گزارش کارگاه مصاحبه استخدامی
کارگاه مصاحبه استخدامی که پیش از این خبر برگزاریاش را نوشته بودم، در روز چهارشنبه 25 مهرماه برگزار شد. این نوشته گزارشی از برگزاری این کارگاه است. همانطور که عمدۀ مخاطبان ما مستحضر هستند، بنای ما همیشه بر برگزاری کارگاهها در قالب سازمانها بوده است و این یکی از معدود کارگاههایی بود که به صورت باز و با حضور مخاطبان مختلف برگزار شد. البته استقبال از این کارگاه قابل توجه بود، که این نه از لیاقت بنده که پس از لطف مخاطبان محترم، حاصل نیازی است که افراد درگیر در این حوزه حس میکنند.
این خبر خوبی است که افرادی که در این حوزه درگیر هستند، کماکان به توسعه فردی و بهتر شدن می اندیشند.
ما در برنامه ریزی برای برگزاری این کارگاه سعی کردیم، با اطلاع رسانی و با توضیح و گاهی مذاکره با دوستان، دریابیم که انتظارات چیست و خود را کم و بیش با آن نیازها تطبیق دهیم. تلاش کردیم متوجه شویم که شرکت کنندگان عمدتاً دغدغه های مشترک داشته باشند تا بتوانیم به آنها پاسخ دهیم.
به این منظور ثبت نام را طی دو مرحله انجام دادیم تا در همان فرم پیش ثبت نام، از زبان خودِ افراد بشنویم که چه میخواهند بشنوند و دغدغه شان چیست. صادقانه باید بگویم که آنچه در این فرمها نوشته شد، کمتر به موضوعی خاص اشاره شده بود.
نکته دیگری که در فرم پیش ثبت نام به آن اشاره کرده بودیم، شغل افراد بود، برای اینکه بتوانیم افرادی از یک رده و حوزه شغلی را پذیرا باشیم تا بحثها همگرا تر باشد.
از سوی دیگر طرفیت کارگاه را محدود به 25 نفر کردیم تا فرصت گفتگو و تبادل نظر برای همه فراهم باشد، گرچه این هزینه بیشتری تحمیل میکرد، اما هدف ما ارتقای اثربخشی بود و به سرعت از این بخش عبور کردیم.
در مرحله پیش ثبت نام، حدود 50 نفر از دوستان اظهار لطف کردند و آمادگی و علاقه خود را برای شرکت در کارگاه اعلام نمودند. برای همه ایمیلهایی ارسال کردیم و باز هم پرسیدیم که اگر موضوع خاصی مد نظرشان است مطرح کنند تا بتوانیم محتوا را مناسب سازی کنیم. در این مقطع هم نکته خاصی اعلام نشد. عمدتاً آنچه اعلام شد آشنائی با روشهای نوین و کارآمد در مصاحبه های استخدامی بود.
بر اساس مذاکراتی که با مخاطبان عزیز داشتیم، و البته بر اساس اولویتی که در مرحله پیش ثبت نام داشتند، 25 نفر ثبت نام خود را قطعی کردند. با کمال شرمندگی از تعدادی از عزیزان عذرخواهی کردیم، چون به نظرمان رسید که این کارگاه برایشان حاصلی نخواهد داشت. چند نفری گله کردند، برایشان توضیح دادیم و ترجیح دادیم در این مقطع آنها را برنجانیم. صادقانه باید اعتراف کنم که ظرفیت اولیه را 20 نفر در نظر گرفته بودیم، اما لطف برخی دوستان سبب شد تا ظرفیت را به 25 نفر افزایش دهیم تا خدای نکرده سوء تفاهم و رنجشی رخ ندهد. علت دیگر برای افزایش ظرفیت این بود که از چند سازمان، چند همکار اظهار تمایل به شرکت فرموده بودند. امکان حذف یکی از این دوستان عملاً وجود نداشت (گرچه در یک مورد متاسفانه و با کمال خجالت مجبور به این کار شدیم).
نهایتاً متاسفانه به علت محدودیت ظرفیت، شانس حضور در خدمت حدود 25 نفر از دوستان را هم از دست دادیم. البته دوستانی هم بودند که علیرغم پیش ثبت نام و تاکید بر اینکه حتماً حضور خواهند یافت، در لحظات آخر به دلایل مختلف منصرف شدند که البته این گرچه کمی برنامه ریزی را دچار مشکل کرد، اما سبب شد تا کمتر شرمنده دوستان دیگر شویم. امیدوارم در کارگاههای بعدی توفیق پذیرائی از همه این عزیزان دست دهد.
کارگاه برای 4 ساعت برنامه ریزی شده بود. علیرغم تمام تلاشی که برای هم ترازی مخاطبان از منظر مشکلات و چالشها شده بود، متاسفانه چند تن از دوستان تفاوتهای دیدگاهی با عمدۀ سایر شرکت کنندگان داشتند. در دو مقطع این امر سبب شد که بحثهایی غیر مرتبط شکل بگیرد و زمان مفید را تحت تاثیر قرار دهد. این یکی از محدودیتها و کاستی های کارگاه بود که واقعا نمیدانم در این مورد چه باید کرد؟ اگر بحث را قطع کنیم، قطعاً آن عزیز آزرده خواهند شد و اگر ادامه دهیم، دیگران ممکن است ناراضی شوند. تصمیم من آن است که برای دفعه آتی، بیشتر به سوی قطع بحثها بروم. اما در برگزاری کارگاههای عمومی بروز چنین مشکلاتی به نظرم غیر قابل اجتناب است و اقلاً بعید است بتوان آن را به صفر رساند.
