تشویق در مشارکت اجتماعی
جلب مشارکت کار بسیار دشواری است. اعم از اینکه این مشارکت در یک فعالیت اجتماعی مثل عدم استفاده از خودروی شخصی باشد، یا یک کار خیرخواهانه مثل اهدای خون یا حتی رعایت قانون مثل رعایت سرعت مجاز در یک شریان ارتباطی باشد.
راههای متفاوتی در این حوزه هست، همه اینها هم تابع رفتارهای مخاطبان هستند، رفتار ماست که با خودروی تک سرنشین وارد خیابان نشویم، این رفتار ماست که میرویم و خون اهدا میکنیم، و این رفتار ماست که تعیین میکند با چه سرعتی برانیم. اگر این موضوع را بپذیریم، میتوانیم به فکر این رفتارها باشیم و البته چقدر خوب است که از ابزار تشوی و شوق آفرینی در این راه استفاده کنیم.
اما چطور؟
در روزهای اخیر نمونه هایی از این تشویقها دیده ام که فکر کردم شاید برای کارهایی در کشور یا در مقیاس کوچکتر در سازمانهایمان هم از آنها استفاده کنیم.
یک مورد مربوط به کنترل سرعت در یک بزرگراه در سوئد بوده است. مشابه دوربینهای کنترل سرعت که وقتی شما با سرعت بیش از حد مجاز از کنار آنها عبور میکنید، شما را جریمه میکنند و به مدد فناوری به فاصله ای همه برایتان یک پیامک میفرستند و مژده جریمه شدن را به شما میدهند. اما همین پیام هم میتوانست با سلیقه تر طراحی شود. مثلاً میشد در آن نوشت که متاسفانه شما جریمه شدید، یا امیدواریم که این یک استثنا باشد یا جملات دیگری که من که تخلف کرده ام را کمی به خودم و جامعه ام بدهکار کند.
گرچه همینجا قبلاً نوشته ام که دوربینهای کنترل سرعت، یک تنبیه کننده موثر هستند، چون هر بار که خطا رخ میدهد، شما را تنبیه میکنند، اما با این راهکارها میشود این ابزار را کارا تر هم کرد. بگذریم که امروزه جنگی است میان این دوربینها و راننده ها، که یکی در تلاش است که سرعت بین دو دوربین متوالی را ملاک قرار دهد و دیگری در این اندیشه که چطور این امکان را هم دور بزند و باز هم تندتر براند. این هم یکی از معایب سیستمهای متکی به تنبیه است که فرد را جری تر میکند که عامل کنترل را دور بزند و بر او چیره شود. بگذریم.
اما نمونه ای که میخواهم اشاره کنم، برای تنبیه نیست، برای تشویق است. در سوئد، دوربینی نصب شده که از هر راننده که با سرعت مجاز عبور کند، یک عکس میگیرد درست مثل حالت جریمه، و بر اساس همان اطلاعات، راننده را در یک مسابقه شرکت میدهد و از محل جریمه های راننده های خاطی، به راننده های قانون مدار، جایزه میدهد. جالب نیست؟ شما به خاطر رعایت قانون، به جای این برخورد که “باید” از قانون تبعیت میکردی و هنری نکرده ای، جایزه میگیرید. تجربه این کار در این نمونه موردی نشان داده که سرعت راننده ها در عبور از کنار این دوربین، 10% کاهش یافته است، بدون آنکه هیچ هزینه ای اضافه بر فکرِ درست، انجام شده باشد.
