دوراهی شغلی
چند روز قبل یکی از خوانندگان وبلاگ، ایمیلی با همین عنوان برایم فرستادند، که پیشنهاد کردم در وبلاگ منتشر کنیم که شما به ایشان همفکری بدهید. من هم نظری داده ام که بعد از دریافت راهنمائی ها و نظرات شما، من هم نظرم را خواهم نوشت…این است اصل مطلب ایشان:
با سلام خدمت مدیریت سایت
در ابتدا باید از زحمات و مطالب بسیار خوب شما در سایت سپاسگذاری نمایم. بنده در کار خود برسر یک دو راهی قرار گرفته ام که واقعا من را از کارکردن و تاثیرگذار بودن ساقط کرده و امیدوارم راهنمایی شما روشنگر انتخاب من باشد.
شغل بنده کارشناسی ایمنی و بهداشت شغلی است و مدت 7 سال است در سازمان خود مشغول به کار هستم. بنده در سازمانی صنعتی که فعلا مشغول هستم تا 3 – 4 سال اول شرایط خوب پیش رفت و تا حدودی بنده خود را اثبات نمودم و در سازمان جا افتادم. به دلایلی مدیر عامل شرکت عوض شد و شرایط کار من خیلی مشکل شد. زیرا مدیر عامل جدید روز هایی که به شرکت مراجعه می نمود اتاق به اتاق به کل کارشناسهای شرکت سرکشی می کرد و عمدتا با لحنی تند و زننده شخصیت و کار کارشناس های مختلف به خصوص بنده را زیر سوال می برد. این سبب شده بود که وجهه کاری و اعتبار بنده نیز در شرکت خدشه دار شود و خودم این را از نوع رفتار و گفته های کارگران می فهمیدم. خلاصه چند نفر از کارشناس ها از جمله بنده سوژه وقت استراحت پرسنل بودیم. در این زمان یک آزمون استخدامی
دولتی برگزار شد و بنده با نمره بالای علمی نفر اول شدم ولی مراحل استخدامی خیلی فرسایش شد . تا اینکه مدیر عامل جدید نیز برکنار شد و مدیر عامل سوم سرکار آمد. خوشبختانه مدیر عامل سوم خیلی با تجربه تر و کارکشته است و طی سه سال اخیر اثرات خیلی خوب در بیلان مالی شرکت داشته است. ولی بنده به دلایل متعددی که مهمترین آن بی توجهی به اصل شغل و رسالت بنده در سازمان است دچار فرسودگی شغلی و دلزدگی نسبت به کارم شدم.
در همین اوضاع که بنده در حال گذراندن مرحله آخر استخدام دولتی خود هستم و قرار است تا چند ماه دیگر سرکار جدید بروم از طرف سلسله مراتب به من پیشنهاد ریاست بخش و قول رسیدگی به اوضاع کاری داده شده است.حالا از شما این سوال را دارم که اگر شما بر سر این دو راهی قرار می گرفتید کدام را انتخاب می کردید؟
رفتن و استخدام در شغل دولتی یا ریاست بخش ایمنی و ماندن درشرکت؟
با سپاس از توجه شما
حالا شما اگر بودید، چه میکردید؟
سربلند باشید
من اگر بودم، در شرایطی که:
ـ نیاز مالی به ما به تفاوت حقوق نداشتم
ـ اگر متاهل بودم و با درآمد پایین تر امورات زندگیم میگذشت و تو فشار مالی قرار نمیداشتم
شغلی را انتخاب میکردم که در آن:
ـ هر روز صبح وقتی از خواب پا میشم، خدا رو شکر میکنم به خاطر داشتن آن و حس خوبی دارم که هر روز صبح میخوام برم سر اون کار
ـ شغلی که بدان عشق بورزم، نه فقط به عنوان یک مسولیت و باری که بر دوشم هست، مجبورم تحملش کنم
حالا این شغل، نگهبان ساختمان هم باشد، ارزشش از مدیری که شغلش را دوست ندارد، بیشتر است.