اما بحثهای خوبی هم شکل گرفت. مثلاً مدتی در مورد موضوع بسیار مهم “حسابداری منابع انسانی” صحبت کردیم. در مورد شکل و ساختار مدلهای شایستگی و معیارهای ارزیابی گفتگو شد. دوستان به کیفیت فرایند جذب در سازمانهایشان امتیاز دادند و چقدر احساس افتخار کردم وقتی همه صادقانه به خودشان و به فرایند جذبشان امتیازهای صوری و بسیار رویایی نمیدادند. این یعنی رویکرد توسعه در این سازمان هنوز هست و این خبر خوبی است.
فضا کمی کم بود. میزهای پیش بینی شده، برای 20 نفر میتوانست شرایط ایدهآل داشته باشد و برای 25 نفر کمی از وضعیت مطلوب دور شده بود. به همین دلیل همکارانم در جستجوی فضای بزرگتر برای همان تعداد 25 نفر هستند و گزینه های بهتری را یافته اند.
عزیزانی از سایر شهرها قبول زحمت کرده و تشریف آورده بودند. جا دارد از ایشان تشکر کنم که علاوه بر زمان کارگاه، زحمت سفر را هم بر خود هموار فرموده بودند. همچنین برخی از عزیزانی که در مرحلۀ جذب در سازمانهای مختلف شانس داشته ام و با ایشان مصاحبه کرده ام هم با کمال لطف و بزرگواری در این کارگاه شرکت فرموده بودند. از ایشان هم به خاطر لطف و اعتمادی که به بنده داشتند، باید تشکر کنم.
حدود 10 اسلاید از اسلایدهایم ماند، و در عین حال برخی دوستان معتقد بودند که این کارگاه باید یک روزه باشد. من فکر میکنم که کارگاه یک روزه هم از منظر هزینه و هم از منظر اثربخشی، شاید مطلوبیت کمتری داشته باشد. اصولاً به آموزشهای حجیم در بازه زمانی محدود، اعتقاد ندارم. در نوبت بعدی حتما در این مورد هم از نظر مخاطبان استفاده خواهیم کرد.
دو نفر از شرکت کنندگان علاقمند بودند که در بخشی از کارگاه به ایفای نقش در مصاحبه و انجام مصاحبه های نمونه بپردازیم. این بخش همیشه یکی از بخشهای جذاب کارگاههای مصاحبه ای بوده که برگزار کرده ایم، اما در این کارگاه فرصت نشد که به آن هم بپردازیم و چون هیچیک ازدوستان هم در مراحل پیش ثبت نام یا تعاملات ایمیلی به آن اشاره نکرده بودند، از آن گذشتم.
متوسط امتیازی که شرکت کنندگان عزیز به ما دادند، 8.4 از 10 بوده است که از همه از این بابت تشکر میکنم. یک نفر از مخاطبان محترم، از کارگاه رضایت نداشتند. عمدتاً از این بابت که برای مشکلاتی که میخواستند مطرح کنند، فرضتی نیافتند. از این بابت شرمنده هستم. تلاش کردم حتی در زمان استراحت و بعد از خاتمه زمان کارگاه، به این منظور در خدمت دوستان باشم و با چند نفر از دوستان هم تا مدتی پس از برگزاری کارگاه، گفتگو داشتیم. اما به هر حال نیت من مهم نیست و حس و برداشت این عزیزان است که اهمیت دارد.
شرمندگی من از این بابت انگیزهام برای جستجوی راهی خواهد بود که بتوانم رضایت همه عزیزان را تامین کنم.
همانطور که قبلاً هم نوشتم، از این کارگاه و مخاطبان آن هم بسیار آموختم و سعی خواهیم کرد از این آموخته ها در برگزاری هر چه بهترِ کارگاههای بعدی (در خصوص همین موضوع و موضوعات دیگری که در برنامه داریم) استفاده کنیم.
ارتباط ما با مخاطبان شرکت کرده در کارگاه، تا یک ماه آینده ادامه خواهد داشت. در مورد موضوعات کارگاه صحبت خواهیم کرد. مثالهایی از موارد جانبی را با هم مرور خواهیم کرد. ابهاماتی که احتمالاً داشته باشند را در حد بضاعت، پاسخگو خواهم بود و در مورد آنها گفتگو میکنیم.
امیدم این است که زمانی که صرف شرکت در این کارگاه نمودند، برایشان ارزش داشته باشد و به بهبود فرایند جذب و استخدام در سازمانهایی که در آنها کار میکنند، کمک کند. گرچه به نظرم بیشترین کمک و نقطه امیدواری همین باور این دوستان به امکان بهبود و توسعه از طریق یادگیری است.
