هزینه های استخدام
در بحثهای قبلی، کارجویان معتقد بودند که شرکت باید روی نیروهای جدیدش سرمایه گذاری کند و مدیران هم میگفتند که ما سرمایه گذاری بزرگی میکنیم اما دیده نمیشود.
هردو راست میگفتند، اما…
در جلسه ای که با یک شرکت خارجی داشتیم، بر اساس جستجوئی در اینترنت، ابزاری را دیدم که خیلی ساده هزینه های استخدام را برای شرکتها حساب میکرد.
اینجا میخواهم کمی به آن بپردازم تا دوستان کارجو با هزینه های استخدام سازمان آشنا شوند:
برای هر استخدام معمولاً، حداقل، این کارها میشود:
- تشخیص نیاز به نیروی جدید و تعیین محل کارش (کدام بخش از شرکت باید تقویت شود)
- پیش بینی بودجه ای برای تامین مخارج فرد جدید
- تهیه آگهی استخدام
- درج آگهی استخدام
- طراحی سیستم پاسخگوئی به داوطلبان (تلفنی، دریافت رزومه، اینترنتی)
- بررسی درخواستها و احیانا تکرار برخی مراحل فوق
- پالایش اطلاعات کارجویان و رسیدن به فهرست کوتاهی از کسانی که شرایط اولیه را دارند
- هماهنگی برای مصاحبه و مصاحبه
- بررسی اطلاعات مصاحبه شدگان و احیاناً تکرار آگهی یا توسعه مصاحبه ها
- به فرض که کسی پیدا شود، شروع به کار فرد جدید
- معارفه با همکاران، و توضیح وظایف
- آشنائی با شرکت و رویه های کاری (حداقل یک ماه)
- آماده شدن به کار و خدمت رسانی به شرکت
دوستان عزیز کارجو، لطفا این مراحل که خیلی خوش بینانه نوشته شده اند را روی یک کاغذ بنویسید (بنویسید، چاپ نکنید، تا نسبت به آنها حس پیدا کنید) و خودتان در مقابل هر یک، ساعات کاری لازم برای انجام یا هزینه انجام را بنویسید. جمع بزنید. بعید است به عدد کوچکی برسید.
حالا این سرمایه ای است که شرکت در راه استخدام صرف میکند و دو سوال دارم:
- با این همه هزینه و دردسر، آیا شرکت واقعاً علاقمند به نگهداری نیروئی که توانائیش را نشان داده باشد، نیست؟
- شما در مقابل چقدر هزینه میکنید، تا با شرکت بی حساب شوید و به نقطه برنده – برنده برسید؟ شما باید با تلاشتان، هزینه کنید تا شرکت را علاقمند کنید که در این شراکت (همکاری) با شما، تشویق شود.
سربلند باشید.
پی نوشت: این یادداشت آقای مهرداد جوان هم بسیار آگاهی دهنده است که در اصل در پاسخ به یکی از بازدیدکنندگان عزیز (پیمان) نوشته شده است:
@ پیمان عزیز: شما همان اشتباهی را کرده اید که همه بانکها و موسسات مالی و اعتباری و متاسفانه اساتید (مشاور سرمایه گذار و اقتصاددانی که در تلویزیون و رادیو داد سخن میدهند )در خصوص شرکتهای نرم افزاری انجام میدهند، سرمایه گذاری شرکتهای نرم افزاری، به خرید سخت افزار نیست، به خرید خدمت نرم افزاری است. همانطور که شما گفتید یک شرکت نرم افزاری، حداکثر سرمایه گذاری ریالی در مورد سخت افزارش، محدود است به 3 مترمربع فضای اداری، یک میز و صندلی، یک کامپیوتر حداکثر 1 م تومانی، برای هر نفر به صورت مستقیم و یکسری هزینه های سربار اداری سخت افزاری که اگر خیلی مفصل حساب کنیم، میشود 500 هزارتومان برای هر نفر فنی، یعنی جمعا دست بالا بگیریم هر نفر، حدود 3 م ت سرمایه گذاری میطلبد. اما این همه سرمایه گذاری نیست.
