باز هم مدیریت زمان
در یکی از هفته های اخیر، 8 کارگاه را برای چند سازمان برگزار کردم، در هر یک از این کارگاهها حدود 25 نفر شرکت داشتند که هر کارگاه متاسفانه با حدود 20 دقیقه تاخیر شروع شد. در یکی از فرمهای نظر سنجی کارگاه نوشتم که همه چیز واقعاً خوب بود، غیر از این تاخیر آزار دهنده که ظاهراً کسی هم خیلی از آن ناراحت نبود!
وقتی ساعت کارگاه فرا میرسید از معدود حاضرین میپرسیدم که معمولاً جلسات در سازمان شما با چند دقیقه تاخیر شروع میشود و پاسخی که میشنیدم تلخ بود، اعدادی در حدود 20 یا 30 دقیقه تاخیر به ظاهر برای همه پذیرفته شده بود. راستی این فرهنگ ما را به کجا خواهد برد؟
جمع زمان تلف شده در این کارگاهها چقدر بوده است؟در همین ایام که سخت درگیر این موضوع بودم، نوشته ای دیدم در مورد تکمیل یک تونل عظیم در سوئیس که درست در زمان مقرر آماده بهره برداری شده بود، همچنین نشانه هایی از نارضایتی همان آدمهایی که با تاخیر آمده بودند از بی نظمی هایی که در محیط پیرامونی مان هر روز شاهد آن هستیم را هم مشاهده کردم، جالب بود، یکی گله داشت که هیچ کاری در این کشور سر وقت انجام نمیشود، و خودش با 15 دقیقه تاخیر آمده بود….
راستی مگر جز من و شما هستیم که پروژه های این کشور را انجام میدهیم؟ مگر جز من و شما هستیم که دیر به جلسه میرویم؟ مگر جز ما هستیم که این فرهنگ را ایجاد میکنیم که دیر آمدن و منتظر گذاشتن آدمها ایرادی ندارد؟ چه کسی قرار است بیاید و به ما گوشزد کند که وقتی یک پروژه را با دو برابر زمان انجام میدهیم، دوودش در چشم خودمان میرود؟ مگر نمیدانیم که از همین خرده دیر کردنهاست که آن تاخیرهای بزرگ و نامطلوب ایجاد میشود؟
مدیر عزیز میگفت و درست هم میگفت که وقتی در سازمان مدیر ارشد معیارش برای آمدن به یک جلسه عمومی این است که همه آمده باشند و او بعد از همه بیاید، چه انتظاری هست؟ این حرف درست است که آن مدیر باید الگو باشد، اما اگر یک بار او بیاید و ببیند که همه سروقت آمده اند و منتظر او بوده اند، و این رویه تکرار شود، آیا او رفتارش را تغییر نخواهد داد؟
پس نقش من و شما چیست؟ پس ما کی باید به خودمان احترام بگذاریم؟
بیائید باور کنیم که تا من و شما اصلاح نشویم، تا من و شما نخواهیم، هیچکس دیگری هم نخواهد خواست که ما بتوانیم از زمان، این بزرگترین سرمایه زندگی مان درست استفاده کنیم. عمر ماست که هدر میرود، شخصیت ماست که مورد توهین واقع میشود، عزت نفس ماست که صدمه میبیند، نگذاریم اینها به این راحتی بازیچه تصمیمها و رفتارهای ناشایست این و آن، در هر سمتی که هستند، بشود.
بیائید از امروز قرار بگذاریم که ما سر وقت حاضر شویم. مدیریت زمان یک مهارت آموختنی است، آن را بیاموزیم و از عمرمان لذت ببریم.
بی انصافی است اگر این نکته را نگویم که در پی گپی کوتاه و خواهشی صمیمانه از دو گروه از این دوستان، جلسات بعدی ما بدون تاخیر برگزار میشود. امیدوارم من و شما نقش خود را در مواجهه با این فرهنگ های غلط ایفا کنیم.
شما سر وقت به کارهایتان و قرارهایتان میرسید؟
سربلند باشید
با سلام و تشکر از مطالب مفیدتون.