ناسپاسی است اگر از زحمات همکاران عزیزم در تمام مراحل برگزاری این کارگاه تشکر نکنم. هر دستاوردی که این کارگاه داشته، مدیون زحمات ایشان است و از ایشان صادقانه، صمیمانه و فروتنانه سپاسگزاری میکنم.
از طولانی شدن نوشته عذرخواهی میکنم. سعی کردم گزارشی از این کارگاه به شما خوانندگان محترم وبلاگ بدهم.
نظرات دوستان در این خصوص را به گوش جان میشنوم.
سربلند باشید
جناب آقای مهندس کمالیان، نوشته جنابعالی مثل همیشه نشانه های روشنی از درک عمیق شما از موضوعات و اقدامات مورد بحث دارد. به شما و همکاران خوبتان، خدا قوت می گویم و آرزوی توفیق روز افزون و بیش از پیش دارم.
اما دلیل نوشتن این چند خط فقط آرزوی توفیق نبود. نوشته شما پر است از فروتنی و شرم های سازنده. چیزی که به شدت در فرهنگ های گناه محور مثل فرهنگ جامعه امروز ما کم است. در فرهنگ هایی مثل فرهنگ ژاپن یا اندک مجال هایی در فرهنگ نه چندان دور خودمان، شرم، مبنای ارزیابی فرد از رفتار و کردار خود است. اگر فرد رگه هایی از شرم در گفته و کرده خود می بیند، بلافاصله و با تمام وجود نسبت به اصلاح و رفع آن اقدام می کند. این در حالی است که گناه باوری و جزا انگاری (آن هم در جا و زمانی دور و احتمالاً به دست دیگری) چنین اثربخشی ندارد. البته این رویکرد الزاماتی دارد که مجال طرحش نیست. گرچه با شناختی که طی این سال ها از جنابعالی دارم، به چشم و به کرات دیده ام که بخش بسیار بزرگی از این الزامات در رفتار و فرهنگ فردی و حرفه ای شما، کاملاً نهادینه است و همین امر خوانده این نوشته شما را برای من کمی نوستالژیک می کند.
برای من که این بار نیز توفیق حضور نداشتم، همین یک درسی که از نوشته جنابعالی می آموزم، بسیار بسیار مغتنم است.
سربلند باشید.
سلام مهندس عزیز
باور کنید که فروتنی نکردم. جداً از اینکه همۀ انتظاراتِ همۀ دوستان را نمیشود برآورده کرد، خجل میشوم.
از لطفی که همیشه داشته و دارید، صمیمانه متشکرم.
سربلند باشید
خداقوت آقای کمالیان عزیز
سلام و سپاس از لطف مداوم جنابعالی
سربلند باشید
درود بر جناب کمالیان عزیز
واقعا از جناب عالی یاد می گیرم و هر روز به بهانه اینکه مطلبی جدیدی نوشته باشید به فضای مجازی می آیم
واقعا عالی هستید
خیلی باید یاد بگیرم
مخصوصا باید یاد بگیرم چگونه با شخصیت های با c بالا کار و زندگی کنم.
واقعا چگونه با تعارض ها در خانه و زندگی روبرو شویم مخصوصا وقتی همسرت c بالایی دارد و من i نسبتا بالا
مثلا جناب عالی در کارگاه هم برای حل تعارض ها بدنبال راحل بودید و هستید
بنظرم رفتارتون برا قطع بحث ها عالی خواهد بود و بگویید که در ادامه کارگاه بهش جواب خواهید داد و یا در انتهای کارگاه درصورت عدم اشاره در کارگاه درباره اش صحبت می کنیم. در کارگاه عسلویه هم که بحث های نامرتبط را قطع می کردید خیلی خوب بود.
سلام و ممنون از لطفی که همیشه به بنده دارید.
راستش قطع صحبت در کارگاههای عمومی بسیار دشوارتر از کارگاههای سازمانی (مشابه تجربه عسلویه در خدمت شما) است.
شاید مشکل ایشان، مشکل بقیه نباشد اما او هم به اندازه بقیه حقی دارد که شخصی است، نه سازمانی.
برای تمرین و تفکر بر این موضوع، کارگاه بعدی را به تاخیر انداختیم.
سربلند باشید
جناب آقای کمالیان
سپاس فراوان به خاطر آموزههای درخور تامل و کارآمدی که در اختیار شرکت کنندگان قراردادید.
چقدر خوب می شد اگر می توانستیم روی SJQ که به صورت موردی در گروه روی آن صحبت و گفتگو کردیم بیشتر کار می کردیم و به نتیجه مناسب و کاربردی با نظر بقیه دوستان می رسیدیم.
به هر حال از همراهی و اشتراک تجربههای ارزشمندتون سپاسگزارم.
سرکار خانم نیک بخش
سلام و تشکر از لطف شما هم بابت شرکت در کارگاه و هم پیگیری شما.
موافقم که SJQ خیلی بیشتر جای کار دارد. انشاالله شانس داشته باشم در فرصت دیگری در خدمت شما و سایر دوستان در مورد آن صحبت کنیم.
سربلند باشید