چند نکته مصاحبه ای
اینجا در مورد مصاحبه، چند بار نوشته ام. این بار اما چند تجربه ای است که در مصاحبه ها آموخته ام یا در مراجع دیده ام و حالا میخواهم با شما، اگر درگیر مصاحبه هستید، به اشتراک بگذارم. امیدوارم مفید باشد.
این نکات را در انبوه سایتهایی که راهکارهای موفقیت در مصاحبه های استخدامی را به داوطلبان نشان میدهند هم نوشته اند، اما از آن سو.
رسمیت را حفظ کنید
تقریبا در تمام مراجعی که توصیه هایی به مصاحبه کنندگان ارائه میدهند، توصیه شده که شرایط را طوری ایجاد کنید که مصاحبه شونده، احساس راحتی کند. این یک کار خوب و الزامی است تا بتوانید مصاحبه شونده را بهتر بشناسید. استرس مانع میشود که بتوانید مخاطب خود را خوب بشناسید. گاهی دیده ام که مصاحبه کننده در این دام گرفتار میشود که بیش از حد به مصاحبه شونده نزدیک میشود و رسمیت جلیه مصاحبه از بین میرود. این وضعیت خوب نیست و ممکن است از چند جنبه شما را از هدف دور کند.
ممکن است شما با نزدیک شدن به مخاطب، با او به اشتراکاتی برسید، یا حسی نسبت به او پیدا کنید، در طیفی از ترح تا رفاقت، که مانع یک قضاوت عادلانه و منصفانه از وی شود. بنابراین همیشه رسمیت جلسه را حفظ کنید و حتی اگر مصاحبه شونده خواست که از این حوزه خارج شود، میتوانید دوستانه اما جدی، او را به سر خط برگردانید.
این حالت ممکن است ناشی از شاخصه های رفتاری مصاحبه شونده باشد، که در این صورت باید این را حتماً ثبت کنید که مثلاً این فرد به سرعت صمیمی میشود و از چارچوب رسمی خارج میشود. این فرد ممکن است فرد مناسبی برای گروهی از مشاغل، مانند سمتهای نگهبانی، یا مالی، یا اداری، نباشد.
اثر اولین برخورد
در سایتهای راهنمای مصاحبه، در مورد شیوه برخورد با مصاحبه کنندگان در جلسه مصاحبه، زیاد صحبت شده است. از اینکه چه بپوشید، چطور دست بدهید، چطور لبخند بزنید، زبان بدنتان چه باشد و …. که همه اینها مبتنی بر اثر اولین برخورد و اولین برداشت هستند. میدانیم که اولین برخورد در همه ما اثری مانگار و جدی دارد. یک مصاحبه کننده هم از این قاعده مستثنی نیست و حتما تحت تاثیر این برخورد قرار خواهد گرفت، اما باید مراقب باشد که بر اساس این برداشت، مصاحبه را جهت دهی نکند.
به عبارت دیگر، گاهی مصاحبه کننده اسیر اولین برداشت شده و در ادامه مصاحبه، به جای اینکه در پی دستیابی به اطلاعاتی برای شناسائی داوطلب باشد، در پی گردآوری اطلاعاتی است که برداشت اولیه اش را تائید کنند. این یک دام بسیار رایج است و باید مراقب آن بود.
در واقع، جمله هایی شبیه این که “از اول که دیدمش معلوم بود که این کاره نیست”، ناشی از گرفتاری در همین دام است.
کلیشه سازی
ممکن است در ذهنمان، برداشتهایی از گروهی از مردمان داشته باشیم، مثلاً چاقها، لاغرها، شیرازی ها، فارسها، ترک ها، قدبلندها و …. مه این به خودی خود هم خوب نیست، اما در مصاحبه باید مراقب باشیم که در این دام نیفتیم. مثلاً ممکن است در ذهن من تمام هموطنان آذربایجانی، مردمانی سخت کوش باشند. من باید مراقب باشم که مبادا یک داوطلب را به صرف اینکه آذربایجانی است، سخت کوش ارزیابی کرده باشم. یا اینکه نکند فردی را به صرف اینکه فارغ التحصیل فلانجاست، باهوش ارزیابی کنم.
وجود نتایج یک آزمون در دست مصاحبه کننده، بسیار به این موضوع کمک میکند. نبود شواهدی از رفتارهایی که ما نسبت به آنها حسی داریم در نتایج آزمون، مانع بروز چنین برداشتهایی میشود، یا اقلاً آنها را کاهش میدهد.
کنترل جهت
گاهی بعضی از مصاحبه شونده ها، سعی میکنند مصاحبه کننده را به قول امروزی ها “بپیچانند” که قبلاً هم نوشته ام این کار خیلی بدی است و مصاحبه کننده متوجه این موضوع شده و این را نوعی رفتار نامناسب ارزیابی خواهد کرد. رایج ترین روش پیچاندن هم این است که سوال شما را، البته به بهانه روشنگری، با سوال پاسخ میدهند و عملاً آن قدر میپرسند که موضوع در لابلای این سوالهای روشنگرانه، محو میشود.
در اینجا باید به داوطلب تذکر داد که او باید به سوالات شما پاسخ دهد و در غیر اینصورت فرصت معرفی خود را از دست میدهد. معمولاً در پایان مصاحبه ها، وقتی چنین مواردی به داوطلبان گفته شود، آنها موضوع را انکار میکنند، این انکار هم از سر عدم صداقت نیست، بلکه بسیاری از ما متوجه نیستیم که پاسخ طرف مقابل را نمیدهیم. بنابراین بهتر است که این تذکر به انتهای مصاحبه هم موکول نشود.
به نظرمتوجه به مواردی ا زاین دست که تعدادشان هم اصلاً کم نیست، و این چند مورد فقط نمونه ای از آنها بود، میتواند به یافتن مناسبترین فرد برای یک سمت، کمک کند.
شاید موارد بالا، جوی سنگین را به ذهن شما بیاورد. جو مصاحبه نباید سنگین باشد، اما نباید هم طوری باشد که مصاحبه کننده نتواند به شناختی که لازم است برسد. اگر چنین شود، بزرگترین جفا در حق داوطلبی شده است که نتوانسته خودش را به درستی معرفی نماید.
تلاش خواهم کرد در این باب، باز هم بنویسم. شما هم اگر تجربه ای در این حوزه دارید، چه این طرف و چه آن طرف میز، با من و دوستان دیگر به اشتراک بگذارید تا استفاده کنیم.
سربلند باشید