چه کسی، چه آموزشی؟
آموزش یکی از مهم ترین کارهائی است که سازمان باید به آن بپردازد. اما چون معمولاً این کار هزینه دارد، و فایده آن برای مدیران خیلی ملموس نیست، سعی میشود با حفظ ظاهر، از کنار آن، بی خطر، عبور شود.
اما هیچکس نمیتواند و به خود جرات نمیدهد که با ضرورت آموزش مخالفت کند.
اما آیا برای هر کس باید به فکر آموزش خاص خودش بود؟
جواب مثبت است.
آدمها فقط به آموزشهائی پاسخ مناسب میدهند که با ساختار رفتاری شان تناسب داشته باشد. اگر منحنی رفتار فرد را در مدل DISC در نظر بگیریم، در این مدل، در شرایط عادی، برخی پارامترها پر شدت و برخی کم شدت هستند.
آموزش معمولاً روی این پارامترها اثر میگذارد و اثر آن در رفتار کاری دیده میشود. به طور عمومی، اگر آموزش بخواهد پرشدت ترین و کم شدت ترین پارامترها را تحت تاثیر معکوس قرار دهد، احتمالاً بازده خوبی نخواهد داشت. اما اگر آموزش به مواردی که پر شدت یا کم شدت هستند، اما در رده های بعدی، بعد از مقادیر حداکثری قراردارند، معطوف باشد، بسیار اثربخش بوده و احتمال جذب آن توسط آموزش گیرنده بسیار زیاد خواهد بود.
یک بررسی نشان داده که افراد در کلاسهای آموزشی که سازمان هزینه آن را پرداخته، اما متناسب با رفتار آنها نیست، شرکت نمیکنند، اما برای شرکت در آموزشهائی که متناسب با نیازها یا شاخصه های رفتاری آنها باشد، حتی خودشان حاضرند هزینه کنند.
شاید از اینجا بتوان متوجه شد که چرا بعضی از همکاران در کلاسهای آموزشی که کلی برای آن هزینه شده، شرکت نمیکنند، یا اگر شرکت هم میکنند، نتایج خوبی همراه ندارد.
یکی از اطلاعاتی که در گزارشهای توماس میآید همین موضوع است که چه آموزشی برای این فرد خاص، اثر مناسب دارد و آموزش در چه زمینه هائی نیاز به مداومت دارد و کدام آموزشها در مورد این فرد اصلاً بازدهی مناسب نخواهد داشت.
این اطلاعات میتواند آموزشها را هدفمند کرده و منابع مالی سازمان را در این بخش به صورت مناسب تری مدیریت کند.
شما برای آموزش همکاران خود چگونه برنامه ریزی میکنید؟
توصیه میکنم این تجربه ارزشمند را هم حتماً مطالعه فرمائید.
سربلند باشید