حضور زنان در کابینه
در پی مراسم تنفیذ و تحلیف، یکی از مطالبات از آقای رئیس جمهور حضور زنان در کابینه است که دیدگاهها و انتقادهای مختلفی را در پی داشته است. نوشته حاضر، نظر شخصی نگارنده است، در راستای نوشته های قبلی ام در خصوص مطالبه از رئیس جمهور و نیز توانمندسازی بانوان برای حضور در مراکز قدرت، چه سازمانها و چه دولتها.به گمانم مطالبه ما در هر حوزه ای، واکنش فرد مخاطب آن مطالبه را تنظیم میکند. اگر نگویم کاملاً نقشی قطعی در تنظیم واکنش دارد، اقلاً نقشی تعیین کننده دارد. به این معنی که ما هر چه را مطالبه کنیم، دریافت میکنیم. اما واقعاً ما در طرح این مطالبه در پی چه هستیم؟ آیا در پی آنیم که صرفاً بانوئی یا بانوانی در کابینه، این بالاترین مرجع اجرائی کشور، حضور داشته باشند؟ بعید است این آنی باشد که مطالبه کنندگان در پی آن هستند. برداشت حقیر از این مطالبه آن است که در سنجش شایستگیهای لازم برای تصدی چنین سمتهایی، یا هر سمتی، تمایز جنسیتی مطرح نباشد.
آیا اگر بانوئی در کابینه حضور یابند که شایستگیهای لازم برای تصدی این سمت را نداشته باشند، مطالبه کنندگان به آنچه میخواهند، رسیده اند؟ پاسخ بنده به این پرسش منفی است. اما آیا بانوانی داریم که شایستگیهای لازم برای تصدی این سمت را داشته باشند؟ بنده شخصاً پاسخی به این پرسش ندارم، اما سوالاتی دارم که از جنس سنجش شایستگی (به مفهوم آنچه در ارزیابی شایستگیها در حوزه منابع انسانی مطرح است) هستند. در این نوشته بدون شک مجال پرداختن به تمام این پرسشها نیست، لذا یکی را مطرح میکنم:
چند بانو با سابقه اجرائی لازم برای تصدی سمت وزارت در کشور داریم؟
این سابقه اجرائی به راحتی قابل تحقیق است. در دهه گذشته، چند بانو در سمتهای مدیریتی ارشد کشور داشته ایم؟ نسبت آنها با آقایانی که متصدی چنین سمتهایی بوده اند، چگونه بوده است؟ به 10 درصد میرسد؟ دستاورد بارزی که بتوان به همین خانمها نسبت داد، چقدر بوده است؟ این دستاوردها کجا ارزیابی شده اند و در کجا با دستاوردهای آقایان مقایسه شده است؟
من پاسخ این پرسشها را نمیدانم، واقعاً نمیدانم، اما به گمانم مطالبه ای که بتواند منجر به تصدی شایستگی محور خانمها، که حتماً این است که در شأن آنهاست، در سمتهای مدیریتی ارشد کشور شود، از این جنس هستند که بخواهیم:
- معیارهای شایستگی برای تصدی سمتهای مدیریتی در کشور تدوین و شفاف شوند.
- دستگاههایی مامور شوند که این شایستگیها را در کنار عملکرد مدیران متصدی سمتهای مدیریتی به طور پیوسته و غیر جانبدارانه، پایش کنند.
- گزارشهایی از عملکرد مدیران منتشر شود که نشان دهد که هر مدیر، فارغ از جنسیت، چه دستاوردی در دوره تصدی خود داشته است.
- برنامه توسعه مدیریتی برای این مدیران، فارغ از جنسیت، تدوین و ارائه شود.
- هر فرد که وارد حوزه مدیریت کشور میشود، کارنامه ای مشخص از شایستگی و دستاوردهایش داشته باشد.
این فهرست ادامه پیدا میکند تا جائی که وقتی در نظر است مدیری انتخاب شود، نامزدهای احراز آن سمت، با کارنامه های مشخص، قابل معرفی باشند. همه بدانند که هر کس چرا و با چه مسیری به اینجا رسیده است. اگر قبول میشود، روشن باشد که چرا و اگر رد میشود، روشن باشد که چه شایستگی در خود را باید توسعه دهد تا در نوبت بعدی شانس بیشتری داشته باشد.
