والیبال ایران و لهستان
این روزها همه جا صحبت از والیبال است. من هم مثل اکثر شما خوشحالم که ایران وضعیت خیلی خوبی دارد. در مورد اینکه چرا و چطور به اینجا رسیده ایم، میتوان خیلی حرف زد و به نظرم جنبه های رفتاری و مدیریتی در این مسیر زیاد بوده است. متاسفم که در کنار تمام این شادیها، مربی جوان و موثر تیم ملی، سعید معدنی نیست که حاصل زحماتش را ببیند. یادش گرامی.
در این نوشته اما میخواهم به یک مورد خاص اشاره کنم. وضعیتی که در بازی ایران و لهستان پیش آمد.
در این بازی، ایران 2 ست اول را باخت. در این دو ست، تماشاچیان لهستانی جداً سنگ تمام گذاشتند و با هر چه داشتند به میدان آمده بودند. سطح هیجان و استرس بسیار بالا بود و طبیعتاً بچه های ما پر خطا تر از همیشه بودند. شاید به همین علت هم این دو ست را واگذار کردند.
نکته ای که برایم جالب بود و بسیار به آن توجه داشتم، این بود که تماشاچیان و بازیکنان لهستان، مرتباً سطح هیجان یکدیگر را بالا و بالاتر میبردند. بچه های ما اما کم فروغ تر از روزهای قبل بودند، کمتر داد و فریاد میزدند و تا حدودی اسیر جو سالن شده بودند. اما در بازی دو اتفاق جالب افتاد.دو بازیکن لهستان بیش از همه داد و فریاد میکردند که اتفاقاً از همه هم تاثیر گذار تر بودند. عکسهای زیر دو نمونه از این ابراز هیجانات بود که خیلی به نظرم شدید بود، شاید بتوانم بگویم که به حد غیر طبیعی رسیده بود. عکسها را، شدت باز شدن دهان تا نهایت را، جمع شدن سینه برای خروج شدید صدا و هوا را نگاه کنید. از عکس هم شدت بروز هیجان و احساسات مشهود است:
همینطور در این یکی:
رگهای کردن بازیکن، شکل انگشتان دست و… این قبیل جزئیات را نگاه کنید. غیر از جنبه فیزیکی، بروز این همه هیجان به صورت یکجا، کلی انرژی میخواهد و صرف میکند. مطمئن نیستم که این تصویر مربوط به بازی ایران باشد، اما این بازیکن همیشه همین سطح از تخلیه انرژی را انجام میدهد و به همین دلیل هم همیشه در مصاحب های مطبوعاتی، کاملاً بی انرژی است. اما گویا این بار بیشتر آسیب دید، شاید به علت تجمع این مورد در چندین بازی قبلی بوده باشد.
این داستان روی روحیه ما و آنها، هر دو، اما هر یک در جهتی، اثر داشت.
بعد از ست دوم یا سوم، در زمان وقت استراحت، همین بازیکن دچار سرگیجه و ضعف شد، روی زمین افتاد و دیگر نتوانست به بازی ادامه دهد. تصویرش را در زیر ببینید، تلویزیون هم بارها نشان داد که این بازیکن تخلیه شده و حتی توان تحمل سر خودش را هم ندارد. کاملاً بی انرژی شده بود. عکسهای زیر را ببینید:
چند دقیقه قبل یا بعد از این رویداد، بازیکن دیگری که او هم بسیار هیجانی بود (شماره 13 در عکس اول) ، با سعید معروف دچار یک تنش شد. صورتش را به تور چسباند و در پی یک دعوا بود، خشمگین و پرخاشگر، نگاه میکرد و حتی توهین میکرد. که با اخطار داور مواجه شد. (البته در همین وضعیت، به تیم ما هم یک اخطار ناجوانمردانه داده شد!)
او هم در ادامه فقط یکی دو امتیاز کسب کرد.
از اینجا به بعد بود که تیم ما بازی را به دست گرفت و اگر کمی شانس داشت و کمی در 3 امتیاز آخر به خودش مسلط تر بود، میتوانست برنده بازی باشد و به نظر من لایق برد هم بود.
اینکه ما در بازی تخلیه هیجانی کنیم، تیم مقابل را از نظر روحی تخریب کنیم یا تحت تاثیر قرار دهیم، خیلی کمک میکند. اما اگر این هیجانات را کنترل نکنیم، گاهی اینطوری میشود که یا کنترل اعصاب را از دست میدهیم و یا دیگر انرژی نداریم.
بر همین اساس و برای همین کاربردهاست که شرکت توماس یکی از زمینه های تخصصی خود را در قالب یک شرکت اقماری به حوزه ورزشی معطوف کرده است. شناختن رفتار بازیکنان و مربیان خیلی کمک میکند و میتواند تیم را از برخی تنگناها نجات دهد. امیدوارم روزی این مسئله بیشتر در ورزش ما مورد توجه قرار گیرد.
به نظرم این نکته در سازمانها هم رخ میدهد. ما باید یاد بگیریم که سطح انرژی مصرفی خود را با موجودی خودمان کنترل کنیم. این خیلی مهم است.
سربلند باشید
سلام و خداقوت
تحلیل جالبی بود. تابه حال با این دید به ورزش نگاه نکرده بودم.
واقعا استفاده کردم. تشکر
ملتمس دعا
سلام. تحلیل جالبی بود. هم از نظر روحی و هم از نظر فیزیکی.
در بعد فیزیکی تیمها بخصوص در رقابتهای بلندمدت مانند لیگ باید بتوانند انرژی بازیکنان را تا پایان مدیریت کنند. وگرنه بازیکنان در انتهای لیگ یا در رقابتهای دیگر کم میآورند.
این اتفاق تا حدودی برای باشگاه یوونتوس هم افتاد. مربی سابق تیم یعنی آنتونیو کنته در بازیهای لیگ چنان از تیم و بازیکنان بازی میگرفت و چنان به آنها فشار میآورد که در پایان هر بازی وقتی دوربین روی صورت بازیکنان یووه زوم میکرد سطح خستگی نفس نفس زدن و ریزش عرق آنها باورکردنی نبود. با این روش یوونتوس در سری آ ایتالیا ۳ سال پیاپی قهرمان شد اما نتوانست در لیگ قهرمانان اروپا و جام حذفی ایتالیا آن موفقیت را تکرار کند.
به نظر میآید مدیران یوونتوس خود متوجه این مشکل شدند و اکنون با آمدن آلگری به عنوان مربی به یوونتوس، هم با دقت در نحوه بازی تیم، و هم در مصاحبهها میبینیم که یکی از نکات اساسی را بر مبنای ذخیره انرژی گذاشتهاند. برای مثال این مصاحبه از مربی جدید یوونتوس (آلگری) را بخوانید:
“ما باید بتوانیم بیشتر روی مسائل کنترل بازی کار کنیم، چراکه همیشه نمیتوان با سرعت ۱۰۰ مایل بر ساعت بر ساعت حرکت کرد. باید بتوانیم انرژی خود را کنترل کنیم که هر سه روز یک بار بتوانیم بدون از دست دادن انرژی زیاد بازی کنیم.” انعکاس این دیدگاه در نحوه بازی تیم هم کاملا هویداست و دیگر یوونتوس مانند سالهای پیش پرفشار و عرقریزان بازی نمیکند.