شغلی را انتخاب کنید، که با آن شغل زندگی میکنید، بدان شغل عشق میورزید و هر روز صبح خدای بزرگ بابت داشتن آن شغل، شکرگزار هستید.
با سلام و وقت بخیر
با اجازه استاد ، اول من به طور مختصر خودم رو معرفی می کنم : کارشناس ارشد IT هستم و MBA گرایش مدیریت منابع انسانی هم خوندم . کارمند دولت هستم و با ۱۲ سال سابقه کار ، سرپرست واحدم ….
به نظر من بخصوص کارمندان دولت باید بدونند که برای خودشون و سازمانشون کار می کنند و عرق سازمانی داشته باشند و برای یک مدیر کار نمی کنند هرچند که مدیر عضوی از اون مجموعه هستش ولی یک انسان هست با دانش و رویه مدیریت خاص خود و این نباید تاثیر خیلی زیادی در بهره وری زیر مجموعه داشته باشه . یعنی فرد، بخصوص اگر پست سازمانی داره باید کمترین تاثیر منفی رو از بالادست بگیره.
رفتن شما به سازمان جدید خودش ریسک بالایی داره ، چون شما هیچ شناختی از اونجا ندارید . به نظر من سعی کنید از محیط جدید، همکاران ، شغلی که قراره داشته باشید ، آینده شغلی ، دانشی که به شما اضافه می کنه ، پیشرفت هایی که خواهید داشت و مدیریتش ….. اطلاعات کسب کنید. از طرفی ،سعی کنید حس خوبی نسبت به سازمان خودتون بگیرید و با دید مثبت بهش نگاه کنید و ببینید آیا می تونین تاثیر مثبتی رو که خودتون تمایل دارید رو با پست جدید در مجموعه ایجاد کنید ؟ چون صرفابا تغییر کار و سازمان چیزی درست نمی شه … اگر شما در چند سال ابتدا تونستین کار ، اعتبار و وجهه خوبی در مجموعه داشته باشید ، می تونین از همون استفاده کنید ، تا این که بخواهید یک زیرساختی رو دومرتبه شروع کنید…. به نظرم در یک جمله خودتون رو وابسته به مدیریت نکنید ، چون مدیر عوض می شه ، خودتون رو بسازید و روی خودتون سرمایه گذاری کنید نه روی دیگران….
من خودم با چندین مدیر کل با خصوصیات بسیار متفاوت کار کردم و اینها حاصل تجربیاتم هست که عرض کردم …
موفق باشید.
نغمه
@پیام طراوتی
سلام. یک دیدگاه میگوید شغل خوب یعنی تلاقی آنچه دوست دارم، آنچه خوب بلدم، و آنچه بابت انجامش به من پول میدهند.
اگر هرکدام نباشد از خوبی کم میشود…
سربلند باشید
سلام و وقت بخیر.
این دوراهی چیزیه که منم در خال حاضر باهاش روبرو هستم. از یک طرف کار دولتی با فشار کاری کم و امنیت شغلی بالا اما مزایای نه چندان قابل تعریف و از طرف دیگه کار در شرکتی نسبتا چابک که ترندهای جهانی رو خوب میشناسه و داره کمابیش اجراشون میکنه.. اما قرارداد یکساله و فشار کاری بسیار بالا….
گفتنش آسونه اما در عمل انتخاب سخته… فکر انکه اگر از این قافله عقب بمونم… نتونم خودم رو پابه پای شرکت به پیش بکششم… و اینجا عذرم رو بخوان چی…. یا فکر اینکه تو کار دولتی می تونم وقت بیشتری برای زندگی شخصیم بذارم (با توجه به اینکه من خانمم و بحث بارداری و بچه داری برام هست که در بعضی از مواقع شرکت های خصوصی منتظر بازگشت از مرخصی زایمان نمی مونند و جایگزینت میکنند.) و از طرفی هم ترس از درجا زدن و فرسودگی شغلی کار دولتی..