به تمام این اطلاعات، باید حق انتخاب یک مدیر ارشد را برای انتخاب همکاران خود را هم افزود. وقتی چنین اطلاعاتی در دست نباشد، انتخابها یا سلیقه ای است یا غیر قابل دفاع یا هر دو. از هر دو سو هم همین طور است.
من فکر میکنم که به جای مطالبه از آقای روحانی برای اینکه حتماً بانوئی در کابینه داشته باشند، میتوان از ایشان خواست که نظامی برای انتخاب شایستگی محور مدیران تدوین کنند، تا همه اعم از زن و مرد، فقط زمانی یکی از پله های ترقی در رده های مدیریتی را طی کنند که لیاقت و شایستگی لازم را نشان داده باشند. مناصب مدیریتی جای سعی و خطا نیست، جای آموختن و کسب تجربه نیست، جائی است که شایسته ترین استعدادهای کشور باید برای حل مشکلات کشور در آن قرار بگیرند. هم مسئول باشند و هم پاسخگو، چه زن باشند و چه مرد.
همانطور که ابتدا عرض شد، این صرفاً یک نگاه شخصی است که شاید مورد پسند شما نباشد. نظر شما خواننده محترم چیست؟
سربلند باشید
سلام. درستش هم همین است. همه تمرکز کرده اند روی حضور زنان در کابینه بدون توجه به اینکه آیا به عنوان مثال همین خانم ابتکار در همین جایگاه آیا واقعا شایستگی دارد؟ آیا از تمام همکاران مرد خود شایسته تر بوده؟
البته در مقابل، حامیان حضور زنان در کابینه خواهند گفت آیا همه مردان کابینه کارنامه دار و شایسته اند؟ سوال بجایی هم هست و همانگونه که شما فرمودید باید رئیس جمهوری سیستمی طراحی کند که شایسته ترین ها فارغ از جنسیت بتوانند به مناصب حکومتی برسند.
سلام و سپاس
عرض بنده تماماً این است که بر سر معیارها مطالبه را طرح کنیم، نه بر سر مصداقها. چون هم خانم و هم آقائی ممکن است توانمند یا ناتوان باشند. اگر معیارها روشن باشند، عدول از آنها اگر ناممکن نشود، سخت خواهد بود و به همه فرصت برابر داده خواهد شد.
سربلند باشید
با سلام
اجازه دهید در کمال احترام با نظر شما مخالف باشم. در یک جامعه مردسالار و سنتی کاملا طبیعی است که زن ها سابقه مدیریتی مناسب نداشته باشند، نپرسیدید آیا تاکنون بانوان فرصت برابری برای کسب مناصب مدیریتی کلان داشته اند؟! برای توسعه توانمندی های مدیریتی بانوان در طی این ۳۸ سال چه اقداماتی صورت گرفته؟! برای فرهنگ سازی در خصوص حذف سقف شیشه ای برای بانوان چه کارهایی انجام داده ایم؟! آیا بانوان از فرصت برابری برای کسب شایستگی ها داشته اند؟ در حال حاضر چطور؟! مطالبه بانوان از رییس جمهور فراتر از مسئله حضور بانوان در کابینه است. ما انتظار داشته و داریم که رییس جمهور نه تنها طبق فرمایش شما “نظامی برای انتخاب شایستگی محور مدیران تدوین کنند،تا همه اعم از زن و مرد، فقط زمانی یکی از پله های ترقی در رده های مدیریتی را طی کنند که لیاقت و شایستگی لازم را نشان داده باشند”. بلکه در خصوص کلیه مواردی که عرض کردم هم فرهنگ سازی و اقدامات مناسب انجام شود.
