المپیک و تیمهای ما
چیزی تا شروع رقابتهای نفس گیر المپیک نمانده و تیمهای ما یکی پس از دیگری با کسب سهمیه میروند که افتخار بیافرینند. برخی اولین بارشان است که این میدان را تجربه میکنند، مثل والیبال، و برخی برای بار چندم است، مثل کشتی، و برخی باز هم جا مانده اند، مثل فوتبال.
آنها که میروند و آنها که میمانند، آنها که اولین بار است تجربه میکنند و آنها که برای بار چندم است که در این آوردگاه حضور می یابند، همه دغدغه هایی دارند که از دید موضوع این وبلاگ، برخی از این دغدغه ها فنی است و برخی رفتاری. این نوشته به نیازهای حمایتی تیمهای ما در این حوزه اختصاص دارد.تقریباً همیشه و در هر مسابقه با نیازهای تامین نشده ورزشکارانمان در حوزه روانشناسی مواجه هستیم. به نظرم ماجرای اخیر در انتخاب یکی از نمایندگان تیم کشتی مان در بایزیهای المپیک را هم میتوان به این نیاز تامین نشده و شاید باید بگویم همیشه مغفول، نسبت داد. ورزشکاری که یا خودش یا هوادارنش نمیتوانند خشمشان را کنترل کنند، ورزشکار جوان و گاهی نوجوانی که برای نخستین بار در میدانی به بزرگی المپیک حاضر میشود، حتی عزیزی که میرود تا از مدالهای قبلی اش دفاع کند، همه به طور طبیعی با حملات استرسی و روانی مواجه خواهند شد.
ما برای حمایت از آنها در این حوزه چه کرده ایم و چقدر آماده شده ایم.
جالب ترین مصاحبه ای که در این حوزه شنیده ام، مصاحبه یکی از مسوئولین از رادیو بود که میگفت ما در این حوزه کاملاً آماده هستیم. مصاحبه کننده پرسید تا به ال چه کرده اید؟ گفت فدراسیونها باید بخواهند تا ما به آنها سرویس بدهیم. پرسید چه کسانی درخواست کرده اند؟ گفت هیچکس!
راستی خیلی علاقمند هستم که بدانم در این حوزه چه شده است؟ چه کرده ایم و تیمهایمان را چطور حمایت کرده ایم یا خواهیم کرد؟ این حمایت مختص و محدود به میدانهای ورزشی و زمان مسابقه هم نیست. ورزشکار حوانی که ماهها دور از خانواده در مملکتی غریب تمرین کرده هم به حمایت نیاز داشته و دارد، برایش جز استخدام یک مربی فنی، چه کرده ایم؟
برای اینکه ببینیم یکی دیگر از شرکت کنندگان المپیک در این حوزه چه کرده، شاید بد نباشد که به این صفحه سری بزنید.
نمیدانم این المپیک چه خواهد شد؟ نمیدانم چقدر موفق تر از دوره های قبل خواهیم بود؟ اما میدانم اگر از این حوزه غفلت کرده باشیم، حتماً بعد از بازیها افسوس خواهیم خورد، از موقعیتهایی که به علت عدم مدیریت هیجانها از دست داده ایم، به علت مشکلاتی که متحمل شده ایم. تردید ندارم که اگر به این حوزه توجه شود، از هر چه داشته باشیم، میتوانیم باز هم بهتر باشیم. برخورداری از مهارتهای رفتاری و هوش هیجانی و … در موفقیت در حوزه های ورزشی اهمیتی انکار ناپذیر دارد.
سالهاست که دنیا میداند این حوزه قابل چشم پوشی نیست. ما هم میدانیم، اما تفاوت ما این است که ما تا به حال همیشه بعد از بازیها به این مهم اعتراف کرده ایم و افسوس خورده ایم، اما برخی قبل از وقوع به فکر آن بوده اند. چهره های والیبالیستهای شایسته مان، خستگی های وزنه برداران و کشتی گیرانمان و تقریباً همه ورزشکارانمان، نشان میدهد که آنها به حمایت و توسعه فردی در این حوزه نیازی جدی داشته و دارند. من خبری یا اثری از توجه به این حوزه ندیده ام.
کاش مسئول عزیزی این مطلب را بخواند و توضیح دهد که من چقدر بی اطلاع و ساده اندیش بوده ام و توجه نکرده ام که چه اقدامات خوب و موثری در این حوزه شده است. از صمیم قلب امیدوارم که چنین باشد.
شما هم اگر اطلاعی از این موضوع دارید، بفرمائید تا همه استفاده کنیم.
به امید سربلندی ورزشکاران عزیزمان در این میدان جهانی
سربلند باشید