یک هشدار جدی
همیشه گفته ام منشاء تمام نوشته های من، چیزهایی است که میبینم و یاد میگیرم. دوست مدیری را دیدم که از اینکه سازمانش توی مشتش است خیلی راضی و خوشحال بود. از اینکه آمار نفس کشیدن همارانش رو هم داست، خیلی مشعوف بود. فکر کردم راستی این خوبه یا بده؟
من شخصا این رو خیلی دوست ندارم. ما همه انسانیم، آدمها دوست دارند که کمی فضا داشته باشند، یک چیزهایی در زیندگیشون باشه که کنترلش دست خودشون باشه، و این کنترلهای سخت، این فضا رو محدود تر میکنه.
اگر کارکنان رو تبدیل به ماشینهای کار کنیم، هرگز نمیشه امید داشت که اونها به ارزشهایی مثل وفاداری، سخت کوشی، تلاش، نوآوری و …. اعتقاد داشته باشند. این کنترلهای سخت و این فضای محدود همه چیز رو از اونها میگیره و اونها رو بی انگیزه میکنه.
فکر کردم خوبه یک هشدار جدی به تمام مدیرانی که اینطور فکر میکنند بدهم که مواظب باشند سازمانشون رو به کجا میبرند و قبل از اینکه کاملاً به اونجا برسند، خوب فکر کنند.
به نظرم توی زندگی عادی هم همینه، توی خونواده ها هم همینه، باید به هم فضا بدیم و همدیگر رو اونطور که هستیم قبول کنیم، نه اینکه اگر اونی شد که من میگم…
سربلند باشید
سلام. حرف دل من رو زدید. کاملا موافقم.
به نظر من اطلاع داشتن از کارکنان و به تعبیری از همه شرایط اونها، مثل یک چاقوی دو لبه است که می تونه برای کارمندان هم کمک کننده باشه و هم آزاردهنده. اگر این اطلاعات رو داشته باشیم که بتونیم در جهت شناخت شرایط افراد ازش استفاده کنیم تا دلیل رفتارهاشون رو بفهمیم و رفتارهاشون رو بهتر مدیریت کنیم، این عالیه و شک نکنید که حس خوبی به افراد می دیم. اما اگه قرار باشهاز اون ابزاری بسازیم برای به رخ کشیدن اطلاعاتمون و اعمال قدرت به فرد و وادار کردن اون به کاری که می خویاک، این واقعا بده مخرب
مرسی از وبلاگ خوبتون
حق باشماست و به همین دلیل است که این ابزار برای مدیرانی خوب است که نخواهند کارمند آزاری کنند بلکه بخواهند به همکارانشان کمک کنند که بهتر و مفید تر باشند، آنوقت این راهکار برد-برد میشود. راستی چرا یک مدیر باید بخواهد که همکارانش را بیازارد یا شکنجه بدهد؟ این تصورات منفی را از خود دور کنید.
سربلند باشید
سلام
خسته نباشید
استدلالتون برای نوشتن تجربیات رو خیلی دوست دارم
اغلب می خوانمتان
ممنون
لطف دارید
سربلند باشید