همانطور که فرمودید:”مناصب مدیریتی جای سعی و خطا نیست، جای آموختن و کسب تجربه نیست، جائی است که شایسته ترین استعدادهای کشور باید برای حل مشکلات کشور در آن قرار بگیرند. هم مسئول باشند و هم پاسخگو، چه زن باشند و چه مرد.” با لحاظ کردن واقعیت های موجود، بهتر از بنده مستحضرید که در طول این ۳۸ سال عمر انقلاب، انتخاب اعضا بر اساس شایستگی ها و توانمندی های خاصی انجام نپذیرفته و رویه انتخاب اعضا شفاف، مشخص و ثابت نیست. اکثر اوقات کسب مناصب کلان مدیریتی به منظور آموختن و سعی و خطا کردن در نظر گرفته می شود و در صورت بروز بحران و شرایط خاص، حتی یک عذرخواهی کوچک هم از ملت دریغ می شود، مگر غیر از این است که با بحران مدیریت در کشور مواجه هستیم؟ مگر غیر از این است که در مدیریت کلان امور با سعی و خطا همراه است و آقایان از این فرصت برای یادگیری استفاده می کنند؟! هنوز واقعه پلاسکو و موارد شبیه به آن را فراموش نکرده ایم.
بنظرم برای تحقق مطالباتمان راهی بس دراز در پیش خواهیم داشت….
سلام
فرمایش شما گرچه درست است، اما با فروتنی، منطقی نیست. اینکه چه فرصتی داده شده یا چه کاری شده، دقیقاً ناشی از همین مطالبه غیر دقیق است. سوال من این است که کدام دسته از بانوان مطالبه شان این بوده که معیارهای انتخاب و توانمندی کدامند؟ چه کسی سوال کرده که ما چه توانمندی باید کسب کنیم که به آن سطح برسیم؟ همه (مرد و زن) میگویند ما چرا جای فلانی نباشیم؟ مگر فلانی چه از ما بیشتر دارد؟
توانمندیهای را کسب و ارائه کنیم، تا کسی نتواند ما را نپذیرد.
خروجی حجم انبوه تحصیل کرده های دانشگاههای ما کجا هستند؟ (چه مرد و چه زن؟)
مطالبه هر چه باشد، همان حاصل میشود…
اگر انتخابها بر اساس شایستگی نبوده، بیائیم مطالبه را به این سو تغییر جهت دهیم که چنین بشود…. نه اینکه ما هم پافشاری کنیم که بر اساس مطالبه ما فلانی هم بدون توجه به شایستگی ها انتخاب یا منصوب شود… این بحث ره به جائی نخواهد برد.
البته راه درازی است که نمونه ای از آن در کشوری مثل آمریکا که ادعای برابری حنسیتی و نژادی اش گوش فلک را کر کرده است، در فیلم Hidden Figures به خوبی ارائه شده است.
از اظهار نظرتان ممنونم و البته به نظر سرکار احترام میگذارم.
سربلند باشید
با سپاس از جوابتان، به عرض بنده دقت نکردید، عرض کردم مطالبات فراتر از حضور بانوان در کابینه است. فرقی ندارد چه کسی بر صندلی ریاست تکیه خواهد زد، مهم این است که شایستگی های لازم جهت تصدی داشته باشد. اما واقعیت های جامعه چیز دیگری است و برای تغییر فرهنگ موجود و تغییر مطالبات راه درازی در پیش است. شما فرمودید:”دستگاههایی مامور شوند که این شایستگیها را در کنار عملکرد مدیران متصدی سمتهای مدیریتی به طور پیوسته و غیر جانبدارانه، پایش کنند.” اما ایا به راستی می شود اشخاص مامور شوند و به دور از چارچوب های ذهنی که از کودکی با انها بزرگ شده اند به طور غیر جانبدارانه عملکرد مدیران را پایش کنند و دچار خطاها نشوند. در فیلم hidden figures اون سه خانم نخبه بودند و کارهایی انجام دادند که دیگران توانایی انجام آن را نداشتند. در حال حاضر نخبه های ایران کجا هستند؟! از نظر بنده، فرهنگ سازی اولین قدم برای شروع مطالباتی است که به قول جنابعالی منطقی، معقول و قابل دست یافتن باشد.
سربلند باشید.
