تناسب مهم است
اینکه خواسته های بزرگ داشته باشیم، خیلی خوب است. هدف باید ما را وادار کند که کمی تا قسمتی “کش” بیائیم، این هم درست است. اما اگر این کش آمدن زیاد باشد، آسیب خواهیم دید. دستگاهی که در بالا مشاهده میکنید، دستگاه خیلی خوبی است، اما آیا ما هم باید یکی از اینها بخریم؟بلوکهای بتنی بزرگی که در میان راهها، گاهی هم برای مسدود کردن دسترسی به ساختمانهای غیر مجاز، گاهی هم برای حفاظت از سقوط ماشینها به دره، استفاده میشوند را جرسی (Jersey) مینامند. اینها بلوکهای بزرگ بتنی یا پلاستیکی هستند که خلاصه، عبور و مرور را کنترل میکنند. به طور طبیعی، حجم ترافیک از یک مسیر در زمانهای مختلف، متفاوت است. مثلاً راههای متصل به مراکز شهرها، صبحها در مسیر رفت و عصرها در مسیر برگشت به فضای بیشتری نیاز دارند. اگر وسیله ای بود که این تغییر را به راحتی انجام میداد، به نظر میرسد که انقلاب بزرگی در صنعت حمل و نقل رخ میداد.
این دستگاه اختراع شده و تصویر آن را در بالا مشاهده میکنید. دستگاه جالبی است. سر ساعت معین، شروع به کار میکند و عرض عبور را به صورت خواسته شده تغییر میدهد.
خوب حالا لابد میپرسید که این موضوع چه ربطی به حوزه منابع انسانی دارد؟ شاید هم تصور کرده باشید که فیلم یاد هندوستان کرده و از حوزه راه و ساختمان خواسته ام یادی کنم.
فرض کنید همین امروز این وسیله به راههای ایران خدمت رسانی کند و صبح که میروید، مسیر عبور با زمانی که بر میگردید، فرق کند. فکر میکنید که اگر ترافیک آن قدر نباشد که در هر دو مسیر همه ایستاده باشند، چه میشود؟
من فکر میکنم که ما هنوز آماده استفاده از این دستگاه نیستیم. یا ترافیک آن قدر زیاد است که حضور این وسیله بزرگ، بر شدت راه بندان خواهد افزود، یا این تغییر مداوم ممکن است سبب تصادفهای جدید و ناخواسته شود، یا ….
در سازمان هم همین وضع است. ما گاهی متوجه عواقب خواسته هایمان نیستیم. نمیدانیم که مهمتر از یافتن یک مدیر فروش رویائی، امکان پاسخگوئی به نیازهای او در سازمان ماست. او را به زحمت می یابیم، با زحمت و ریسک بیشتر جذب میکنیم و احتمالاً با ناراحتی دو چندان و دو طرفه از هم جدا میشویم.
اگر خوب نگاه کنیم، میبینیم که توان ما و او متناسب نبوده است. او خوب بوده، ما هم احتمالاً خوب هستیم، اما نمیتوانیم به هم کمک کنیم. روشهایی که او میتواند به ما کمک کند، در سازمان ما قابل اجرا نیست.
این مثال درست مثل یک پیوند کلیه است. هم کلیه سالم است، هم من به کلیه نیاز دارم، اما بدنم هر کلیه ای را نمیپذیرد!
غرضم از این نوشته این بود که هم این دستگاه جالب را با هم ببینیم، هم اینکه یادآوری و تاکید کنم قبل از یک استخدام خوب، باید بدانیم که چه میخواهیم و در عین حال مطمئن شویم که آنچه میخواهیم، اگر محقق شد، اسباب دردسر (چه برای ما و چه برای طرف مقابل) نشود.
وقتی میخواهم فروشم را چند برابر کنم، باید ببینم که میتوانم از عهده عملیات حسابداری آن برآیم؟ آیا اصلاً به تعداد کافی خط تلفن دارم که نیازهای این فروش را برآورده کند (که امکان تماس مشتری با ماست)؟
این هوشمندی خیلی به ما کمک میکند که استخدامهای بهتری انجام دهیم، به خصوص در فضای رقابتی این روزها، باید مراقب باشیم که نیروهایی متناسب با خواسته ها و توان سازمان را انتخاب کنیم که نه فرصت از دست برود و نه سرمایه ما.
شما در این حوزه تجربه دارید؟
سربلند باشید
سلام.
سوال عجیبی است. مگر میشود که کسی باشد که این تچربه را نکرده باشد.نه افراد ظرفیت کامل خود رامیشناسند، ونه سازمانها برتوانایی افراد مدیریت دارند. این هردو منجر به اتلاف هزینههای گزافی میشود که بعضا قابل جبران نیست.
نمونه آن که فکر می کنم در خیلی جاها نمود دارد، رشته تحصیلی افراد است که گاهی در رشتههایی عالی تا مدارج بالا طی شده ولی سازمان توان استفاده از درجه علمی یا رشته او را ندارد.
با عرض پوزش حداقل چهار مورد اشتباه تایپی وجود دارد. چون این اتفاق در اینجا- تاکید میکنم در این وبلاگ – کم اتفاق می افتد، برای من عجیب بود. عذر میخواهم.
ممنون از همراهی همیشگی شما، به خصوص در مورد خطاهای تایپی. راستش دستم و چشمم، هر دو کمی مشکل دارند. همین الان میخوانم و اصلاح میکنم.
این قدرت یک C است که چقدر میتواند مفید باشد و میتواند تذکرات به جایش را با کمی چاشنی، موثرتر کند.
ببخشید و ممنون
سربلند باشید
خواهش میکنم. البته کاش من C بودم!
فارغ از موضوع، خوشحالم که این ایده ای که بارها در ترافیک با خودم مرور کرده بودم جایی در دنیا پیاده شده است!
ایده های مختلف دیگری هم دارم که مربوط به ایجاد یک سری انیمیشن کاربردی و مؤثر هست که فکر می کنم خیلی می تونه در بهبود فرهنگ ترافیک مملکت ما تاثیر گذار باشه. برخوردی که با مردم داشته ام این است که خیلی از مردم حتی نمی دانند خط سفید چی هست و بین خطوط حرکت کنید یعنی چه! چه برسه به اینکه بتوانند به طور جامع درک کنند که حرکت بین خطوط سفید چه مزایایی می تواند داشته باشد. ای کاش فرصت و امکانات کافی داشتم و این ایده ها رو به اجرا می رسوندم.
ببخشید که خارج از موضوع نظر گذاشتم.
سلام
از شما چه پنهان من هم این ایده را خیلی دوست داشتم.
از ایده هایی که جان و وقت و امکانات اجرایش نیست هم مپرس که هم دردیم.. :-) خوش به حال آنها که ایده هایشان را عملی میکنند.
سربلند باشید