پیشنهاد رمضانی
قبلاً نوشته بودم که یکی از دلایل علاقه من به ماه رمضان، این است که سرعتمان کم میشود، وقتی سرعت کم میشود، مخصوصاً برای آدمی مثل من، شما خیلی چیزها را میبینید که قبلاً به علت سرعت زیاد، بی توجه از کنارشان رد می شدید. شاید هم در اثر سن باشد که حالا سرعتم کم شده، نمیدانم، اما این را میدانم که این کم شدن سرعت، چیز خوبی است.
این کم شدن سرعت، همان چیزی است که باعث میشود، راندمان همه ما باز هم کمتر میشود، این همان چیزی است که ساعات کار اداره ها را کم میکند، اینها چیزهای خوبی نیستند، راستش به نظرم ما خیلی خوب نتوانسته ایم ماه رمضان را مدیریت کنیم، بگذریم، اما به نظرم کاهش سرعت چیز خوبی است، به قول قدیمی ها، اتفاق میمون و مبارکی است.
چندی پیش یک درس مدیریتی، در زمینه تصمیم گیری دیدم که خوراک این ایام بود، فکر کردم با شما در میان بگذارم. اگر انجام دادید و نتیجه ای گرفتید، قول بدهید که با ما هم به اشتراک بگذارید.
داستان از این قرار است:
خود را آرام کنید. شاید لازم باشد اصلاً چشمهایتان را ببندید. باید خوب آرام شوید. شاید این تکنیکهای شمارش و … خوب باشد، یک موسیقی آرام هم حتماً کمک میکند که به آرامش برسید. آرامش ذهنی خیلی مهم است.
حالا به تمام کارهایی که در طول مثلاً یکسال گذشته به شما ارجاع شده، یا شما مسئول مستقیمش بوده اید، یا به نوعی در آن کار دخیل بوده اید و اثری داشته اید، فکر کنید و هر کاری، کوچک و بزرگ، که به نظرتان رسید را بنویسید، سعی کنید همه کارها را لیست کنید، از کارهای اداری و سازمانی تا کارهای شخصی و خانوادگی، همه کارهایی که شما در جریانشان بودید را بنویسید.
حالا نوبت کارهایی است که شما در جریانش بودید و انجام نشد. مثل سفری که میخواستید بروید و نشد. مثل درخواستی که یک مشتری داشت و نشد و … همه کارهایی که شما به نوعی در جریان آنها بودید و انجام نشد را هم بنویسید.
حالا باید فهرست بلند بالائی شده باشد. اگر نیست، سعی کنید با صرف وقت بیشتر، لیست را کامل کنید. اقلاً در یکسال شما باید 100 مورد در لیست داشته باشید، حالا با 50 مورد هم میتوان به گام بعدی رفت. اما این لیست را نگه دارید و به روز کنید، این اقدام خیلی کمک میکند.
اکنون به فهرست نگاه کنید:
این فهرست 2 بخش دارد. بخشی که کارهای انجام شده ای هستند که شما در آنها دخیل بوده اید و
بخشی که کارهایی هستند که شما در جریانشان بوده اید و انجام نشده اند.
به سراغ دسته اول در لیست بروید. (کارهای انجام شده). به خاطراتتان در مورد هر یک از کارها رجوع کنید. ببینید اثر شما در روند انجام آن کار، کاهش دهنده سرعت بوده، یا افزایش دهنده ی آن؟ دقت کنید، گاهی خوب است که ما سرعت را کم کنیم، و گاهی هم بد است که سرعت را کم کنیم. بنابراین اینجا هدف این نیست که خوب و بد را مشخص و جدا کنیم. اینجا میخواهیم نقش شناسی کنیم.
وقتی کارهای دسته اول را خوب وارسی کردید و برای هر کدام، نقش خود را وقتی سرعت را اضافه کرده بودید (اما شما را به خدا، صادقانه بگوئید، چون فقط برای خودتان است) با علامت “الف” (برای افزایش) و وقتی سرعت را کاهش داده بودید با “ک” مشخص کردید، حالا به سراغ گام بعدی بروید.