یک نیروی انسانی متخصص در حوزه نرم افزار نیاز به یک سرمایه گذاری 5 ساله برای حقوق دارد. اگر حقوق همین امسال را برای همه 5 سال فقط حساب کنیم، 60 ماه حقوق مستقیم است، 15 ماه همین حقوق، حق تامین اجتماعی است، 15 ماه همین حقوق، مزایای پایان کار و عیدی است، 5 ماه همین حقوق، مواردی از قبیل مسکن و خواربار و بن کارگری است، 12 ماه همین حقوق، حق مرخصی استحقاقی است. و این نیروی متخصص، در حالت نرمال، برای شما فقط 50 ماه، (هرسال حدودا 70 روز تعطیل رسمی است) کار میکند. یعنی شما در این 5 سال، 107 ماه حقوق به شخص پرداخت میکنید، در صورتیکه او 50 ماه تمام وقت کار میکند. یعنی سرمایه گذاری در حدود 40 م تومان.
این سرمایه گذاری تازه، فارغ از مسائلی است که ناشی از کمبود دانش و آموزش نیروی متخصص است که گاها خسارتهای جبران ناپذیر یا سخت جبران پذیر برای شرکتها دارد.
لذا یک شرکت نرم افزاری، برای یک پرسنل (فقط)، نیاز به حداقل 45 م ت، سرمایه گذاری مستقیم دارد و می بینید که این سرمایه، سرمایه اندکی نیست.
این هزینهها فقط در مورد شرکتهای نرم افزاری است یا در مورد همه به همین نحو است؟
کم و بیش در ورد همه همینطور است، با کمی بالا و پائین.
سربلند باشید
بسیار خوب بود و از آقای مهرداد تشکر می کنم.
کلا راه افتادن این بحث خیلی عالی بود.
اما در این یک نکته من منظورم این بود که نیروهای خوب (خوب به معنی واقعی) در رشته های دیگه به علت زیادی کارجویان و به علت نیازمندی هایی که دارند مجبورند حقوق های پایین رو تحمل کنند. چون چاره دیگه ای ندارند.
اما نیروهای خوب رشته های نرم افزار چون چاره دیگه ای دارند و با هزینه کم می تونند راه دیگه ای برای کسب درآمد برای خودشون باز کنند، ممکنه ترجیح بدند در شرکت ها کار نکنند. منظورم سرمایه مورد نیاز برای کار شخصی بود، نه هزینه شرکت.
دوست عزیز، اولین انتخاب این است که میخواهیم برای خودمان کار کنیم یا میخواهیم برای سازمانی کار کنیم. در هر یک از گزینه ها باید تمام زوایا را نگاه کنیم.
یادمان نرود،بحث ما این بود که چرا شرکتها دنبال نیرو هستند و نیروها بی کار.
سربلند باشید
برای شرکت های پیمانکاری که در شهرهای مختلف کار می کنند، هزینه رفت و آمد نیروهای اجرایی، اسکان آنها و… را هم در نظر بگیرید. ضمن اینکه ضرری که یک نیروی ناکارآمد به سیستم می زند می تواند خیلی فراتر از اینها باشد. ما همکاری داشتیم که وقتی برای کاری به جایی می رفت، با اتوبوس رفت و آمد می کرد و آژانس نمی گرفت که صرفه جویی کند. اما به خاطر چند بی دقتی ساده، بیشتر از ۱۰ میلیون تومان به شرکت ضرر زد. ضمن اینکه یک پروژه کوچک را که می توانست رزومه خوبی برای شرکت (و البته خودش به عنوان مدیر پروژه) شود خراب کرد و نه تنها رزومه نشد، بلکه حالا آن اداره دیگر با ما کار نمی کند! فکر می کنم دوستانی که مدام در مورد حقوق احساس می کنند که تحت ظلم واقع می شوند، چیزی به نام رزومه را کلا ندیده می گیرند. رزومه خوب، از مدرک تحصیلی خوب هم مفید تر است. اما مردم ترجیح می دهند پول دانشگاه آزاد بدهند اما در شرکتی با حقوق اولیه پایین کار نکنند. و من واقعا نمی فهمم چرا؟راستی آقای کمالیان شبیه این لیست شما من یک لیستی دارم که کمی پیازداغش را زیاد کردم. خنده دار شده اما متاسفانه برای همه اش نمونه دارم.