برای مدیریت زمان نیاز به ممارست و فرهنگ سازی می باشد. و به نظر بنده این کار باید از سنین پایین و در مدارس آموزش داده شود. سر وقت حاضر شدن در تمام قرارهای کاری و حتی شخصی و غیرکاری تمرینیست برای استفاده بهینه از زمان و جلوگیری از اتلاف بسیاری از زمانها….
موفق و پیروز باشید
برای آگاهی انسان ،همین بس که زمان خود را بشناسد.
*دیروزت از دست رفت و به فردایت یقین نیست و امروزت غنیمت است پس این فرصت به دست آمده را دریاب.
(امام علی علیه السلام)
سازمانهایی که کارگاه در آن برگزار شد دولتی بودند یا خصوصی؟
سلام جناب کمالیان عزیز
در سازمان دولتی ما کلاس مدیریت پروژه برگزار می شود و استاد برای هر دقیقه تاخیر در حاضر شدن سرکلاس جریمه مالی تعین کرده است(هر دقیقه ۵۰۰۰ تومان) و این باعث شده تاخیر به کمترین برسد.
در کلاس دیگری هم برای تاخیر در حاضر شدن سرکلاس و هم بلندشدن زنگ موبایل و هم بیرون رفتن برای پاسخ به تماس تلفنی همراه ، جریمه تعیین کرده بودند و یک نفرهم در ابتدای کلاس، مسول گرفتن این جرایم می کردند.
(در ابتدا استاد و شاگردان به توافق می رسیدند که درآمد حاصل از جرایم را در چه راهی هزینه نمایند)
تندرست و پیروز باشید
@سید امین حسینی
سلام
با شما موافق هستم. بهترین راه این است که از خودمان و اطرافیانمان شروع کنیم. ما معمولاً برای تاخیرهای خودمان دلیل داریم، اما برای بقیه خیر و این یک آفت است.
سربلند باشید
@مهران منفردی
سلام
همه خصوصی بودند.
سربلند باشید
@سیدمهدی موسوی زاده
سلام
روشهای تشویق و تنبیه در این راستا هر کدام مزایا و معایبی دارند. قبلاً در مورد کاربرد تنبیه و محدودیتهای آن در همین وبلاگ نوشته ام. رفتارها به سختی در اثر تنبیه اصلاح میشوند، اما با تشویق بهتر میتوان به نتیجه رسید.
ما هم تجربه هایی شبیه تجربه شما داشته ایم، پولها را صرف ایجاد یک کتابخانه کردیم تا جنبه تشویقی هم رعایت شود.
اما در شروع دوره هایی که چند جلسه هستند با هم قرار میگذاریم که اگر کسی خواست، میتواند نیاید، اما تاخیر بیش از ۵ دقیقه اگر شد، بهتر اصلاً نیایند. این قرار را معمولاً دوستان رعایت میکنند.
بگذریم که همین دیروز به دلیلی غیر مترقبه یکی از همکاران هم در حضور در کارگاه (به عنوان مدرس) تاخیر زیاد داشتند که منجر به لغو کلاس شد که البته یک مورد در ۴ سال بود.
اتفاق را باید از رویه جدا کنیم و نقش خودمان در جلوگیری از اتفاقها و مدیریت آنها و دوری از تبدیل شدن به رویه را هم باید درک کنیم.
سربلند باشید
@پوینده دهکده جهانی
ممنون
سلام و تقدیم احترام
ممنون از این همه حس مسئولیت .
وقتی توجیه دیر حاضر شدن در جلسات ، “مشغله ” قلمداد شود ، مسلما در آن جامعه ، کسی که به موقع و طبق برنامه در جلسات و قرارها حضور یابد ، فردی بیکار و کم مشغله قلمداد میشود .
در چنین فرهنگی ، دیر آمدن ، دیر انجام دادن ، و عقب بودن از زمان ، به نوعی یک “فضیلت ” بحساب خواهد آمد .
سلامت و پایدار باشید
@آرمین خوشوقتی
سلام
با این جابجائی ارزشها که اشاره کردید موافقم. شاید کمی ما اگر نقش خودمان را ایفا کنیم، وضع بهتر شود و دوستان دیگر هم از این فضیلت ناصحیح دور شوند.
سربلند باشید