انسان متفاوت
چند روز قبل در کارگاهی صحبت از این شد که پول و پاداشهای مادی، در انگیزش نقش موثری ندارند. همانطور که حتماً میدانید، این به مفهوم آن نیست که آدمها مجانی یا تحت ستم کار کنند، بلکه به آن معنی است که با پاداشهای مادی نمیتوان انسانها را به کارهایی که فراتر از وظیفه باشند، ترقیب کرد. دوستی در میان کارگاه یک سوال مطرح کرد که جالب بود. این نوشته را به سوال این دوست اختصاص داده ام.من گفتم که حتی اگر به شما 10 میلیون تومان هم بدهند، شما نخواهید توانست آدم دیگری، به کلی متفاوت شوید و این کار را تا ابد ادامه دهید.
دوستمان گفت که من حاضرم به خاطر 1 میلیون تومان هم آدم دیگری شوم. البته این حرف را با لبخندی مطرح کرد، اما خیلی هم شوخی نمیکرد.
بگذارید ببینیم ابن کار شدنی است و چقدر برای ما هزینه دارد؟
بگذارید روی یکی از شاخصه های رفتاری تمرکز کنیم. فرض کنید که شما بک D پر شدت باشید، عاشق تصمیم گرفتن، رقابت، چالش و ریسک پذیر. حالا من میخواهم به شما رقم قابل توجهی را پیشنهاد کنم که شما دیگر در پی رقابت با دیگران، تحت کنترل درآوردن اوضاع، به چالش کشیدن دیگران و ریسک پذیری نباشید، یعنی اصلاً نباشید. فکر میکنید میتوانید؟
اگر شما یک فرد با D کم شدن باشید، بعید است بتوانید این حالت را تصور کنید، بگذارید برای افراد با D کم شدت بگویم، آیا حاضرید رقم قابل توجهی را دریافت کنید و در هر موقعیتی که قرارمیگیرید، شما مسئول کنترل شرایط باشید، تصمیمها را بگیرید، به چالش بکشید و معمولاً اولین نفری باشید که تصمیم میگیرید؟
خواهش میکنم کمی تمرکز کنید، کمی به خودتان و این شرایط فکر کنید، اگر شدت D در شما یکی از شرایط بالا باشد، و باندازه کافی هم شدت داشته باشد، احتمالاً تحمل این شرایط برایتان سخت خواهد بود و این سختی را خوب میتوانید تجسم کنید.
حالا شما به من بفرمائید که حاضرید و اصلاً میتوانید این قدر تغییر کنید؟
اگر این شرایط، هیچکدام، برایتان قابل تصور و درک نیست، بفرمائید تا مثالهایی از سایر تیپها را بزنم که احتمالاً برای شما ملموس تر باشد.
حالا ممکن است که این داستان تغییر آدمها، با کنترل رفتارهای نامطلوب همراه هر یک از شاخصه های رفتاری اشتباه گرفته شود. آنجا یکی از رفتارهای نامطلوب همراه برخی رفتارهای مطلوب کنترل میشود، یعنی مثلاً یک D پر شدت، تصمیمش را میگیر، ریسک را میکند، رقابتی میماند، فقط مثلاً دیگر پرخاش نمیکند، گرچه این هم سخت است، اما این کاملاً شدنی است، اما فردی دیگر شدن، حتماً سخت است و ناشدنی خواهد بود، مگر در زمان زیاد و طولانی و احتمالاً تحت شرایط خاص محیطی.
خیلی خوشحال میشوم که شما هم بفرمائید که آیا میتوانید آدم دیگری بشوید؟ کمی با خودتان صادق باشید و واقع بینانه ارزیابی کنید.
سربلند باشید
سلام- با مقدمه مطلب کاملا موافقم ، وقتی محرک های بیرونی جایگزین محرک های درونی میشوند ، موجب میشود که علاقه ذاتی فرد به آن امر خاص کاهش یابد .
اما بنظرم میشود تغییرات عمده ای در رفتارها داد ، احتمالا برای خیلی از ما پیش آمده که وقتی دوستی یا همکاری بعد از سالها ما را ( در محیطی مشابه همان محیط مشترک قبلی ) مدت کوتاهی ما را میبیند ، اظهار میدارد که ” اصلا یه آدم دیگه شده ای ” یا ” چقدر رفتارهات تغییر کرده ”
شخصا اعتقاد دارم اگر انگیزه ای وجود داشته باشد که رفتارها تغییر کند ، با تمرین و ممارست انجام پذیر هست .
سلام.
