پیش از تشکیل تیم جدید یا تغییر اعضای آن،عواقب آن تغییر را ببینید.
اینکه در شرایط عدم نتیجه گیری تیمها، انگشت اتهام را بلافاصله متوجه اعضای تیم کنیم، در واقع شبیه رفع مسئولیت است، بهتر است علل دیگر را هم مورد توجه قرار دهیم.
سربلند باشید