پیام مدیریت
هر کاری که مدیران انجام میدهند، پیامی دارد و این پیام منحصر به درون سازمان نیست. یکی از پیامهای مدیریتی که از سازمان صادر میشود، نحوه انتخاب آدمها برای سِمَتهای مختلف است. سازمانها همیشه تحت رصد قرار دارند. همیشه چه از داخل و چه از خارج، چه کارکنان و چه رقبا، در انتظارند که ببینند یک مدیر چه اقدامی میکند، تا راهبرد و نگرش سازمان را به موضوعات و حوزه های مختلف بررسی کنند. این نکته ای است که شاید خیلی وقتها مدیران در تصمیمات خود به آن کم توجهی میکنند و وجهه سازمان خود را آن طور که میخواهند معرفی نمیکنند.
فرض کنید که یک فرد 70 ساله که فرزندی هم ندارد، در یک سازمان مسئول رسیدگی به مشکلات جوانان شود، یا فارغ التحصیل 30 سال قبل، مسئول نوآوری سازمان شود. شما از شنیدن این خبر چه احساسی پیدا میکنید؟ به نظرم همه ما به طور طبیعی از پیشینه فرد، تفسیری از انگیزه مدیر در این انتخاب خواهیم داشت. این انتخابها نشان میدهد که مدیر چه معیارهایی در ذهن داشته، چقدر به آن حوزه آشنا بوده، و از آن بخش از سازمان چه انتظاری دارد. گاهی مدیران باهوش، انتخابهایی میکنند که مخصوصاً پیامهایی را صادر کنند.
این توجه مدیر، از زمان انتخاب نیروهایش شروع میشود. وقتی سازمان برای انتخاب افراد برای یک پروژه جدید خوب هزینه میکند، و به فرایند آن اهمیت میدهد، و تعمداً این موشوع را به گوش رقبا میرساند، در واقع به آنها پیام میدهد که برای این کار جدید چه ارزشی قائل است؟ بعداً دوره های آموزشی، که با هوشمندی و انشاالله بدون آنکه فقط قیمت محور باشند برنامه ریزی میشوند، این پیام تحکیم میشود.
اما برعکس این موضوع هم هست. یعنی وقتی سازمان وارد یک حوزه جدید میشود، اما مدیری با پیشینه نامناسب برای آن بخش انتخاب میشود، مدیر، ناخودآگاه این پیام را صادر کرده که پرداختن به این بخش، شعاری بیش نیست. در این شرایط، تبلیغ هم اثری ندارد، بازار پیام شما را دریافت کرده و روی این بخش از کار شما اصلاً حسابی باز نمیکند. این هزینه های بزرگ برای یک زمینه فعالیت جدید نیست که به بازار پیام میدهد، بازار اعمال مدیران سازمان را بیشتر ملاک قرار میدهد.
این حساسیت، به خصوص در بخشهای تجاری مشهود است. کسانی که به کارهای بازرگانی منصوب میشوند، مثل فروش، بازاریابی و تبلیغات، باید کسانی باشند که این جنبه ها و اثر حیاتی آنها را در یافته باشند. افرادی که دید و حس تجاری نداشته باشند، ممکن است از این کارها، برداشتی نادرست داشته و سازمان را در مسیری قرار دهند که اصلاً مطلوب نباشد.
پیامهای مدیران، لزوماً متنهایی نیست که به زیبائی مینویسند، کارهایی که میکنند، تصمیماتی که میگیرند، به خصوص در زمینه چینش تیمشان، پیامهای مهمی به بازار میدهد، نباید از آنها غافل شد. گاهی علت جدی گرفته نشدن سازمان در زمینه هایی که با سرمایه گذاری و اهمیت زیاد پیگیری شده اند، همین پیامهای نامناسبی است که به مخاطبان داده شده است و آنها آن را دریافته اند، اما شاید مدیر از آن غافل بوده است.
دوستی میگفت در کشوری که در یک موضوع با کشورهای دیگر مشکل داشت، با منصوب نمودن مدیری که روی دست مدیر ارشد مانده بود و سابقه عملکرد خوبی نداشت، در آن سمت، مسئله حل شد. عده ای فکر کرده بودند که آن مدیر جدید، با درایت مسئله را حل کرده است، اما در واقع وقتی تحلیل کردند، متوجه شدند که طرف مقابل دریافته بود که قرار نیست در آن حوزه کاری جدی انجام شود و خیالشان راحت و مناقشه منتفی شده بود!
مراقب پیامهای خود باشیم.
سربلند باشید