حتما رفتارها را میشود تغییر داد، اما اینکه به کلی و واقعا آدم دیگری شویم، یعنی ارزشها، نگرش، مرام و شخصیت را به کلی تغییر دهیم که آن خیلی ساده نیست و به خصوص با پول و محرکه بیرونی احتمال توفیق زیاد نیست
سربلند باشید
اتفاقا به نکته خوبی اشاره کردید. این روزها از خیلیها میشنویم که با پول حاضرند هرگونه تغییری کنند و هرچیزی بشوند. نه تنها این ادعا را دارند، بلکه ادعا دارند که همه آدمها هم همینند و اگر غیر از این بگویی، متهم به خوبرتربینی میشوی.
اما شخصا اعتقاد ندارم که با انگیزه پول میتوانم آدم دیگری شوم. واقعا بحث تغییر شخصیت، نگرش و ارزشها به این سادگیها امکانپذیر نیست. من که نمیتوانم.
@جام طلا
به نطر من خیلی ها وانمود میکنند که تغییر عمیق کرده اند اما در واقع فقط لایه طاهری را تعییر تعهد و در درون همان هستند با کمی زجر از این دو گانه شدن…اما این نظر من است .
سربلند باشید
سلام و درود فراوان خدمت استاد ارجمند
دوست دارم این بار واقعا سوال کنم نه جواب بدهم!
من همه ی دوستان را به چالش می کشم که فکر کنند و بیابند راهی را که بتوان رفتار را تضمینی تغییر داد و ما روانشناسان را نجات دهد چراکه در دو مقوله ی “ازدواج” و “اعتیاد” که بر پایه ی تغییر رفتار است به شدت کمیتمان لنگ می زند و دست بسته ایم. (جسارتا بنا به لزوم سوال، خودم را در زمره ی متخصصان قرار دادم وگرنه ادعایی جز دانش آموزی ندارم )
امیدوارم سوالم جوابی بوده باشد برای دوستانی که واقعا می خواهند بدانند.
سپاس فراوان بابت دقت نظری که در این پست به خرج دادید.
موفق و پیروز باشید.
هرجا میرم برای مصاحبه ازم سوال میپرسند از زیرسیستم های منابع انسانی با اشتیاق براشون هرانچه ک میدانم را توضیح میدهم تهش میگن اینا ک همش تئوری. چ کردی کابردشو خدت انجام دادی؟! آخه لامصبا من حاضرم مجانی کار کنم تا این تجربه لعنتی رو بدست بیارم. فارغ التحصیل دانشگاه تهران ارشد منابع انسانی به ته خط برسه نباید فلنگو ببندو از این مملکت خراب شده بره؟ …
@مهتا
سلام بر شما دوست خسته :-)
شما داوطلب چه شغلی بوده اید؟ من تردید ندارم که سازمانهای متعددی حاضرند شما را به سرعت به عنوان یک کارشناس منابع انسانی استخدام کنند، مشروط به آنکه :
– حاضر باشید که از صفر شروع کنید
– نشان دهید که آمده اید کار کنید، واقعاً کار کنید.
– بخواهید و آماده باشید که یاد بگیرید.
– نشان دهید که میمانید.
– نشان دهید (نشان دهید در عمل) که سازمان برایتان مهم است.
– کمی در رفتارهای کاریتان، مثل نوشتنتان :) آماده تغییر و پذیرش رسمیت باشید. مثلاً به جای که ننویسید ک یا به جای خودت ننویسید خدت و … این نمونه های ریز، برای سازمانها میتواند تهدید کننده و نشانه رفتارهای سرکش باشد (فقط نشانه، نه اینکه حتماً)
واقعاً حاضرید مجانی کار کنید؟ یکسال؟ باور کنید که حاضر نیستید و پیشنهاد هم نمیکنم که این کار را بکنید، اما اجازه دهید که سازمانها شما را کشف کنند، ببینید که چه رفتاری، چه نشانه ای هست که هیچ سازمانی، سازمانهایی که در به در دنبال استخدام نیروهایی مثل شما هستند، حاضر نمیشوند که شما را کشف کنند.
چشمها را بشوئید و دوباره به موضوع نگاه کنید، شک ندارم که در کمتر از سه ماه دیگر جای خوبی مشغول کار خواهید بود.
باور کنید که من هم از همین نقطه ها شروع کردم، خیلی کارها کردم، مجانی هم کار کردم، خیلی وقتها اجازه دادم که سرم کلاه بگذارند، اما یاد گرفتم و خودم را نشان دادم و در حد بضاعتم توانستم راهم را بیابم، گرچه خیلی راه پر پیچ و خمی بود.
شک ندارم که شما موفق تر از من و امثال من خواهید بود. این تعارف نیست، یک حقیقت است.
چشمها را بشوئید کمی هم کمتر نارحت باشید. لبخند، در ارتقای روحیه، معجزه میکند.
سربلند باشید