سرکار خانم جدیدی
فرمایش شما را درک کردم، اما اینکه برای هر اقدامی، مانعی متصور شویم، کار درست نمیشود. آن خانمهای نخبه، از روز اول که نخبگی شان را نمیتوانستند نشان دهند. آنها با ممارست و سرسختی که ریشه در تلاشگری شان داشت، اول ماندند و تلاش کردند، تا به مرور نه تنها دیده شدند، بلکه دیگر کسی نمیتوانست آنها را نبیند.
اما آنها هم میتوانستند بگویند که در جایی که تشخصیص شایستگی با سفید پوستان است، چطور ممکن است یک سیاه پوست صاحب شایستگی دانسته شود. اما آنها تلاش کردند و با سختیها مواجه شدند، تا شد. و ۵۰ سال طول کشید تا یکی از همین سیاه پوستها رئیس جمهور شد… ۵۰ سال و بلکه بیشتر… این همان فرهنگ سازی است که شما هم اشاره کردید. اما این فرهنگ را ما میسازیم…
از توجه شما متشکرم.
سربلند باشید
سلام. همان تعداد اندک بانوانی که به جایگاهی رسیده اند چه دستاوردی داشتند؟ خانم ها ابتکار و یا وحید دستگردی و یا… که علی رغم به قول شما وجود سقف شیشه ای به مناصب رده بالا رسیدند ایا با عملکرد خود باعث شدند که بعنوان مثال مرا و امثال مرا مشتاق به حضور زنان در کابینه کنند؟ اگر قرار به انجام همان کارهایی است که مردان میکردند دیگر چه اصراری به حضور یا عدم حضورشان؟
البته خواهید گفت ما به دنبال نفس حضور زنانیم نه چیز دیگر اما اگر قرار است برای چیزی تلاش کنیم اجازه دهید به جای اصرار به نفس حضور زنان، بیاییم به دنبال حضور شایستگان باشیم.
با سلام
بنظر شما آقایانی که در طی این ۳۸ سال در کابینه های مختلف حضور داشتند عملکرد مناسبی داشته اند که مرا و امثال مرا مشتاق به حضور تمام قد آنها در دوره های بعد کند؟! وجود خانم ابتکار و… ثابت کرد می توانیم از ظرفیت بانوان هم استفاده کنیم
آیا از نظر شما اگر آقایان از پس انجام کاری بر می آیند به معنی حذف زنان از عرصه است و نباید از بانوان در مناصب مدیریتی استفاده کرد؟ ( جسارتا این همان چارچوب های ذهنی است که مانع تصمیم گیری منطقی می شود) قرار نیست خانم ها عملکرد مناسب تری نسبت به آقایان داشته باشیم یا مثلا بگوییم آقایان عملکرد مناسب تری دارند.
ما به دنبال نفس حضور زنان نیستیم، ما به دنبال شرایطی هستیم که هر شخص فارغ از جنسیت، اگر توانمند و شایسته است برای خدمتگذاری به مردم معرفی و شروع به کار کند.
موفق و پیروز باشید.
بسیار عالی و دقیق.
سپاس از توجه شما و البته مشتاق دیدار :-)
سربلند باشید
ببخشید، ولی حرفهای شما با حقیقت جامعه ما فرسنگ ها فاصله داره. بنده طرفدار تفکر انقلابی هستم، اما احتمال میدم شما هم سلیقه تان رییس جمهور فعلی را از بین باقی کاندیداها بیشتر میپسندد.
سال ۸۴ از اینکه فردی بالاخره با تفکر انقلابی رییس جمهور شد در پوست خودم نمیگنجیدم. اما آخرش آن شد که شد. احتمال میدم طرفداران آقای روحانی هم در انتها به همان داستان برسند و از ایشان اعلام برائت کنند. مخصوصا با ادامه دادن سیاست ارزان فروشی ارز به اسم تثبیت. مشکل ما در این نیست که چه فردی و از چه جناحی رییس جمهور میشود. مشکل ما این است که به درستی از رییس جمهور کشورمان مطالبه گری نداریم. فکر میکنم دلسوزان کشور (که قطعا شما هم یکی از آنها هستید) اگر بتوانند، باید به جای تلاش برای انتخاب شدن فردی که به سلیقه آنها نزدیک است، مکانیزمی ایجاد کنند که از روز اول رییس جمهور (از هر جناحی) رو در کنار تیغ تیز انتقاد منصفانه قرار دهد تا جرئت کارهای عجیب و غریب را نداشته باشد. کارهای احمدی نژادی آقای روحانی هم کم نبوده است.
