نه گفتن
تعداد افرادی که نمیتوانند نه بگویند، خیلی زیاد است. این مشکل میتواند مدیریت زمان شما را به شدت تحت تاثیر قرار دهد، از سوی دیگر هم اگر نه را جای نامناسب یا به روش نامناسب بگوئید، روابط شما ممکن است آسیب ببیند.
نه گفتن هم راه دارد، در کتابهای مختلف به این روشها اشاره شده و در اینترنت هم مطالب خوبی هست. کتاب هفت عادت مردمان موثر، در این حوزه مطابی دارد. اینکه نتوانیم نه بگوییم، تا حدودی هم به تیپ رفتاری ما بستگی دارد که ممکن است نخواهیم کسی باشد که از ما دلخور باشد. اینها چه تیپی هستند؟ میتوانید حدس بزنید؟
شما در کدام گروه هستید، چگونه نه میگوئید، اگر نمیگوئید با چه مشکلاتی مواجه شده اید؟
شاید به اشتراک گذاشتن تجربه های من و شما، به دیگران هم کمک کند که با مشکلاتشان بهتر مواجه شوند. دریغ نکنید.
سربلند باشید
سلام جناب کمالیان
در طول مدت کاری خود با مراجعه کننده بسیاری چه از کارکنان و چه مشتری برون سازمانی ارتباط داشته ام ، منتها هر کدام از مراجعه کنندگان از من درخواستی داشتند. امااگر در مقابل درخواست شان جواب نه می دادم، از اتاقم بیرون نمی رفتند مجبور بودم به آنها بگویم چشم ولی امروز و فردایشان کنم تا بلکه بصورت غیر مستقیم جواب نه بگیرند و یا تقصیر را به دوش خودشان بگذارم که اگر پیگیری می کردید ، مساله تون حل می شد.
روش دیگرم ارجاع کار به زیر مجموعه بود و به آنها می گفتم که شما به او نه بگویید تا با شرایط بهتری و با ناراحتی کمتری از مجموعه بیرون برود و از دست مدیر ناراحت نشود.
روش دیگری که برای پاسخ نه دادن داشتیم این بود که کار پاسخ را از یک نفر به چند نفر (کمیسیون موارد خاص) واگذار می کردیم که اگر دوباره آن شخص مراجعه کند ، راحتر به او نه را بگوییم و اگر از بیرون سازمان هم فشار می آوردند ، نتیجه کمیسیون را بهانه کنیم و آسیب سازمانی نبینیم. و در آخر عمر مدیریتی هم به دلیل یک پاسخ نه و برخی مساعل دیگر از شغل سابقم برکنار شدم.
از راهنمایی ها و درس های سازنده تان سپاسگزارم
@سیدمهدی موسوی زاده
سلام
خیلی متشکرم که این قدر صادقانه نوشتید. اینها نمونه هایی از راههایی است که معمولا جایگزین نه گفتن میشود. نمیدانم مخاطبین شما از اینکه پاسخهایی مستقیم دریافت نمی کردند چه حسی داشته اند؟ من اگر بودم حس خوبی نداشتنم (با عرض پوزش). شاید اگر یک بار محکم به تنها پاسخ منفی داده میشد، فرهنگی تازه گرچه به سختی جا می افتاد. شاید و البته این کار سخت تر می بود.
سربلند باشید
سلام
همانطور که اشاره فرموده اید میزان راحتی ما در “نه ” گفتن ، ارتباط مستقیمی به تیپ رفتاری ما دارد ، و طبیعتا تابعی است از موقعیت .
مثلا ممکن است در یک موقعیت صرفا اجرایی ، نه گفتن خیلی ساده تر باشد ، در یک یک موقعیت بازاریابی و فروش ، نه گفتن خیلی مشکل باشد ، یک فروشنده همه تلاشش را میکند تا نه نگوید !
باید بیاموزیم در موقعیت هایی که با انسانها و سرنوشت آنها سرو کار داریم ، به سادگی نه نگوئیم ، اندکی تامل کنیم .