خیلی ممنون از مشارکت شما، در مورد پیاز داغ هم نگران نباشید، مهم اجزای لیست نیست که خیلی بلند بالاتر از آن است که من نوشتم و حتی بیشتر از آنکه آقای مهرداد جوان نوشتند،مهم این است که همکاران را در این هزینه ها و درک آنها شریک کنیم. به نظرم ما در این زمینه کم کاری داریم.
سربلند باشید
اگر فرض بگیریم، یک نیروی تازه وارد و ارزنده، و البته باهوش امروز وارد یک شرکت نرم افزاری شود. حداقل ۶ ماه تا یکسال، زمان نیاز است تا شرکت بتواند از سرمایه گذاری (البته صرفا ریالی را در نظر میگیریم، سرمایه گذاریهای اعتباری بحث دیگری را می طلبد) که بر روی فرد انجام داده استفاده نماید. یعنی به بیان دیگر بطور میانگین ۹ ماه زمان لازم است تا به نقطه شروع بازگشت سرمایه از فرد به شرکت برسیم. که در این زمان با محاسبات قبلی به میزان ۱۹.۵ ماه حقوق مستقیم(فقط) بر روی شخص سرمایه گذاری انجام شده است.
اگر از این نقطه (بصورت پلکانی ) به طور میانگین فرض کنیم ۵۰% حقوق شخص، متعلق به خودش باشد و ۵۰% آن بازگشت سرمایه به شرکت، حداقل مدت ۳۹ ماه زمان لازم است که سرمایه گذاری اولیه شرکت، به شرکت بازگردد. در اینحال، یک شخص از بدو ورود به شرکت تا زمانی که با شرکت بی حساب میشود، ۴۸ ماه (چهارسال) گذشته است. از اینجا به بعد زمانی است که میتوان با شخص بر روی شراکت با محصولات شرکت مذاکره کرد. اگرچه این مذاکره مذاکره بسیار دشوار و دقیقی است و باید همه ریسکهای آنرا در نظر گرفت.
بنظرم این هم نکته ای است که اکثر کارجویان به آن توجه نمیکنند و هنوز ۶-۷ ماه نشده، درخواست افزایش حقوق را دارند و یکسال نشده درصدی از درآمد را طلب میکنند. این بخشی از آموزشی است که شرکتها از آن غافل شده اند و اغلب از همین نقطه گزیده میشوند.
من خواستم تشکر کنم از اشارهی عالی آقای جوان به هزینههای سربار. چون اصولا کارجویان که هیچی؛ کسانی که ۸۰-۹۰ درصد کسانی که همین الان شاغل هستند هم این هزینهها را در محاسباتشان در نمیگیرند.
هزینه های سربار (یا بالا سری یا همان over head خارجی ها) هزینه های کمر شکنی هستند که نقشی اصلی در عدم موفقیت شرکتها بازی میکنند.
اشاره آقای جوان عالی و بسیار پخته بود. امیدوارم دوستان جویای کار این توضیحات را بخوانند و در آن تعمق کنند. اگر روزی خواستند شرکتی داشته باشند، حتما این هزینه ها را در نظر بگیرند و اگر روزی جائی استخدام شدند بدانند که هزینه آنها برای شرکت، در حدود ۲.۵ تا ۳ برابر رقمی است که آنها دریافت میکنند.
از تذکر شما هم ممنون
سربلند باشید
من این محاسبه زمانی رو قبول ندارم. شاید (شاید!) برای خیلی ها اینطور باشه، اما برای همه اینطور نیست.
به عنوان مثال در مصاحبه از من خواستند که entity framework + sql server clustering & mirroring رو به شرکت بیارم. می دونستم که خود مصاحبه کننده و هیچ کس در شرکت در این زمینه وارد نبودند. مسلما کار من هم سخت خواهد بود. نفع من به شرکت تقریبا فوری خواهد بود و هزینه ها رو کاهش خواهد داد.
اما حقوقی که پیشنهاد دادند ۳۵۰ تومن بود (البته در ساری). بالاتر هم قبول نمی کردند. (بماند که من با وجود مشکلاتم مجبورم قبول کنم)
جدا از اینها این موضوع به کارجو ارتباطی نداره.
شرکت ها دنبال نیروی خوب می گردند، اما نیروهای خوب به شرکت ها نمی روند.
