محدوده های یادگیری و اجرا
تا حالا این وضعیت را تجربه کرده اید که علیرغم تلاش بی حد، نتیجه خوبی عایدتان نشده است؟ وقتی که خیلی تلاش میکنید، اما نتیجه آنی که میخواهید نمیشود؟ تا به حال فکر کرده اید که چرا چنین میشود؟ وقتی که رئیستان بدون توجه به زحمتی که کشیده اید، از خروجی کارتان ابراز رضایت نمیکند و شما فکر میکنید که او چقدر بیانصاف است؟
فکر کنم همه ما این وضعیت را تجربه کرده ایم. و همه به خوبی میدانیم که این وضعیت چقدر آزارنده و از بین برنده انگیزه است.
در مقابل زیاد هم شنیده ایم که به ما فرصت توسعه داده نمیشود. پس من کی و کجا باید یاد بگیرم؟
به نظر شما، زمانی که یک کار در حال انجام شدن است و همه منتظر دیدن نتیجه آن هستند، زمان خوبی برای یادگیری است؟ اساساً راندمان یادگیری من و شما در چنین شرایط پر تنشی چقدر است؟
به لطف دوست و خواننده عزیز این وبلاگ (جناب آقای موسوی زاده عزیز) توجهم به این موضوع جلب شد و این ارائه بسیار خوب TED در این مورد را مشاهده کردم. به شما هم پیشنهاد میکنم حتماً این ارائه را مشاهده کنید.
داستان این است که همانطور که در تصویر فوق مشاهده میکنید، ما در دو محدوده کلی، زندگی میکنیم:
- محدوده اجرا
- و محدوده یادگیری یا توسعه.
اشکال کار در این است که ما دائم در محدوده اجرا به سر میبریم و زمان بسیار کمی را برای یادگیری در محدوده یادگیری اختصاص میدهیم. در واقع ما داریم با سعی و خطا، در محدوده ای خود را توسعه میدهیم که ریسک در بالاترین حد و استرس و راندمان در پائین ترین حد خود هستند. به طور طبیعی در محدوده اجرا، در کارهایی که خیلی در آنها مهارت نداریم، مرتکب خطا میشویم و انتظار داریم که در مقابل زحمتی که کشیده ایم و واقعاً هم کشیده ایم، آن خطاها مورد عفو قرار گیرند.
این وضعیت هم ما را آزار میدهد و هم سازمان را.
راهکار اما این است که وقتی در کاری در محدوده اجرا دچار لغزش شدیم، به آن لغزش توجه کنیم. آن را حتی ثبت کنیم. برای رفع آن برنامه ای بگذاریم، نگذاریم این موضوع بماند تا نوبت بعدی باز هم در حوزه اجرا. در زمانی آرام، بدون تنش، حتی از وقت شخصی، زمانی را برای تمرین در مورد آن عارضه یا کاستی اختصاص دهیم و آن را تمرین و تمرنی کنیم تا بهتر شویم. این بار وقتی در محدوده اجرا واقع شدیم، کار را تمرین کرده ایم و آن کاستی ها دیگر بروز نخواهند کرد. این بار احتمال دارد کاستی های دیگری بروز کنند. حالا ما فرصت داریم که دائماً بهتر و بهتر شویم. این فرایند ما را به سطح بعدی از یک مهارت که احتمالاً در شغل ما هم مهم است، خواهند رساند.
حالا کمی فکر کنید.
شما چقدر در محدوده اجرا زندگی میکنید و چقدر در محدوده یادگیری؟
داستان شما اینگونه است که اجرا میکنید، اشتباه دارد، اجرا میکنید، اشتباهها هست، اما شاید کمتر میشود، دوباره اجرا میکنید، باز هم همان اشتباهها هستند، اما شاید کمی کمتر و ….
یا
اجرا میکنید، اشتباه دارید، روی اشتباهها کار میکنید، آن اشتباهها رفع میشوند، یا خیلی کم میشوند، دوباره اجرا میکنید، همه میگویند خیلی بهتر شده، اما هنوز جای بهبود دارد، تمرین میکنید که بهترش کنید، اجرا میکنید، این بار تفاوتها خیلی بیشتر شده است و …
کدامیک از این دو سناریو در مورد شما صادق هستند؟ چقدر استرس را هر بار تحمل میکنید؟ چقدر زحمات شما نادیده گرفته میشوند؟ چند اشتباه به ظاهر کوچک، تمام دستاورد شما را زیر سوال میبرد؟
چه میزان از یادگیری شما در محدوده اجرا رخ میدهد؟ این یادگیری، اگر رخ دهد، چه هزینه هایی برای شما داشته است؟
به مهارتهای مورد نیاز در شغلتان فکر کنید. آیا شما غذایی را که اولین بار است طبخ میکنید، در یک مهمانی مهم آن را ارائه میکنید؟ یا قبلاً آن را برای خانواده خودتان میپزید و بعد به مهمانان ارائه میکنید؟
داستان مهارتهای کاری هم به همین ترتیب است.
کمی به این دو حوزه فکر کنید و زمانی را به زندگی کردن در محدوده یادگیری اختصاص دهید. به این ترتیب شما با استرس کمتر و راندمان بیشتری توسعه خواهید یافت.
سربلند باشید
سلام و سپاس. یک نکته تکمیلی به ذهنم می رسد” یادمان باشد یادگیری فقط در حوزه اشتباهات، خطاها و کاستی ها نیست بلکه یادگیری در حوزه قوتها نیز باید اتفاق بیافتد به عبارتی حتی مهم تر است و اولویت دارد. پس از انجام هر کار یا ماموریتی که در آن خوب عمل کردم بررسی و تامل کنیم که چگونه این موفقیت رقم خورد.
پیروز و سرافراز باشید.
با با سلام
نکته بسیار خوبی را اشاره فرودید که از آن غفلت کرده بودم. این هم نشانی است از ذهن ما که بیشتر به خطا و کاستی معطوف ایت تا قوتها.
سپاسگزارم که میخوانید و مشارکت میکنید
سریلند باشید
سلام جناب کمالیان عزیز
بسیار سپاسمندم از این که این مطالب زیبا را ارایه نمودید. واقعا لذت بردم
فرد توسعه یافته باید بین این دو فرق قائل شود. او نباید از زیر بار مسئولیت شانه خالی کند، باید مسئول باشد، باید راهی پیدا کند و به پیدا شدن راهی برای خروج از این شرایط و حتی عدم تکرار آن، امید داشته باشد.