بنظرم بهترین الگو برای نه گفتن به همراه تامل ، نماینده های مجلس هستند که میدانند ۴ سال یکبار گذرشان به دباغ خانه مردم می افتد ، من همیشه به همکارانم در منابع انسانی توصیه میکنم تصور کنند قرار است در پایان هر سال از پرسنل سازمان رای بگیرند که آیا ما را میخواهند یا خیر ؟
در نه گفتن ، طوری تامل و تدبر و تعمق کنیم که همیشه بتوانیم از آن دفاع کنیم ، طوری سبک و سنگین کنیم که ذینفعان ، از شنیدن پاسخ نه ما ، احساس غبن نکنند .
@آرمین خوشوقتی
سلام
با مثال رای گیری در سازمان خیلی موافقم. البته به نظرم باید از مراجع مختلف سازمانی رای گیری ( مثلا) شود.
سربلند باشید
جناب کمالیان عزیز
ببخشید که بیشتر از صنعت مثال می زنم و این را خیلی از دوستانم می گویند ولی به نظر خودم مخاطب بیشتر درک می کند. در صنعت وقتی می خواهند سیالی را از ظرفی با فشار بالا به ظرفی با فشار پایین انتقال دهند، چند راه وجود دارد.
۱- بوسیله یک شیر در ورودی ظرفی که فشارش پایین است، استقرار می دهند که به سرعت فشار را به اندازه دلخواه می اندازد(نه مستقیم) اما این باعث می شود استهلاک شیر بالا برود و شیر مذکور زود خراب شود و زود به زود تعمیر شود.
۲- با قرار دادن یه توربین در مسیر بین دو ظرف، از فشار مذکور استفاده بهینه شده و تولید برق می کنند و هم به شیر بین دو ظرف فشار چندانی نمی آید( نه غیر مستقیم و کم کم با مشارکت کمیسون حالت خاص تا هم تصمیمات به صواب نزدیکتر باشد و هم به مسوول مربوطه آسیب چندان روحی و روانی نرسد)
من با نظر شما موافقم منتها وقتی که مراجعه کننده کم باشد و مسئول مربوطه بتواند با گفتگو و مذاکره و سعه صدر به مراجعه کننده جواب نه بدهد اما در سازمانی که ما بودیم و مخصوصا نمایندگان مجلس که مراجعه کننده زیاد دارند واقعا پاسخ مستقیم سخت است. چراکه باید رضایت شخص هم جلب نماید تا کمتر از شنیدن جواب نه ناراحت شود.
سلامت و پیروز باشید
با سلام خدمت استاد کمالیان عزیز
وقت بخیر،
مسلما بنا به تجربه فردی با شنیدن “نه”، احساس ناکامی در ما به وجود می آید که انکارناپذیر است، در حالی که اگر همین احساس ناکامی را برای فرد تشریح کنیم و بگوییم که این احساس و روبارویی با واقعیت تلخ بهتر از تجربه ناکامی بزرگتری است که در آینده تجربه خواهند کرد، طبیعتا احساس خوشایند و بهتری حتی با شنیدن “نه” به آنها دست خواهد داد.
با گفته شما مبنی بر اینکه “نه” بهتر از “آره دروغین” است موافقم!
بنا به تجربه، شرکتی برای انتقال یک “نه” کوچک(!) به من از معاون بازرگانی خود استفاده کرد و خود مدیرعامل از روی “تعارفات” با من صحبتی نکرد، این موضوع باعث بی اعتماد شدن من به آن شرکت و حتی تبلیغاتی منفی برای برند ایشان شد.
در مجموع، “نه” گفتن و “نه” شنیدن اگرچه تلخ است اما شیرینی “اعتمادسازی” دوطرفه آن، موجب نقش بستن خاطره ای لذت بخش می شود.
آرام و پایدار باشید
@سیدمهدی موسوی زاده
@اعتضاد
نه گفتن یک هنر است.در عمده موارد شما با گفتن نه و در واقع رد کردن خواسته یک نفر به او کمک میکنید. کتاب نه موثر یا effective no راههای این مهارت را یاد میدهد.
ما همیشه باید همراه نه، توضیح بدهیم. مثلا بگوییم که این کار رابلد نیستیم، یا در بازه زمانی که او میخواهد نمیتوانیم انجام دهیم و ….
اینهو به هر دوی ما و به رابطه ای که داریم، کمک میکند.
سربلند باشید