یک نامه دریافتی
با انتشار نوشته نامه ای به دیگران، بازخوردهای مختلفی دریافت کردم، چه اینجا و چه در شبکه های اجتماعی. اما دیروز نامه ای از یکی از خوانندگان وبلاگ که خطاب به مدیرش که یک High D است دریافت کردم که آن قدر ساده و خالصانه بود که فکر کردم باید جداگانه منتشر شود. از ایشان اجازه گرفتم و نامه را اینجا برای ملاحظه شما منتشر میکنم.
نکته ای که در این نامه هست، این است که این دوست عزیز، با در نظر گرفتن نیازها و شاخصه های رفتاری مدیرش، نامه را نوشته و به خوبی نیازهای خودش را در کنار نیازهای مدیرش که سبب ایجاد محدودیت در رابطه کاریشان شده است، مطرح کرده است. نامه طولانی است، و در عین حال خیلی عمیق. این میتواند نامه ای از همکار شما خطاب به شما باشد، کار اینجا تمام نمیشود، حالا نوبت شماست که در قبال این نامه عکس العملی نشان دهید و نگذارید این مجرا بسته شود.
یک نکته هم میخواهم اضافه کنم. این نامه ها باید سبب تداوم و بهبود ارتباط شود، این مهم محقق نخواهد شد، مگر آنکه دو طرف آماده شنیدن باشند، وگرنه این که من بگویم این هستم و شما بگوئید آن هستید، به تنهایی فقط یک شروع خوب است.
متن نامه را بخوانید و لذت ببرید:
مدیریت محترم
با سلام
راستش خیلی وقت بود که میخواستم نامه ای بنویسم، اما همیشه از خیر آن میگذشتم چرا که من یک سی بالا هستم و به خودم می گفتم آنقدر سرتان شلوغ است که ممکن است وقتی برای آن نداشته باشید. سی و اس من به حدی بالا است که به قول معروف داره میرسد به سقف. تا اینکه این دفعه که در وبلاگ موضوع نامه را دیدم، تصمیم قطعی گرفتم تا اینکار را انجام بدهم.
به طور کلی من دوست دارم وقتی قرار است کاری را انجام بدهم توضیح کامل در موردش به من داده شود. نمیخواهم فکر کنید که نفهمیدم، اینطور نیست ولی خیلی مواقع بعد از ارجاع کار سوالهایم شروع می شود. شاید چون سی بالا دارم، زمانی که در حال بررسی آن هستم تازه سوال ها برایم بوجود می آید. و مواقعی شک میکنم. میدانم شما قبلا همه این احتمالات و حواشی آن را نظر گرفتید اما من چون تازه به انها را کشف کردم برایم مهم است.
دوست دارم و باید بتوانم بعد از ارجاع کار، مراحل بعدی آن را بدون سوال کردن انجام بدهم و در صورت نیاز تصمیم بگیرم تا قدرت تصمیم گیری ام هم افزایش پیدا کند و ریسک پذیری ام زیاد شود البته هرچقدر هم ریسک پذیری ام زیاد شود اما می دانم که وقتی در اجرای تصمیمی شک دارم باید به شما مراجعه کنم. باید بتوانم که مقداری از سی خودم را کم کنم البته به نظرم این موضوع باید با گذشت زمان انجام شود و تغییر ناگهانی آن در واقع باعث میشود که بیشتر لطمه ببینم.
میدانم چون شما یه دی بالا هستید و دوست دارید و میخواهید که همه موارد به طور خلاصه به شما گزارش شود، اما من وقتی مطمئن نباشم، ممکن است دودل شوم و تا وقتی کار تمام نشده یا اکی آن را به من نداده باشند خیالم راحت نباشد.
دوست ندارم سر هر موضوعی به شما مراجعه کنم (با توجه به دی بالای شما)، از طرفی میدانم شما هم حوصله شنیدن توضیحات اضافی رو ندارید یا می توان گفت وقت آن را ندارید و میخواهید یک راست بروید سر اصل مطلب. خوب به نظر شما من چکار کنم که هم شما را اذیت نکنم و هم بتوانم به درک کامل از کارهای ارجاع شده برسم، شاید هم مواقعی این کار رو میکنم و خبر ندارم؟
وقتی شما کاری را ارجاع میدهید باید با درک خودم تصمیم بگیرم. این مورد مخصوصا در کارهای مالی که حساسیت آن بیشتر است اتفاق می افتد. چرا که میخواهم مطمئن شوم کاری را که انجام میدهم درست است. و بعضی اوقات به همین دلایل است که انجام کار با تعویق انجام شده یا بخشی از کار عقب می افتد و زمان را نیز از دست میدهم. البته الان روال خیلی کارها در دستم است و خیلی از سوالهایی که برایم پیش می آمد، رفع شده است.
از اینکه کاری بهم ارجاع شود، ترس ندارم و از کار زیاد خسته نمیشوم تنها موردی که ممکن است باعث خستگی ام شود وقتی است که قرار است با همکاران، کارهای همدیگر را به دلایل مختلف چک کنیم تا از اشتباهات جلوگیری شود. همیشه به خودم می گویم که با توجه به اینکه ارائه کار با کیفیت به مشتری جزء اولویت اول ما است و احترام به حقوق مشتری و همچنین مشتری مداری را نیز باید حفظ کنیم، این کار را انجام می دهم، به دلیل عذاب وجدانی که ممکن است بعد از اجرای غلط کار پیدا کنم، دلم راضی نمیشود همینطوری از خیر کاری بگذرم. (همانطور که قبلا یک سری از کارهای خودم توسط دیگران چک میشد البته این موضوع در این سری حل شده است). شاید خیلی ها اسم آن را وسواس بگذارند ولی به نظر من این به معنای وسواس نیست.
یه موردی که گفتم این بود که دوست دارم کار متفاوت هم انجام بدهم تا چیزهای بیشتری یاد بگیرم. خیلی مواقع تکرار بیش از حد کار باعث اذیت شدنم میشود اما هر دو میدانیم که برای نگهداشت مشتری و نیز بقاء شرکت باید خیلی کارها کرد. وقتی کاری برای بار اول به من ارجاع داده میشود ممکنه خیلی سوال داشته باشم، چون در واقع یک نوع یادگیری است و دلم میخواهد که مطمئن شوم کار را درست انجام دادم. اما نمی توانم سر هر موضوعی مراجعه کنم چون هم شما اذیت میشوید هم خودم. به خاطر همین مرحله یادگیری ممکن است برای خودم یک کمی زمان بر باشد.
خیلی طولانی شد و معمولا از حوصله شما خارج است، اما ممنونم که مطالعه میفرمائید.
چقدر خودآگاهی بالائی داشته این دوست عزیز، چقدر موانع را به درستی نوشته است، چقدر اینها بر راندمان مجموعه اثر میگذارد، جداً لذت بردم و ای کاش این مجرا در هیچ سازمانی بسته نشود.
از شما دوست عزیز که اجازه انتشار این نوشته را دادید، صمیمانه سپاسگزارم. شما دوستان خواننده هم اگر نامه ای نوشتید، در کامنتهای همین نوشته منتشر کنید، تا دیگران هم بخوانند و شاید دستی به قلم ببرند و بنویسند.
این نامه آن قدر اثرگذار بود که حیفم آمد آن را در صف انتشار (یکشنبه ها و چهارشنبه ها) قرار دهم. بلافاصله منتشرش کردم.
سربلند باشید