اين كارو نكن، اون كارو نكن!
اگر سري به وبلاگهاي مديريتي و به ويژه منابع انساني بزنيد، بيشتر از همه چيز “نهي” ميبينيد.
من و امثال من دائم به مديران ميگوئيم كه اين كار را مكن،مبادا در آن دام بيفتي، اين اقدامت عواقب خوبي نخواهد داشت، تو كه مصاحبه بلد نيستي، تو كه نيروها را فراري دادي، اين هم شد استخدام؟ و ….
در اين نوشته مقصود خاصي ندارم، اما مدتي است كه ميگردم و كمتر يابنده بوده ام. به خودم نگاه كردم. ديدم من هم كم از اين “نهي” ها ننوشته ام.
حالا مدير چه كند؟ به يكي از ما مراجعه ميكند. ما هم ابزارهايي معرفي ميكنيم. آيا آن ابزارها نيازهاي مدير را رفع ميكند؟ آيا وضعش بهتر ميشود؟
دوستان و اساتيد دانشگاهي چه ميكنند؟ چه ابزار عملي اي در دست مدير ميگذارند كه برايش راهگشا باشد؟ دانشگاههاي ما تا چه حد وارد حوزه هاي عملي ميشوند؟
اميدوارم در نظرات اين مطلب، كمي درد دلهاي مديران را بشنويم،تا بدانيم آنها چه ميخواهند؟ آيا واقعاً نيازهاي مديران در زمينه منابع انساني،توسط مشاوران موجود، رفع ميشود؟ كدام حوزه ها پوشش داده نميشوند؟
به نظرم فاصله اي (Gap) هست. اين فاصله، هم ناشي از اين طرف است هم آن طرف. اميدوارم بتوانيم بخشهايي از اين علتها را در بازار ايران بشناسيم. كمك كنيد.
سربلند باشيد