من را دور میزنند، چه کنم؟
چند روز قبل با دوستی در سمت مدیریتی صحبت و درد دل میکردیم. آزرده بود، از اینکه همکارانش او را به قول خودش دور میزنند. میگفت من تا میخواهم کارها را یادشان بدهم و استقلالشان بدهم، فورا مرا دور میزنند و بدون در نظر گرفتن سلسه مراتب سازمانی، سراغ مدیر بالادستی من میروند و من دائم شوکه میشوم. چه باید کرد؟
به نظرم این یک عارضه فراگیر است که همین شاید یکی از علتهایی است که مدیران در توسعه همکاران زیردست خود، اکراه پیدا میکنند. مدیر وقتی با این شرایط مواجه میشود، احتمالاً با خودش فکر میکند که بشکند دستی که نمک ندارد و تعبیرهایی شبیه این.
اما به نظرم همه مدیران اینطور نیستند، دیده ام مدیرانی را که همکاران خود را آن قدر توسعه میدهند که از آنها عبور کنند، حتی به نوعی آنها را هل میدهند را جلو جلو تر بروند.
به گمانم چند نکته اینجا میتواند مطرح باشد:
- ساختار سازمانی برای حفظ امنیت مدیران طراحی نشده است، برای منطقی شدن ارتباطات و اتخاذ تصمیمهای درست در سطوح صحیح و با اطلاعات متناسب است. پس اگر شما مانع یک فرایند شوید و بخواهید فرایند را به اطلاع یافتن خودتان گره بزنید و مانع جلو رفتن کار بشوید، خیلی طبیعی است که “دور” زده شوید.
- هر فرد به خصوص در رده های مدیریتی باید “نقش” خود را ایفا کند، نه “وظیفه اش” را که احتمالاً به یک امضا محدود شده باشد. اگر وظیفه مدار شوید، احتمال دور زدن خود را بالا میبرید.
- اصل پیتر میگوید که شما تا سطحی رشد میکنید که به سطح عدم شایستگی برسید. یعنی تا جائی رشد میکنید که شایستگی هایتان اجازه دهند. ممکن است شما شایستگیهای خود را به اندازه ای که برای این سمت لازم است، توسعه نداده باشید. در این صورت شما فقط به استناد یک حکم در این سمت نشسته اید، نه متکی به شایستگیهایتان. اینطور اگر باشد، احتمال نادیده گرفتن شما و حتی استقبال از این مسئله از سوی سازمان زیاد میشود. پس گناه را به گردن همکارتان نیندازید، به خودتان نگاه کنید و خود را توسعه دهید.
- پیرو بحث بالا، امنیت جایگاهی شما، در گروه پست شما اگر قرار بگیرد، وای به حالتان است. در این شرایط باید صندلی خود را محکم بچسبید تا آن را از شما نگیرند و دائم باید با سر و صدا و داد و بیداد، یادآوری کنید که شما آنجا نشسته اید و باید یک امضا هم شما بکنید. این وضع دوام زیادی نخواهد داشت. خودتان را بالا بکشید نه صندلی تان را!
- شما بابت دستاوردتان در یک سمت مستقر میشوید، نه بابت زمانی که در سازمان میگذرانید. با خودتان خلوت کنید و ببینید چه دستاوردی داشته اید؟ چرا آدمها باید به شما مراجعه کنند یا به عبارتی چرا نباید شما را دور بزنند؟ اگر شما بودید چه میکردید؟
خلاصه اینکه باید بیشتر به فکر خودمان باشیم. اگر همانجا که هستیم، بمانیم، این محل برای مدت طولانی آن امنیتی که میخواهیم را نخواهد داشت.
برنامه شما برای بالا رفتن چیست؟
سربلند باشید
بعضی اوغات اشکال از فرد نیست از ساختار سازمانی است. چراکه بیش از اندازه سلسله مراتبی شده است. مشکلی که اغلب در سازمان های دولتی وجود دارد و باعث کاهش بهره وری می شود.
سلام
درست میفرمایید. عرض بنده با این فرض بود که ما در می نقش افراد هستیم و البته این به معنی نفی سایر شرایط نیست.
سربلند باشید
سلام استاد گرامی. مطلب شما درددل خیلی از مدیران و حتی کارمندان است. خیلی تاز این مسائل در حیطه های کارورزی افراد رخ می دهد. اکثر دانشجویانی که برای کارورزی میروند گله دارند که افراد حتی کارمندان آنان رابه پیک تبدیل می کنند تا نامه ها را در طبقات و اتاقها جابجا کنند و دریغ از یک کار مفید.و ترس از دست دادن جایگاهشان رادارند. وقتی ناامنی شغلی در میان باشد چه مدیر چه کارمند حبابی برای خود می سازند که کسی را در ان راه نمی دهند. در فدراسیون ها و هیاتهای ورزشی ما به جد می توان در یافت این معضل خیلی فراتر از بقیه سازمانهاست. فرمایش شما برای شایستگی ها و حد و مرز آن صحیح باشد اما در همین حیطه سازمانی ورزش تا کوچکترین ایده و خلاقیتی در افراد بیان می شود کنار گذاشته می شود به طرز همان دور زدن …در یکی از همین مطالب شما خواندم که کسی از ژاپن با سه فرد پشتسر همامده بود وگفته بود نیروهای جوان را برای یادگیری و تجربه همراه اورده تا جایگزین های بعدی وی باشند. ولی متاسفانه در ایران اگر مدیری اینکاررا انجام دهد تا یک ماه بیشتر دوام نمیاورد.همون بحث دور زدن یا عامیانه زشت آن : زیر آب زدن برای بالا رفتن خود …..اینجا بنظرم (البته جسارتم را ببخشید) بحث شایستگی کنار میرود و بحث زرنگی پیش میاد کهدر عام می گویند هر کس زرنگتر بالاتر …. حالا به چه نحو زرنگ شده بماند.