میتونی؟ چطور؟
وقتی میخواهیم کاری مهم انجام دهیم، معمولاً توصیه میشود که به خودمان قوت قلب بدهیم. جملاتی انگیزشی از قبیل اینکه “تو میتونی” یا “از پس اش بر میای” معمولاً مواردی هستند که توصیه میشوند. اخیراً مقاله ای خواندم که نگاهی دیگر به این مسئله میکند و راهکاری تازه و برگرفته از درونمان ارائه میکند. نگاهی به این راهکار ساده، موضوع این نوشته است.این روش بر این اساس استوار است که اگر خود را نسبت به رفتارهای پیش رو مسئول قرار دهیم، احتمال دستاوردهای خوب، بیشتر خواهد شد. فرض کنید که شما میخواهید در یک مصاحبه استخدامی شرکت کنید. میتوانید به همان روش قبلی به خودتان بگوئید که “من میتوانم و موفق خواهم شد” این خوب است. اما ممکن است به شما اعتماد به نفسی بدهد که فراتر از آنی باشد که میخواهید.
وقتی شما کاملاً مطمئن باشید که موفق میشوید، ممکن است دنبال کاربرد تمام ابزارهایی که دارید، نگردید.
این روش توصیه میکند که این قوت قلب را با استفهام و پرسش همراه کنید. به خودتان بگوئید: میتونی؟ و بلافاصله از خودتان بپرسید : چطور؟
با همین پرسش ساده، شما به خودتان بدهکار میشوید و دنبال ابزارهای خودتان برای پاسخ به این سوال جستجو را آغاز میکنید. پاسخهای شما میتواند برای یک مصاحبه استخدامی، مثلاً موارد زیر باشند:
- با تکیه بر دستاوردهای گذشته ام
- با شنونده بودن و یک برخورد خوب
- با حفظ آرامش و استفاده از تکنیکهایی که برای مدیریت استرس یاد گرفته ام
- با حفظ تمرکز و ارائه پاسخهای دقیق
- با تسلط بر خودم و دوری از دامهای استرس و احیاناً خشم (:-))
- و …
در اینجا شما به سادگی، یک بار تمام داشته های خود را برای موفقیت در جلسه مصاحبه مرور کرده اید و انگار این ابزارهای کاربردی را از قفسه خارج کرده و دم دستتان آورده اید. به علاوه و مهمتر از آن، به جای انگیزش بیرونی، از انگیزش درونی برای تحقق هدفتان استفاده کرده اید که بسیار اثربخش تر است (رایان و دسی 2000)
اصل ماجرا بسیار ساده و متکی به گفتگوهای درونی با خودمان است. پر واضح است که اگر قبل از جلسه دائما به خودمان ناامیدی و یاس تزریق کنیم، حتما ًموفق نخواهیم شد. اما حالا صحبت بر سر شیوه های تزریق انگیزه به خودمان است. خیلی از دوستان هنوز به اثر گفتگوهای درونی اعتقاد ندارند و معتقد هستند که این گفتگوها فقط جنبه شعاری دارند. این روش کمی هم به این دیدگاه کمک میکند که به داشته ها فکر کند و بعد به خود امید دهد.
این روش کاربرد دیگری هم دارد که همان “نقش_من” است که من همیشه طرفدار آن بوده و در موردش مفصل در کانال تلگرام و ایسنتاگرام، نوشته ام.
با این روش شما دائماً خود را متوجه نقش خودتان در رفع یک مشکل یا موفقیت در یک اقدام میکنید. وقتی از خودتان میپرسید که چطور؟ ذهن شما در جستجوی تمام داشته های شما به دنبال راهکارهایی است که به شما کمک میکنند که نقش خود را ایفا کنید. شما چه میتوانید بکنید تا این واقعه آنطور که شما میخواهید رخ دهد؟
وقتی به یک جلسه مهم میروید و کسی آنجاست که بارها شما را عصبانی کرده است، میتوانید بپرسید که میتوانم عصبانی نشوم؟ و بعد سوال کنید که چطور؟ حالا راهکارهایی به ذهنتان میرسد که چطور میتوانید بر عصبانیت خود در جلسه مسلط شوید.
راهکار ساده ای است، امتحانش کنید، حتی در مورد کارهای ساده ای مثل اینکه “میتونم امروز ساعت 5 برم؟ چطور؟” و اگر به مفاهیم علمی تر این موضوع علاقه داشتید، اصل مقاله را مطالعه فرمائید.
سربلند باشید
مثل همیشه عالی نوشتید حرفهایتان بسیار کاربردیست. منتظر حضور دوباره تان در عسلویه هستم
لطف دارید. متشکرم.
امیدوارم توفیق تکرار این تجربه خوب، دست دهد
سربلند باشید