در دسته دوم کارها، که انجام نشده اند، برای نقش خودتان در انجام نشدن آن کار، امتیازی بین 1 تا 10 در نظر بگیرید.
دوستان من، اگر شما در جریان کاری بوده اید و آن کار انجام نشده است، شما نمیتوانید در انجام نشدن آن کار نقش نداشته باشید. حداقل با سکوت خودتان، به متوقف شدن آن کار اعتراض نکرده اید. من به این سکوت، اقلاً 2 امتیاز در جهت متوقف کردن کار، میدهم!
اینجا هم توجه به این نکته خیلی مهم است که گاهی متوقف کردن کارها، لازم است، باید این کار را کرد، بنابراین اینجا هم هدف ما خوب و بد نیست.
به فهرستتان نگاه کنید. چه میبینید؟ نیازی هست که بگویم چطور فهرست را تفسیر کنید؟
اگر در اکثر مواقع نقش عمده ای در کاهش سرعت فرآیندها داشته اید، و اگر نقش خود را در توقف کارها، زیاد میبینید، معنی آن این است که شما فردی هستید که رویکردتان بیشتر کنترلی و کمال است. شما بر این باورید که کاری که ممکن است غلط باشد، یا خللی به آن وارد باشد، نباید انجام شود، ولو ابنکه اندک دستاوردی هم داشته باشد.
اما اگر در اکثر مواقع شما نقش سرعت دهنده داشته اید، و در انجام نشدن کارها نقشتان خیلی کوچک بوده است، یعنی نقش شما بیشتر آغاز کردن است و رویکردتان عمل گرایی است.
از هر یک از این دودسته که باشید، بدانید که اگر سر جای خودتان نباشید، هم خودتان و هم سازمان را به نابودی خواهید کشاند. اما در سر جای خودتان، حتماً سودمند خواهید بود.
تاکید میکند هر دو دسته در جای خود بسیار به درد خور و مفید هستند، اما وای به روزی که اینها در جای نامناسب بروند. یا همه چیز قفل میشود، یا همه چیز سرسری پیش میرود.
دوستان من، با هر اعتقاد و باوری که دارید، بدانید که وظیفه شما انجام کار است، گاهی باید کار جلو برود و گاهی باید متوقف شود، اگر نقشتان در جایی، یک مسئولیت اجرایی است اما عملکردتان را بیشتر بازدارنده میبینید، باور کنید که ماندن در آن سمت جز ظلم به خودتان و سازمانتان نیست. و برعکس، اگر نقش شغل شما کنترلی است، اگر میبینید که بیشتر ترجیح میدهید که کارها اناجام شوند، تا درست انجام شوند، آنگاه شما عملگرا هستید و ممکن است سازمان را یا شاید یک حوزه وسیع تر از یک سازمان را با عدم اعمال کنترلهای لازم، نابود کنید.
بدترین حالت این است که شما خودتان را مسئول تمام جهان بدانید و بخواهید کاستی هایی را که دیگران “به نظر شما” ایجاد کرده اند، برطرف کنید. نکنید این کار را…
سربلند باشید
بعد از تحریر یا به قول خارجی ها P.S.
وقتی شما برای دومین بار در یک تاریخ از سال شمسی روزه میگیرید میدانید یعنی چه؟ بگذارید توضیح بدهم. میدانید که سالهای شمسی و قمری 10 روز با هم اختلاف دارند و به همین سبب است که ماههای قمری نسبت یه شمسی دائم عقب میروند. به این ترتیب، وقتی که شما دو بار ماه رمضان را در یک ماه شمسی دیده باشید، یعنی 30 سال ماه رمضان را درک کرده اید. ماه رمضان را مثال میزنم چون یادمان میماند، اما مثلاً ربیع الاول را شاید یادمان نماند، حد اقل، من که یادم نمیماند.
خلاصه من امسال دومین بار است که ماه رمضان را در تیرماه میبینم.
نماز و روزه ها قبول باشه
عالی بود
@سید محمدرضا موسوی
ممنون
سربلند باشید
خیلی جالب بود، ممنون