تا یک نفر به ایشان تذکر میدهد که مراقب باشید مسوولیت خودتان را به درستی انجام دهید، هشتگ میزنند که حامی روحانی ام، وقتی مستندات تقلب تز دکترای ایشان جزء به جزء منتشر میکنند، به جای برخورد با متقلب، اعلام حمایت میکنند، انتهای این راه قطعا به نتیجه ای مشابه احمدی نژاد منتهی میشود. مشکل ما این است که هر رفتار عجیب و غریب کوچک و بزرگ را توجیه میکنیم، فقط انتهای ۸ سال که دیدیم مطلوب نشد، اعلام برائت میکنیم که این آقا مطلوب ما نبود و ما را گول زد!
یادمان میرود که خوب خوب است و بد بد.
متاسفانه رفتارهای سیاسی جامعه ما در حد کل کل دو تیم فوتبالی نازل است، متاسفانه… متاسفانه…
البته فکر میکنم اگر فردی از جناح مقابل هم رییس جمهور میشد، با این رفتار جامعه، در انتها به چنین رفتار هایی تمایل پیدا میکرد. فکر میکنم جامعه ما احمدینژاد پرور است.
نمونه آن را هم در رفتار نمایندگان مجلس دیدیم.
حرف های شما بسیار بسیار متین است، اما واقعا مطالبه جامعه ما همان است که مطالبه میکند، نه آن چیزی که شما مینویسید… ببخشید اگر تلخ حرف زدم!
سلام و سپاس از مشارکت شما
هیچ حرفی تلخ نیست، ممنون از صراحت شما.
بگذارید بدون پرداختن به مثالها، به این بخش آخر اشاره کنم که رفتارها و مطالبه ها (مطالبه را من نوشتم) بعضاً نازل هستند. این را موافقم. عرضم هم همین است که بیائید مطالبه ها را بازنگری کنیم، رها کنیم که این کیست، او را مسئول بدانیم و رهایش نکنیم، اما نه با فریاد، نه با تهمت، نه با تخریب (غرضم جنابعالی نیستید، منظورم همه مان است، همه)
کسی که به او رای داده یا نداده ایم، باید پاسخگو باشد و متعهد.
حالا این مطالبه میتواند انتخاب وزیر زن باشد، میتواند تدوین مدل شایستگی و آئین نامه ای برای انتخاب مدیران شایسته در تمام سطوح باشد، یا چیزهای بهتری که به عقل بنده نمیرسد.
من اصلاً سیاسی نیستم، اما میخواهم از ظرفیت شما سوء استفاده کنم، درد دلم این است که بیائید مدرک دکترا و … را رها کنیم، جایش زمان دیگری بوده است و مرجعش، ارگانی خاص. طرف حالا رئیس جمهور است، از او انتقاد سازنده کنیم، هر که هست، و بخواهیم، در فضائی آرام و منطقی پاسخ دهد.
بخش آخر را ببخشید، فقط درد دل بود، نه خدای ناکرده نصیحت.
سربلند باشید
این را یادم رفت که در تائید فرمایش شما بنویسم که در درون همه ما، یک فرد نه چندان معقول (اسم نبرم بهتر است)، هست. برخی مهارش کرده ایم و برخی آزادش گذاشته ایم. به زعم بنده، اولی ها توسعه یافته اند و دومی ها عقب مانده.
سربلند باشید
ممنونم از شما.
