محصولی که سخت آماده شود
زمانی تولید کنندگان محصولات خوراکی، به کیکهای آماده روی آوردند. آنها فرمولی جادوئی کشف کرده بودند. پودری که با آب مخلوطش میکردی و بعد از چند دقیقه پختن، یک کیک خوش مزه و آماده داشتی که میل کنی. در آن روزهایی که عمده خانمها در کشورهای غربی مشغله و کار فراوان داشتند و در عین حال دوست داشتند که از میهمانان خود با دست پخت خود پذیرائی کنند، این واقعاً مانند یک فرمول جادوئی بود. فکر میکنید این محصول چقدر موفق شد؟اگر شما هم مثل تولید کنندگان این محصول فکر میکنید که این محصول فروش خوبی داشت، اشتباه میکنید. این محصول موفق نشد. آنها به بررس یموضوع پرداختند و متوجه شدند که آدمها از چیزی که برایش زحمتی نکشیده باشند، خیل یخوششان نمیآید. عجب!
بگذارید ابتدا ببینیم آنها چه کردند و بعد ببینیم داستان چیست. آنها به سادگی یک کار به فرایند تولید این محصول اضافه کردند. خانمها باید زحمت میکشیدند و خودشان تخم مرغ را هم به این پودر اضافه میکردند. حالا فروش به سرعت بالا رفت.
قبل از پرداختن به موضوع و ریشه آن، بگذارید یک مثال دیگر را هم بررسی کنیم. فروشگاههای معروف IKEA را لابد میشناسید. این فروشگاهها که از کشور سوئد به تمام دنیا پسترش پیدا کرده اند، این سیاست را دارند که محصولشان را مونتاژ نشده به شما میدهند و شما با چند کار نه چندان سخت، آن میز، یا صندلی یا تختخواب را مونتاژ و سپس استفاده میکنید.
راستی چرا چنین میکنند؟
یک خطای شناختی وجود دارد که شما وقتی برای دستاوردی بیشتر زحمت میکشید، بیشتر به آن علاقه و وابستگی پیدا میکنید. شما وقت ینقش خودتان را در خورجی یک کار میبینید، بیشتر به آن متعهد و وابسته میشوید. داستان تخم مرغ در پودر کیک و داستان IKEA همین است. شما میزی را که خودتان مونتاژش کرده باشید، بیشتر دوست دارید و بیشتر میل خواهید داشت که چنین اجناسی را تهیه کنید که به خودتان حس مفید بودن را هدیه کنید.
این داستان بعد از اینکه شناخته شد، بسیار مورد استفاده قرار گرفت.
در آزمونهای ورودی دوره ها، معمولاً کسی را به رایگان نمیپذیرند. شایعاتی هست که نتایج این آزمونها اصلاً پردازش نمیشوند، اما برگزار میشوند تا شما احساس کنید که ورود به این دوره یا دانشگاه، سخت است و شما از پس کاری سخت بر آمده اید. میگویند (مطمئن نیستم) در روزهای اغازین برگزاری دوره های MBA در جهان که این دوره ها طرفداران زیادی نداشت، در کنار تمام تبلیغها از این نکته هم استفاده شده است. آزمونهای ورودی سخت، که گاهی با تمرینهای ورزشی هم همراه بوده اند، سبب جذب مخاطب بیشتری شده اند.
مراقب باشید، اگر برای چیزی زحمتی قرار است بکشید، مبادا به خاطر آن زحمت و ارضای حس موفقیت خودتان، بیش از حد به آن بها بدهید. شاید تعلق شما به یک خروجی خودتان، مثلاً کتابی که به زحمت ترجمه کرده یا نوشته اید را ممکن است بیش از حد نیاز بازار چاپ کنید، چون فکر میکنید کاری که این قدر برایش زحمت کشیده اید، حتماً چیز خوبی است. در حالیکه ممکن است چنین نباشد.
این اتفاق در هر حوزه ای از زندگی و کسب و کار شما ممکن است رخ دهد، باید مراقب شیوه ارزش گذاری کارهایمان باشیم.
شما در این حوزه تجربه ای دارید؟ به چیزی بیش از حد وابستگی دارید؟
سربلند باشید