مثال دیگر هم بر حسب تصادف از همین کشور سوئد است. آنجا سازمان انتقال خون ترتیبی داده که وقتی داوطلبی خون اهدا میکند، وقتی خونش به مصرف رسید، با پیامکی به او اطلاع داده میشود که خونش چطور به کار آمده و چه اثری داشته است. جالب نیست؟ شما چه حسی دارید که بدانید خونی که اهدا کردید به درد یک فرد مشخص خورده و چطور مشکلی را حل کرده اید. این حس به شما انگیزه نمیدهد که بیشتر این کار خوب را انجام بدهید؟
اینها همه نمونه هایی هستند که بر یک تفکر و مدل ذهنی استوارند. این تفکر این است که وقتی کسی قانون را رعایت کرد، در کار خیری مشارکت کرد، به جای اینکه بگوئیم کار خاصی نکرده، فقط قانون را رعایت کرده، میتوانیم از او به نحوی خلاقانه تشکر کنیم و به او این حس را بدهیم که کار خوبش دیده میشود. این فقط کارهای بدش نیست که پایش میشود. راستی چقدر انسانها را و همکارانمان را برای انجام کارهایی که وظیفه شان بوده است، شاید خیلی هم خوب انجامش نداده اند، تشویق میکنیم؟
در این حوزه به خصوص به مدد فناوری، خیلی کارها میشود کرد، میشود دائم به انسانها یادآور شد که انسانیت آنها بدون آنکه نیازی به تظاهر داشته باشد، دیده شد و اثرگذار بود. یافتن این راهها خیلی سخت نیست، فقط باید به اصل موضوع باور داشته باشیم.
من این نمونه ها را خیلی دوست داشتم، امیدوارم به شما هم حس خوبی داده باشد. شاید شما هم ایده ای داشته باشید که بخواهید در این حوزه ها به جامعه مان یا به سازمانهایمان کمک کنید. شک نکنید که این کارها حتی در مقیاس فردی هم جواب میدهد.
سربلند باشید
سلام و احترام
موارد جالبی است که الگوبرداری از آنها منع شرعی و قانونی هم ندارد!
البته با توجه به اینکه بوشهر مقام اول کشور در استفاده از قلیان را کسب کرده است، یکی از پارک های ساحلی بوشهر چند روز قبل به عنوان “پارک بدون دخانیات” نامگذاری شد و در جریان نامگذاری پارک، دانش آموزان و شرکت کنندگان در همایش به کسانی که قلیان یا سیگار می کشیدند، گل هدیه می دادند!
هنوز هم برخی شب ها خواب سوئد را می بینم! این دو لینک مقایسه ای هم شاید برای شما جالب باشد!
http://port.blogfa.com/post-45.aspx
http://port.blogfa.com/post-49.aspx
سلام
از مشارکت شما ممنون. خبر پارک بدون دخانیات را در شبکه های اجتماعی خواندم. ایده خوبی است، اما در آن جایزه ای نوع بازی نیست، این پارک به نظر شما چقدر دوام خواهد آورد؟
به نظرم باید کارمان هم مداوم باشد هم جایزه گونه ای در آن نهفته باشد. ایده اش را خیلی سخت نیست که بیابیم، ممارست در اجرای آن ایده است که شاید با کاستی در میان همه ما مواجه باشد.
از ارائه مثالها هم ممنون، دیدم و جالب بود. با کمال احترام به نگاه خوب شما که خوبی های آنها را برجسته کردید، من ذاتاً در آن اب و هوا نمیتوانم خیلی دوام بیاورم….میبخشید :-)
سربلند باشید
به نظر سبک برخورد به سیستم و نگرش غالب آن جامعه برمیگردد. اگر ما تنبیه را بر تشویق ترجیح میدهیم، شاید نگرش ما و باور ما حذف آن عمل منفی است . نه ترویج عمل خوب.
چقدر مثالهای خوبی زدید! من در مورد اهدا خون یک تجربه عملی دارم که یک بار یک فرد نزدیک به خودم به من گفت که خون اهدایی تو – که نامم بر روی کیسه درج شده بود- برای یک مریض بسیار بدحال مصرف شد. چقدر حال خوبی داشتم!
سلام و ممنون از مشارکت همیشگی و دلگرم کننده شما. مثالهای شما همیشه ملموس و قابل درک است.
سربلند باشید