البته من همچنان فکر می کنم نباید مدرک دکترا را رها کرد. ایشون باید در این زمینه هم مثل باقی زمینه ها پاسخگو باشد! نه فقط ایشون،بلکه همه ی آنهایی که یک شبه دکتر شدند. من به شدت با پیگیری مدرک آقای کردان موافق بودم و از رفتار اطرافیانم تعجب می کردم. اگر به شهر ساری سفر کرده باشید، بنری در ابتدای شهر می بینید با عکس آقای کردان و عنوان مرد روزهای دشوار یا یه همچین چیزی. هر بار که وارد شهر می شم از بابت این بنر تاسف می خورم. امروز هم به هیچ عنوان موافق توجیه اینکه ایشون الآن رییس جمهور هستند نیستم. این توجیه خوبی نیست. باید به این امر رسیدگی شود. همانطور که در آلمان به این امر رسیدگی می شود. همانطور که در همه ی کشورهای پیشرفته رسیدگی می شود. اگر مدرک لغو شد، طبق قانون عنوان باید به ارشد یا لیسانس کاهش پیدا کند. اگر قانون اجازه داد، می توانند با مدرک پایین تر رییس جمهور بمانند، اگر هم نه باید استعفا دهند! من نمی خواهم بپذیرم که قبلا کوتاهی صورت گرفته، پس الآن باید رها شود. باید به این امر رسیدگی شود. ببینید شاید شما فکر کنید حرف های من سیاسی است، شاید هم باشد. نمی دانم. ببینید، ولی من دارم حرف حساب می زنم. اتفاقا یکی از اعضای تیم بررسی رساله آقای روحانی توییت کرده بود که از طرف رسانه های اصولگرایان بجز یکی دو تا خیلی حمایت نمی شوند، گویا مدارک آقایون هم مشکل دارد و ابراز علاقه کرد که به مدارک دیگران هم رسیدگی شود! بماند که گروه استادان علیه تقلب با اون همه ادعا علاقه ای به رسیدگی به این موضوع ندارند. انگار تقلب با تقلب فرق دارد.
به نظر می رسد باقی سیاسیون اصلاح طلب که مانع رسیدگی شفاف به رساله دکترا می شوند هم همین مشکل را دارند. نه از خدا و نه از خلق خدا هم پنهان نیست که در دانشگاه های ما چه خبر است (تازه برای دانشجوهای عادی و غیر سیاسیون) و هم من می دانم و هم شما.
لب حرفم این است: در این شرایط سیاسیون ما، که تازه تحت حمایت شدید هم قرار دارند، و زشتی یک کار زشت، توجیه پذیر است…. تدوین مدل شایستگی و آئین نامه ای جایی نخواهد داشت!! نه اینها و نه اونها نخواهند خواست که شایستگی معیار انتخاب مدیران باشد! چون در قدم اول بالاترین مدیران خود باید جایگاهشان را ترک کنند!
من فکر می کنم یک مکانیزم قدرتمند باید وجود داشته باشد و معیارهای قابل راستی آزمایی داشته باشد. باید با آن معیارهای قابل راستی آزمایی که مورد قبول همه ی ایرانی ها هم هست، پرسشگری کند و قدرتمندانه این کار را انجام دهد. در این کار هم عدالت و انصاف را رعایت کند. رییس جمهور هم هر کسی که هست بداند نمی تواند با هوچی گری و کار رسانه ای از دست انتقادات به حق فرار کند. متن اصلی نوشته شما پر است از این معیارهای مورد قبول همه.
اما اشکال اینجاست که ما کسی را که انتخاب کرده ایم توجیه می کنیم، و در مورد کسی که انتخاب نکرده ایم انصاف را رعایت نمی کنیم.
باز هم یکی از مشکلات این است که بعضا روسای جمهور دلیلی نمی بینند که در فضای آرام و منطقی پاسخگو باشند و علاقه ای به این کار ندارند. نمونه اش همان مسئله ی رساله دکترا که با یه سرچ ساده استدلالات روشن و بدیهی رو می بینید که با فریادها به جایی نرسیده، چه برسه به درخواست عادی و منطقی. فکر می کنم باید فریاد زد تا شنیده شود!
نه تنها علاقه ای ندارند، بلکه فضا را متشنج می کنند تا صداهای آرام و منطقی هم شنیده نشود و اصلا موضوع این نوشته یکی از اون موارد است. این مطالبه ای نیست که مردم آن را شروع کرده باشند، بلکه رسانه ها آن را شروع کرده اند، بعد خودشان حول آن جو ایجاد می کنند، طوری فضا را نشان می دهند که گویا کلا با وزیر شدن خانم ها مسئله وجود دارد! در حالی که وزیر بودن خانم ها در همین مملکت سابقه دارد! بعد بحث بین افراد جامعه صورت می گیرد.
