مطالبات من از آقای رئیس جمهور
انتخابات تمام و نتیجه آن مشخص شد. گروه بزرگی از مردم ترجیح دادند که رای خود را به صندوقهای رای بریزند. شخصاً بسیار خوشحال هستم که گروهی که چنین باوری داشتند و چنین اقدامی کردند، جمعیتی بزرگتر داشتند. اما امروز که انتخابات تمام شد، نوبت به عمل میرسد. عمل نه لزوماً در راستای وعده ها، بلکه عمل در راستای منافع ملی. عملی هدفمند و برنامه ریزی شده، که قابل پایش و ارزیابی، دور از شعارهای احساسی و اعداد ناملموس باشد. این نوشته به طرح روشی برای مطالبه از رئیس جمهور منتخب کشور اختصاص داده شده است. همین روش، با کمی تغییر، در سازمانهایی که، چه خصوص و چه دولتی، عهده دار پیگیری بخشی از این اهداف هستند هم قابل اجراست.بنده به عنوان یک ایرانی، علاقمند هستم که آقای رئیس جمهور، اهدافی برای دوره چهار ساله تصدی این سمت مهم، تعیین و این اهداف را به اطلاع ملت برسانند. علاقمند هستم که این اهداف بلند پروازانه بوده و از یک برنامه راهبردی منسجم، مانند برنامه ایران 1404 استخراج شده باشند.
سپس دوست دارم که شکسته شدن این اهداف به اهداف ریزتر، در مقاطع زمانی مشخص، انجام شود و برای هر هدف، چند نشانه نزدیک شدن به تحقق هدف معین شود. مثلاً یکی از اهداف که بسیار هم از آن گفتگو شده، اشتغال است. اما ابتدا باید مطمئن شد که تحقق این هدف به اهداف دیگری که ریشه ای تر هستند، وابسته نبوده و پیامدهای تحقق آن در موفقیت برنامه راهبردی مشخص باشد. به عنوان نمونه هدفی که فراتر از اشتغال میتواند مطرح باشد، بهبود سطح معیشت مردم از نقطه امروز به نقطه ای که در برنامه راهبردی مشخص است، باشد.
برای تحقق هر هدف و برای اینکه در طول راه و قبل از سرآمدن موعد زمانی غافلگیری رخ نداده و احیاناً مشکلات یا اشتباه ها که ذات کار اجرائی هستند، مانع تحقق اهداف نشوند، پیشنهادم این است که برای هر یک از اهداف، نشانه هایی مشخص شوند که با پایش آنها بدانیم چقدر به هدف نزدیک شده ایم. مثلاً برای بهبود معیشت مردم، میتوان به این فکر کرد که قدرت خرید یک خانوار چقدر بالا رفته یا از تغییر مشخص در شاخصهای تخصصی تری مانند ضریب جینی و … استفاده نمود.
نزدیک شدن به تحقق هر هدف خوب است که با 3 تا 4 نشانه از این دست، پایش شود. من بسیار خوشحال و خرسند خواهم شد اگر در مقاطعی 3 ماهه، جناب آقای رئیس جمهور یا متولی سازمانی مانند سازمان برنامه، گزارشی ارائه کنند که شامل سرفصلهای زیر باشد:
- چه اقداماتی در راستای تحقق هدف یا نشانه انجام شده است؟
- در راستای تحقق هر هدف یا نشانه چقدر پیشرفت حاصل شده است؟
- پیشرفت در راستای تحقق هر هدف یا نشانه با چه مشکلاتی روبرو بوده است؟
بر این اساس دو دستاورد مهم حاصل خواهد شد:
- هم بنده و امثال بنده میدانیم که چرا فلان کار شده یا چرا فلان کار نشده است. کاملاً محتمل است که برای تحقق یک هدف بلند مدت، در یک بازه زمانی کوتاه مدت، هیچ اقدامی نشود. اگر من به عنوان عضوی از این ملت، بدانم که این کار در دستور قرار دارد اما طبق یک برنامۀ فکر شده قرار نیست در این بازه زمانی کاری در مورد آن بشود که قابل ارائه باشد، خیالی آسوده تر خواهم داشت و اگر هم انتقادی داشته باشم، مشخص و ملموس آن را میتوانم ارائه کنم.
- دولتمردان هم میدانند که در این بازه زمانی، تمرکز و انرژی خود را بر چه موضوعهایی باید قرار دهند و از صرف وقت برای موضوعات دیگری که اهداف این دوره نیستند، پرهیز خواهند کرد.
به گمانم تعاملی چنین که قطعا در مقیاس دولت و ملت نیازمند برنامه ریزی و سازماندهی است. حتما باید روش بهینه شود، حتماً تعداد و پیچیدگی اهداف، قابل ملاحظه بوده و بدون تردید شناسائی نشانه هایی که نشان دهند چقدر در راستای هدف تلاش میکنیم، دشوار و پر از سعی و خطا خواهد بود. اما به گمانم چنین وشضصی هم تلاشها را متمرکز خواهد کرد، هم فضای هم اندیشی را توسعه خواهد داد، هم صاحب نظران را به مشارکت تشویق میکند و هم احتمال تحقق اهداف را بالا میبرد.
همین رویکرد در سازمان هم قابل استفاده است.
راستی شما و همکارانتان در یک جهت و برای تحقق یک هدف تلاش میکنید؟ مبادا همه با هم زحمت بکشیم اما هر یک سازمان را به سوئی بکشیم؟
این مهمترین منبع اتلاف انرژی در سازمان و کشور میتواند باشد.
سربلند باشید
به امید روزی که به جای طلبکاری از یکدیگر به دنبال سهم بیشتری در بهبود و توسعه ایران و جهانی که در آن زندگی می کنیم باشیم
سلام
موافقم که طلبکاری پدیده ای نکوهیده است. در مقابل باورم این است که در مقابل مسئولیتها، باید مطالبه داشته باشیم و مطالبات خود را اصولی طرح کنیم تا هر دو طرف بدانیم چه میکنیم و کجا میرویم.
سربلند باشید