پس چه شد؟
وقتی بحث شیرین وبلاگی در مورد استخدام در جریان بود، دوستان زیادی به آن پیوستند، دوستان بزرگواری هم مطالبی در وبلاگها و سایتهای خود نوشتند، مدیران محترمی هم دغدغه های خود را مطرح کردند.
من این طور فهمیدم که عزمی پیدا شده که برای این معضل کاری بکنیم.
هفته ای گذشت و هیچ خبری نیست. هیچکس برای اقدامی فکری نکرده (از جمله خود بنده).
این واقعاً این پیام را نمیدهد که ما واقعاً در پی حل مشکل نیستیم یا توان و مشکلات سازمانی مان اجازه نمیدهد؟
مهم نیست که علت چیست، به نظرم مهم این است که این مسئله چندان مهم شاید نیست؟ اینطور است؟
سربلند باشید
سلام
واقعیتش آن است که من-شاید از روی تنبلی- منتظر آغاز کار از جانب شما بودم!
اما:
۱- هر چند با این قضیه به شدت موافقم که بخش عمده ای از مسائل یک مدیر شرکت نرم افزاری در مورد مستقیم منابع انسانی است و طبیعتا باید توجه ویژه ای به این بخش داشته باشد، اما برخی جنبه های دیگر و زمینه های دیگر هم هستند که باید به آنها توجه کرد. ارتباط با مشتریان، مسائل مالی، تامین و … که باید انها هم به نحو مناسبی دیده شوند که برخی وقتها طبیعتا باعث تغییر اولویت ها می شوند.
۲- در مورد جلسه هم افزایی هر زمان و مکان که بفرمایید در خدمت هستم. اگر دفتر ما را هم قابل بدانید که تلاش می کنیم در حد توان میزبان خوبی باشیم.
۳- در مورد مساله استخدام شیطنت هایی کردم -که بخشی را در جریانید- که هنوز در تلاشم آن را یک جمع بندی بکنم. لازم شد در آن جلسه گروهی به اطلاع دوستان خواهم رسانید و اگر جلسه ای هم نبود و عمری بود در وبلاگ در مورد آنها خواهم نوشت.
به هر حال:
از شما اشارتی برای به حرکت درآوردن ما کافیست!
همین!
با تشکر از شما که همیشه پیشقدم هستید.
من فکر نمیکردم که قرار باشد من کاری بکنم.
کمی صبر کنیم ببینیم دوستان دیگر چه نظری دارند، تلاش میکنم هفته آینده دور هم، درد دل سیری بکنیم، اگر چاره ای نیافتیم.
لطفا شما و همه دوستان و همراهان عزیز در مورد دستور جلسه مساعدت و همفکری بفرمائید.
منتظر نتیجه شیطنتهای شما هم هستم.
سربلند باشید
سلام. من هنوز هم موافق بحث های استخدام هستم. و به نظرم یک استخدام بد اینقدر از نظر روانی به شرکت ضربه می زنه که هزینه های مادیش رو هم پوشش می ده. اما درمورد پست قبل، راستش به نظرم اومد که بحث دوباره تخصصی شده و من ترجیح دادم که به عنوان یک خواننده از نوشته های شما استفاده کنم. اما درمورد جلسه، من هنوز هستم! و خوبه که همینجا همه دوستانی که می خوان این جلسه رو برگزار کنیم درمورد زمان و مکانش صحبت کنن.
مرسی و موافقم.
اول و مهم تر از محل و زمان،دستور جلسه است. اول مطمئن شویم که همه در مورد یک موضوع میخواهیم صحبت کنیم….
دوستان لطفا کمک کنید.
سربلند باشید
به نظر من دستور جلسه می تواند صحبت پیرامون همان پرسش اولیه جنابعالی باشد که “مشکل کجاست که شرکتها دنبال نیروی کارند و جویندگان کار، بی کار؟”
موافقید؟
من موافقم. یعنی همیشه با شما موافقم. اما علاقمندم اگر بشود، البته واقعا اگر بشود، کمی خاص تر نگاه کنیم. این پرسش کمی عمومی و کلی به نظرم میرسد.
مثلاً: آیا آگهی های استخداممان مشکل دارد؟
آیا مصاحبه هایمان؟
آیا حقوق؟
منظورم این است که کمی از ابتدا جزئی تر نگاه کنیم.
مطمئنم که شما و دوستان دیگر استادانه راهنمائی خواهید نمود. چشم به راهم.
سربلند باشید
سلام
فکر کنم توی یه پست همه موافق بودن.
به نظر من بیایم خیلی راحتتر با مسئله برخورد کنیم، از زمانی که یک موقعیت شغلی تو سازمانمون ایجاد شده، گام به گام بریم جلو.
به نظرم این پستهای آخر راجع به آگهی استخدام و مهمتر از همه نیومدن کارجو، می تونه یه شروع باشه.
البته اگه این جلسات صرفا کارفرمایی باشه بازده پایینی داره، از اونطرف هم کارجوهایی نمی شه پیدا کرد تا با بودنشون “مشتی باشند نمونه خروار”.
می تونیم یه جمعی تشکیل بدیم، و جلساتو به صورت یه مهمونی دوره ای هم داشته باشیم تا سنگینی و رسمیت جو، جلوی تحلیلگرای داغو نگیره.
به نظرم باید شروع کرد. هر روز که نیرو نداشته باشیم، ضرر بیشتر است.
سربلند باشید
نکات جالبی ابراز شد فقط یه نکته یا یه یادآوری.
شاید این شکاف علتی ریشه ای تر داشته باشه. مثل آموزش و پرورش ایران…