این مسئله ماه هاست که گوشه ای از ذهن من رو درگیر کرده… و با توجه به روند بسیار کند اون سازمان دولتی فعلا در اضطرار تصمیم گیری قرار نگرفتم…. اما هر چی داده ها رو کنار هم میذارم… بخش خصوصی با تمام ریسکی که داره کفه سنگین تر رو به خودش اختصاص میده…
با سلام و احترام خدمت اقای کمالیان و دوستانی که نکات قابل تاملی مطرح فرمودند بنده ذیلا نظر شخصی را عنوان میکنم:
انتصاب مدیران عامل در سازمانهای ما تابع معیارهای مرسوم شناخته شده نبوده و نیست,چندان به رفتارها,تدابیر و منش های این میهمانان موقتی حساس نباشید و مهمتر اینکه گاهی اوضاع حرفه ای شما دستمایه طنز,حتی تمسخر و….شده و یا در اینده هم بشود اصلا جدی نگیرید این برخوردها در تمام مجموعه های ریز و درشت شایع است,نگرش خود را جسارتا اصلاح فرمایید.
بنظر میرسد با اطلاعات موجود به حوزه مسؤولیت خود تسلط و علاقه دارید وبا این اوصاف با قدرت,جدیت,عشق و احساس مؤثر بودن و اثرگذاری در سیستم هر روز صبح بانشاط بیدار شوید و از زندگی حرفه ای و خصوصی لذت ببرید…..
این برداشت شخصی و بر اساس داده های موجود است.
ارزوی ارامش و شادی برای همه عزیزان دارم.
سلام
جناب آقای کمالیان من هم تا همین دو ماه پیش درگیر چنین انتخابی بودم. رها کردن سازمانی با اعتبار بالا (البته کار کارگاهی) در ازای داشتن وقت بیشتر با خانواده.
به نظر من حقوق نقش زیادی را بازی نمی کند البته اگر حداقل ها را تامین کند.
اگر حمل بر تبلیغ وبلاگ نشود چندی پیش مطلبی در مورد رضایت شغلی در آن منتشر کردم (البته ترجمه بود) که یک سازمان با تعریف چالش برای کارکنان، رئیس خوب، همکاران همدل بسیار مهم تر از میزان دریافتی است.
اما در تجربه شخصی خودم، انتقال از شرکتی با بروکراسی بالا و عدم دسترسی به مدیرانی که مرتبط با کار من بودند به شرکتی کوچک و چابک، تاکنون بسیار رضایت بخش بوده است.
اما در مورد دوست عزیز،
من اگر به جای شما بودم در همین شرکت با تخصص و توان بالای خودم می ماندم و نگران اینکه شاید، روزی مدیر عامل بد دیگری بر سر من خراب شود نمی شدم و قید کار دولتی را می زدم.
البته این به شخصیت شما هم بسیار مرتبط است که آیا امنیت شغلی را بیشتر دوست دارید یا چالش و چابکی
شاد و موفق باشید
این ایمیلی بود که من خدمت ایشان فرستادم:
دوست عزیز
بسیار ممنونم که بنده را لایق این مشورت دانسته اید، اگر دوست داشته باشید اماده ام تا نوشته شما را بدون نام در وبلاگ هم منتشر کنم که دیگران هم با شما همفکری کنند.
اما نظر من بسیار ساده و کوتاه است و در چند گام، که حتماً خود شما بهتر از من میدانید:
۱- خود را از مدیرعامل جدا کنید، سرنوشت شما ربطی به اینکه چه کسی مدیر عامل است، نباید داشته باشد، شاید مدیرعامل قبلی، فردا برگردد، یا یکی بدتر از آن، یا خیلی بهتر
۲- خوب از نظر شما یعنی چه؟ کدام آینده برایتان دلچسب تر است؟ اینجا یا آنجا یا اصلاً جایی غیر از هر دو؟
۳- آن خوب را در کدامیک از موقعیتهایی که دارید یا میتوانید داشته باشید، خواهید داشت؟ حتماً به این خوب، چیزهای نامطلوب هم چسبیده است، خوب مطلق نداریم، آن نامطلوبها چقدر آزارتان میدهد؟
به نظرم با این سوالها به جواب درست میرسید که آن جواب، جواب شماست، و برای شخص دیگر فرق میکند. یادتان باشد که شما باید یک تصمیم خوب بگیرید، نه بهترین تصمیم را.
