صداقت و امانت در ارزشها
در چند روز اخیر، مشاهداتی پراکنده داشتم که همه حول محور صداقت و امانت داری در فرهنگ سازمانی و ارزشهای سازمانها بودند. این نوشته را به اهمیت این موضوع اختصاص دادم.
پستی در لینکدین بود که مدیرعامل یک مجموعه معتبر آموزشی تصویری از گواهی ثبت یک عنوان را منتشر کرده و از همکاری در همین حوزه گله کرده بود که چرا دوره ای با همین عنوان را تبلیغ میکند؟ نوشته ای در یک کانال بود که مدیر کانال از مدیر کانال دیگر (با انتشار مطلب) درخواست کرده بود که وقتی مطالب آنها را بازنشر میدهند، نام مالک محتوا را حذف نکنند. نوشته ای از یک فرد دیگر در اینستاگرام دیدم که گله کرده بود نام او در فهرست مدرسین دوره ای آورده شده بدون آنکه او خبر داشته باشد. مدتها قبل هم دوست عزیز مطالب کانال ما را کپی میکرد در کانال خودش، و نام ما را حذف میکرد. در مقابل گله من هم میفرمود که مگر هدف شما اطلاع رسانی نیست؟ پس چرا حساس هستید؟ در حالیکه خودش مطالب خودش را با درج چند باره آدرس کانالش در میان محتوا نشر میداد!
مثال زیاد است. در تبلیغات کارگاههای آموزشی هم دیده ایم که برگزار کننده فلان هزار ساعت تجربه دارد، یا فلان هزار بار فلان کار را انجام داده است. اما گروهی هستند که میدانند این آمار نه با سابقه کار و نه حتی با سن برگزار کننده، همخوانی ندارد. آن وقت چطور ممکن است به ما اعتماد کنند؟ به خصوص که عناوین کارگاه یا دوره هم اقتباسی از یک دوره که توسط فرد دیگری برگزار شده، باشد!
اینها همه نشانه هایی هستند که خوب نیست. چه اشکالی دارد که من محتوای شما را به نام شما منتشر کنم؟
آقای لنچیونی در یکی از ارائه های جذاب خودش در مورد ارزشهای سازمانی، به گروهی از ارزشها اشاره میکند که سازمان و فرد قدرت انتخاب میان آنها را ندارد. ایشان این ارزشها را “قانون بازی” مینامد. میگوید شما اگر اینها را نداشته باشید، نمیتوانید در بازی هایی بازی کنید. در ارائه ای که آقای پروفسور دنیسون برای دومین کنفرانس فرهنگ سازمانی ایران، تحت عنوان نقش اخلاق حرفه ای در سازمانها، تهیه کرده بودند به این موضوع اشاره شد. مثال ایشان بانکی بود که حسابهای مشتریان را دستکاری کرده بود. آیا دیگر کسی به این بانک آمریکائی اعتماد خواهد کرد؟ آیا مدیر این بانک خواهد توانست شغل دیگری در این حوزه پیدا کند؟
صداقت و امانت داری یکی از این قانونهای بازی هستند. کسی که در حوزه آموزش و سازمان کار میکند، اگر صداقت و امانت داری را در عمل (نه در شعار) نشان ندهد، مگر ممکن است مورد اعتماد سازمانها قرار بگیرد؟
کپی کردن یک متن یا تبلیغ یا اطلاع رسانی، زحمت امروز ما را کم میکند، اما چیزی را خراب میکند که قانون بازی در زمینی است که انتخاب کرده ایم. این کارها چند مشتری را جذب میکند، چند کارگاه را شلوغ تر میکند، اما در دراز مدت، حتماً اثر عکس خواهد داشت و مشتریان بالقوه ای که منتظر دریافت خدمات خوب هستند را از ما میراند و این فقط ما هستیم که تنها میمانیم و ضرر میکنیم.
تجربه شما در این حوزه چیست؟
سربلند باشید