بازگشت عواقب رفتاری به خودمان
حتماً این ضرب المثل را شنیده اید که از هر دست که بدی، از همون دست میگیری.
این به نظرم خیلی صادق است، همه جا و از جمله در رفتار ما در سازمانها. وقتی ما در سازمان کارهای خودمان را بر وظایف سازمانی اولویت میدهیم، چطور انتظار داریم که سازمان ما را بر خودش ترجیح دهد؟
امروز که مثلاً من یک کارمند هستم، پرداختن به کارهای شخصی ام را به تمام اولویتهای سازمانی ترجیح میدهم، بعد انتظار دارم که وقتی صاحب کسب و کاری شدم و کسی را استخدام کردم، او سازمان من را به کارهای شخصی خود ارجح بداند؟
منظور من این نیست که من حق ندارم کار شخصی داشته باشم، همه ما کارهای شخصی داریم، همه ما پدر و مادر و دوست و آشنایانی داریم که در طی روز با ما یا ما با آنها کارهایی داریم، همه ما دغدغه هایی داریم که باید به آنها برسیم، اما مسئله این است که این کارها، چقدر شخصی هستند و چقدر از زمان من را میگیرند؟
مثلاً اگر من یک گرافیست هستم، آیا میتوانم لوگوی شرکت برادرم را در ساعات کاری ام طراحی کنم؟ در حالیکه لوگوی یک مشتری را برای طراحی به من داده اند و منتظر من است؟
معمولاً ما برای بروز این رفتارهای غیر حرفه ای، توجیه داریم، انگیزه ندارم، به من توجه نمیشود، حقوق من نادیده گرفته میشود و …. که اینها همه به جای خود ممکن است وارد باشند و قابل رسیدگی، اما من خودم و عزت نفسم را اگر به این موارد فروختم، این یکی قابل جبران نیست. من میتوانم آن کار را ترک کنم، اما تا آخرین لحظه باید اصول حرفه ای را رعایت کنم، اگر برای خودم شأن و جایگاهی انسانی قائل هستم.
باور کنید که از هر دست بدهی، از همان دست میگیری.
سربلند باشید
جناب آقای کمالیان
با عرض سلام و احترام
ضمن تشکر از سایت فوق العاده تون و مطالب بسیار بسیار ارزشمندی که به اشتراک می گذارید و همچنین تشکر از صبر و حوصله بسیاری که برای پاسخ دادن به تک تک نظرات به خرج می دهید.
ابتدا عذر می خواهم که مطلبی که می خواهم عنوان کنم ربطی به این موضوع ندارد و چون موضوع برایم بسیار جالب بود و امکان ثبت دیدگاه در آن موضوع بسته شده بود، اینجا مطلبم رو به عرضتون می رسونم.
مطلبی تحت عنوان آدم های سخت حدود ۳ سال پیش گذاشته بودید که هم مطلب و هم دیدگاههاش بسیار با ارزش بود. خواستم خواهش کنم که با توجه به تخصص جنابعالی در حوزه منابع انسانی و این که نظرات شما با تجربه ای که دارید برای خیلی ها ، خصوصا خود من می تواند مرجع باشد و با توجه به این که اکثر مطالبتون رو از سایت ها یا مقالات معتبر برمی دارید، در صورتی که امکانش رو دارید اون موضوع رو ادامه بدهید. این که با هر دسته از این ادم های سخت چگونه باید رفتار کرد.
بسیار سپاسگزارم.
سلام و تشکر از لطف شما.
سوال سختی مطرح کردید، در فضای اینترنت بسیار مقاله و نشوته در مورد راهنمای مواجهه با این افراد سخت منتشر شده است. از جمله موارد زیر:
http://www.forbes.com/sites/kevinkruse/2013/06/25/dealing-with-difficult-people/
https://www.psychologytoday.com/blog/communication-success/201309/ten-keys-handling-unreasonable-difficult-people
http://www.wikihow.com/Deal-With-Difficult-People
بنده هم تلاش میکنم در اجرای فرمایش شما در حد بضاعت اندکم باز هم به این موضوع بپردازم. اما باید صادقانه اعتراف کنم که خودم در این حوزه چندان توفیق نداشته ام.
به نظرم راز موفقی این است که مدیریت خشم خوبی داشته باشید، خودتان را خوب بشناسید (چون ممکن است من و شما سخت باشیم، نه آنها!!)، ابزارهای مواجهه با آنها را و سختی آنها را هم خوب ارزیابی نمائید و یک برنامه برای مواجهه با آنها داشته باشید که فکر شده باشد.
کار سختی است و معمولاً هم برایمان مهم است. نکته مهم این است که هر یک از ما دیگری را سخت میپنداریم….
سربلند باشید و سپاسگزارم.
بسیار از پاسخ کامل و نکته سنجی تان سپاسگزارم
سلام
نوشته ای در تاریخ ۲۶ مهرماه منتشر میشود که به نوعی به بحثی که فرمودید، مرتبط است. امیدوارم فرصت کنید که مطالعه و نظرتان را مرقوم فرمائید.
سربلند باشید