سربلند باشید
@azra
سلام
اولاً من خیلی موافق نیستم که شغلها را به دولتی و غیر دولتی تقسیم کنیم. این نوعی برچسب زنی است. بیائید اینطور نگاه نکنیم. باور کنید من در سازمانهای دولتی هم افرادی را میشناسم که تعدادشان هم کم نیست و بسیار زحمتکش هستند و بسیار هم خوب کار میکنند.
بعد از آن، من فکر میکنم که شما دارید سیب و پرتقال را با هم مقایسه میکنید. اگر از آدرس ایمیلتان درست متوجه شده باشم، آن آموزشهایی که شما در سازمان فعلی میبینید و شاهدش هستید (و فکر کنم خود شما بودید که برای من هم در مورد مرقوم فرموده بودید)، با مرخصی زایمان داشتن یا نداشتن، قابل مقایسه است؟
درمورد امنیت شغلی هم من فکر میکنم که امنیت شغلی در درون آدم باید باشد، نه در دست سازمانی که در آن کار میکند.
دغدغه های فرعی تر را کنار بگذارید، خوب را برای خودتان تعریف کنید و با تمام وجود دنبالش بروید. مرخصی زایمان بالاخره درست میشود :-)
سربلند باشید
@نغمه
سلام و ممنون از مشارکت شما
با نگاه مثبت به سازمانی که در آن کار میکنیم، خیلی موافقم.
متاسفانه در جلسه با حضور چند تن از مدیران میانی سازمانی بودم، یکی از این دوستان مدیر وقتی راجع به موضوعی از سازمانش صحبت میکرد، سازمان را این خراب شده، نام برد… این خیلی دردناک بود، کارکردن در سازمانی که در درون از آن متنفر باشی، واقعاً سخت و آزارنده است…
سربلند باشید
@اسماعیلی
سلام
قبل از دریافت ایمیل این دوست نادیده، مطلبی برای وبلاگ آماده کرده بودم که انتشارش را مدتی به تعویق انداختم. آنجا به بحث تغییر مدیران ارشد پرداخته ام که جنابعالی هم نکاتی در مورد آن فرموده اید.
سربلند باشید
@محمد جواد محبی
سلام
خیلی خوشحالم که ابراز نظر کردید، و ممنونم که به وبلاگ ارزشمندتان هم اشاره کردید. من از همه دعوت میکنم که وبلاگ شما را بخوانند: http://www.1-rial.com/
تجربه شما هم در این حوزه شنیدنی است و تصمیمی شجاعانه بوده است. بخش پایانی فرمایشتان را خیلی دوست داشتم. واقعاً باید دید که این کار و من با هم چه تناسبی داریم؟
سربلند باشید
با سلام
البته آیتمهای ماثر ناگفته ای در میان است اما فرض بر مساوی بودن نسبی شرایط
بنده معتقدم تا مدتی اوضائ کنونی رو سعی کنه سرو سامان بده اگر نشد کار جدید پی گری بشه . با تشکر
اغلب انسان ها در این انتخاب قرار می گیرند.
خارج از بحث های منطقی و تاثیر گذاری مواردی مانند تحصیل، تاثیر عامل شخصیتی و احساسات نیز انسان را در چنین شرایطی قرار می دهد
باسلام
متاسفانه در موارد زیادی شاهد این مشکل هستیم که با تغییر مدیریت، رویکردها ، برنامه ها و گاها استراتژی سازمان دستخوش تحول عظیم می شود و این دغدغه در بسیاری از سازمانها وجود دارد .
به نظر من اگر شغل فعلی خودتان را دوست دارید در صورتی ماندن در شرکت را قبول کنید که علاوه بر ارتقا شغلی، تفویض اختیاری به شما بدهند که بتوانید شرایط کاری خودتان را بهبود دهید و اعتبار کاری گذشته خود را بهتر از قبل بدست آورید.
به نظر من فردی که با موارد ذکر شد دلزده شده است، این اتفاق در محیط کار دولتی به مراتب بیشتر پیش میاد.