آن چیزی که گم می شود نمونه این نوشته شما، و دیگر مطالبات ساده و منطقی از دولت است.
بگذریم… ممنونم که با تحمل می خوانید. قبل از انتخابات فکر می کردم جامعه ما باید چند سال تجربه کند و پیرتر و عاقل تر شود تا اوضاع شروع به اصلاح کند. امروز فکر میکنم باید تحملم را بالاتر ببرم و خیلی از اتفاقات را بپذیرم! گویا چاره ای نیست.
سلام دوباره
شوق شما برای من نشان از عمق باورتان و دلسوزی تان دارد و لذت میبرم از این شوق، وقتی عاری از توهین است و وقتی پذیراست. زنده باشید.
اگر مجال و محل مناسب بود میتوانستیم مفصل بحث کنیم در تک تک جزئیات تا روشن شود که علیرغم تفاوتهای ظاهری هر دو تقریبا یک چارچوب را در ذهن داریم، فقط راههای رسیدن به خداست که به تعداد آدمهاست.
خلاصه من دوست ندارم فکر کنم که چون مطالبه ام سود ندارد یا کسی پاسخ نمیدهد، من هم مطالبه نکنم، یا به جایش دعوا کنم. نه چون شعورم میرسد، عمدتا چون سن اجازه نمیدهد :-)
بالا بردن تحمل همیشه خوب است و معنابش اصلا انفعال نیست، استفاده از زمان است.
ممنون از محبت و زمان شما
سربلند باشید
این اواخر بارها با فرهیختگانی مواجه شده ام که کانالی در تلگرام دارند با ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ عضو و تحلیل هایی عمیق از شرایط دارند و گاها راه حل هایی. تحلیل هایی که الآن باید منجر به اصلاح تصمیم گیری ها شود، نه روزی که دیگر همه ی مردم با عواقب تصمیمات نادرست مواجه شده اند. ای کاش می شد این توان به صورت تجمیع شده در کلان کشور ما تاثیر گذار می بود. اگر این توان یک جا تجمیع می شد و مردم به خروجی آن اعتماد می کردند، فکر می کنم می توانست آرام و منطقی مطالبه کند. امیدوارم چنین اتفاقی بیفتد.
به نظر من این قضیه میتونه مثل موضوع مرغ و تخم مرغ باشه.
یعنی اینکه در جامعه ای که انتخاب افراد برای پست های کلیدی (یا غیرکلیدی) بدون توجه به جنسیت انجام میشه، اول فرهنگش جا افتاده؟ یا اینکه اینقدر مردم خانم ها رو توی جایگاه های کلیدی دیدن که فرهنگش جا افتاده؟
یه جورایی میشه با رانندگی خانم ها مقایسه کردش. قدیما رانندگی کردن خانم ها چیز عجیبی محسوب میشد (مخصوصن توی شهرهای کوچیک) و البته که اون موقع خانم ها راننده های خوبی نبودند.
ولی در حال حاظر دیدن یه خانم پشت فرمون به هیچ وجه چیز عجیبی محسوب نمیشه و چشمها عادت کرده به این وضعیت و البته خانم ها راننده های خیلی ماهری شدن.
سلام
به نکته ظریفی اشاره فرمودید و متشکرم.
از همین روی بود که در نوشته عرض کردم بیائیم برای همه از رده های پائین شروع کنیم. هم آنها آزموده میشوند هم فرهنگ سازی میشود. اگر در رده های بالا و یک باره و هیجانی تصمیم بگیریم، ممکن است هم ضد آن فرهنگ شود و هم مهره های مستعد به اصطلاح بسوزند.
خلاصه آنکه شود اما به خون جگر شود…
سربلند باشید
اقا خیلی وبسایتتون عالیه
سلام
از لطف شما متشکرم
سربلند باشید
سایت خوبی دارید ممنون