همه کار می کنند که درآمد داشته باشند. اگر شد برای خودشون کار نرم افزاری می کنند، اگر نشد دنبال کار دیگری می روند.
شما خودتون رو جای نیروی خوب بگذارید، ۴۰۰ تومن ماهانه؟
پیمان عزیز
دوستان پاسخهای مستدلی دادند که امیدوارم به ریز اعداد و هزینه ها توجه کنید. اما من چند سوال دیگر دارم:
– شما خودت با این تکنولژی جدید چقدر آشنا هستی؟ و چقدر در این فرآیند کسب تجربه میکنی؟ چه ضمانتی میدهی که این تجربه را برای مثلاً ۲ سال آینده در اختیار شرکت بگذاری؟ چقدر در این فرآیند سعی و خطا میکنی؟ آیا خودت امرزو برای این تخصصت مشتری داری؟ هزینه یافتن مشتری برای این تخصص چقدر است؟ شرکت چقدر هزینه کرده تا این مشتری را یافته؟
من فکر کنم تعمق در این سوالات ما را به سمت یک راه حل برنده – برنده می برد. من هرگز نمیگویم که کارجو باید همیشه کوتاه بیاید، فقط میگویم در قضاوت و تصمیم گیری باید تمام جوانب و منافع تمام ذینفعان را در نظر گرفت.
سربلند باشید
@پیمان عزیز:
۱. مطمئنا اگر عدد ۴۰۰ تومان را بخواهیم با وضعیت جامعه، تورم موجود و مسائلی از این دست بسنجیم، عدد مطلوبی نیست. اما این مهم هست که این عدد را چه شرکتی و در چه رنکینگ کاری می پردازد. مسلما در شرکتی که حقوق مدیرعامل، بین ۱ تا ۱.۵ م ت باشد، مبلغی که بر اساس شرح شغل و رده های سازمانی، با توجه به میزان مسئولیت و … پرداخت به برنامه نویس (در بدو ورود و چه بسا برای کسی با یکی دو سال سابقه کار) در حالت خوشبینانه حداکثر ۵۰۰ تومان است. بنابراین مهم هست که کارجو بداند در چه بازار کاری و با چه هدفهایی دارد وارد میشود.
۲. در مورد بخش اول، قطعا حضور شما، میتواند در کاهش زمان بازگشت سرمایه تاثیر گذار باشد اما در میزان مبلغ سرمایه گذاری نه! چه بسا وارد شدن یک تکنولوژی جدید با افراد متبحر، به شرکتهای نرم افزاری گاها هزینه های سرمایه گذاریی بسیار بیشتر از افراد تازه وارد طلب خواهد کرد.
۳. طبیعی است میزان برداشت ریالی کارجو از استخدام در یک شرکت در کوتاه مدت از میزان برداشت ریالی همان کارجو در یک پروژه شخصی قطعا کمتر است چه آنکه شما در هر کاری معمولا به اندازه ریسک پذیری که قبول میکنید، بهره ریالی بیشتری می برید اما مهم است که کارجویان بدانند در کارهای شخصی باید نکاتی مانند؛ جرایم قرارداد، تضامین، مسئولیتها و تعهدات، فضای انجام کار، زمانی که خودش صرف میکند(*)، غیرمستمر بودن درآمدها و … را در نظر بگیرند و همچنین در هنگام مقایسه، حواسمان باشد که ۴۰۰ دریافتی ماهیانه روی کاغذ است، شما در واقع مبلغ ۸۴۰ تومان دارید از شرکت مستقیما دریافت میکنید و خودتان برای اینکه در آینده از خدمات بیمه تامین اجتماعی بتوانید استفاده کنید، به میزان ۱۵۰ تومان از این مبلغ را به تامین اجتماعی پرداخت میکنید. پس حقوق دریافتی از یک شرکت در پایینترین حد (اداره کار) مبلغ ۸۴۰ تومان در ماه است.
زیرنویس :
* – بسیاری از مواقع، وقتی کاری را برای خودمان انجام میدهیم، میزان نفر-ساعتی که بر روی کار میگذاریم و دیگر هزینه های مذکور و غیر مذکور در این نوشته را محاسبه نمیکنیم.